group-telegram.com/kriyaassess/53233
Last Update:
الماسهای اسرائیلی: بین حمایت از ارتش و تأمین مالی نسلکشی
در ۱۹ ژوئن، پس از جنگ تجاوزکارانه علیه ایران، ساختمان بورس الماس اسرائیل به تلافی هدف قرار دادن خاک ایران، سیاستمداران و محققان آن، مستقیماً مورد اصابت گلولههای ایران قرار گرفت . این حمله به مجموعهای از ضربات اقتصادی و ژئوپلیتیکی به بخش الماس اسرائیل در چهار سال گذشته افزود.
از جمله این ضربات، سیل هفتم اکتبر بود که ضربهای سهگانه را نشان داد: داخلی، منطقهای و جهانی، به این بخش حیاتی اقتصادی، که با ریاکاری استعماری اسرائیل، روابط فراملی آن، حمایت از جایگاه اقتصادی آن و تأمین مالی فعالیتهای توسعهطلبانه و نظامی آن مرتبط بود.
برای درک ابعاد این حمله، این مقاله مکمل مقالات قبلی است که جنبههای خاصی از جامعه اسرائیل را بررسی کردند، برخی آشکار و بسیاری پنهان. 7 اکتبر تلاش کرد تا این جنبهها را وارونه کند و آنها را از نو برنامهریزی کند و این نهاد را به حالت اولیه خود در سال 1948 بازگرداند: جامعهای نظامیشده که در ترکیبی از ترس و امنیت زندگی میکند.
از اینجا، روزنامه نون پست الماسهای اسرائیلی را در دست میگیرد و تلاش میکند آنها را صیقل داده و از بین ببرد. این روزنامه تاریخچه درهمتنیدگی صهیونیسم و الماس در فلسطین را بررسی میکند، سپس نقش آنها را در جنگها و دولتهای اشغالگر مختلف تا اواسط سال ۲۰۲۰ بررسی میکند، زمانی که نقشه الماس منطقهای به قیمت هژمونی اسرائیل شروع به تغییر کرد و با سیلی که الماسهای اسرائیلی را در خون غرق کرد، پایان یافت.
هنر استعمار
هیچ مدرک قطعی وجود ندارد که نشان دهد صنعت الماس منحصر به یهودیت است، اما اواخر قرن پانزدهم میلادی در نتیجه اختراع «اسکایف» توسط لودویگ ون برکن یهودی، انقلابی در این صنعت رخ داد . اسکایف یک چرخ صیقلدهنده آغشته به مخلوطی از روغن زیتون و گرد الماس بود که تمام اضلاع الماس را به صورت متقارن در زوایایی که حداکثر نور را منعکس میکنند، صیقل میدهد.
این اختراع به ارتقای الماس به صدر فهرست سنگهای قیمتی در نظر شاهزادگان اروپایی کمک کرد. این همزمان با رواج زرگری و جواهرسازی یهودیان در امپراتوری عثمانی بود که آنها را قادر ساخت تا از آخرین پیشرفتها در این صنایع دستی بهرهمند شوند، تا اینکه در سال ۱۹۳۷ مهاجران یهودی از هلند و بلژیک توانستند اولین کارخانه صیقل الماس را در فلسطین افتتاح کنند.
در پتح تیکوا - نتانیا (شمال تل آویو) بود، جایی که کارخانه آشر آنشل داسکال و زوی روزنبرگ، و کارخانه شیمشون هولندر، یک یهودی بلژیکی، و کارگرش آبراهام هرشکوویتز، توسط سیاستهای مالی قیمومت حمایت میشدند. عوارض واردات ۱۵ درصدی بر سنگهای خام وارداتی برداشته شد و صنعت الماس در کمتر از یک دهه، به موازات افول صنعت الماس اروپا، رونق گرفت و بیش از ۳۰۰۰ کارگر را در ۳۳ کارخانه جذب کرد، و سرمایهگذاریهای صهیونیستها به بیش از ۱.۳ میلیون پوند فلسطینی (تقریباً ۱۵۳.۸۵ میلیون دلار آمریکا به ارزش امروز) رسید.
سرمایهگذاری تنها شاخص ارزش الماس نبود. همچنین حجم صادرات که به ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار پوند فلسطینی (۳۷۲.۶ میلیون دلار در سال ۲۰۲۵) رسید، و تنوع آنها که به ایالات متحده، کانادا و هند رسید، تا جایی که به بزرگترین ارزش کالاهای انفرادی صادر شده از فلسطین تحت قیمومیت در سال ۱۹۴۴ رسید، و شبکهای از روابط وارداتی از کنگو و آفریقا نیز وجود دارد.
این ارقام، رئیس سازمان صهیونیستی، حییم وایزمن (اولین رئیس جمهور دولت اشغالگر)، را بر آن داشت تا از بخش الماس و ارز خارجی حاصل از آن حمایت کند. نتانیا و رامات گان به مراکز جهانی برجستهای برای صیقل دادن الماسهای خام تبدیل شدند، در حالی که درآمد آنها صرف جمعآوری ارز خارجی برای تأمین مالی شهرکسازیها، خرید اسلحه و فعالیتهای جنبش صهیونیستی قبل از نکبت میشد.
اندکی پس از نکبت، اولین نخست وزیر اسرائیل، دیوید بن گوریون، بخش الماس را در برنامههای اولیه اقتصادی ملی به عنوان یک صنعت استراتژیک گنجاند. در حالی که کشورهای مختلف این نهاد استعماری را تحریم کرده بودند، ارنست اوپنهایمر، رئیس شرکت الماس دی بیرز، که الماسهای آفریقایی را در انحصار خود داشت، در میان بازرگانان یهودی جایگاه خود را یافت.
https://www.noonpost.com/332880/
BY علی عبدی/ دیده بان تحرکات کِریا

Share with your friend now:
group-telegram.com/kriyaassess/53233