لینک کوتاه : https://sanattourism.ir/?p=136275 صنعت توریسم یادداشت
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران
سایت صنعت و توریسم
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران - سایت صنعت و توریسم
به گزارش پایگاه خبری صنعت توریسم، ۲۷ سپتامبر مصادف با ۲۹ شهریور روز جهانی گردشگری است. استان مازندران استانی گردشگر پذیر با وسعت قابل توجه و موقعیتراهبردی در شمال کشور، یکی از مهمترین و محبوبترین مقاصد گردشگری ایران به شمار میرود. این استان با طبیعت بینظیر،…
https://mazandaran.iqna.ir/fa/news/4308413/ مدیر کانونهای خدمت رضوی استان مازندران، خادمی امام رضا(ع) را نعمتی بزرگ و فرصتی بیبدیل برای خدمت به مردم دانست و گفت: این مسئولیت باید با صداقت، تعهد و انگیزه خداپسندانه انجام شود تا محبت امام مهربانیها در جامعه جلوهگر شود.
IQNA | خبرگزاری بین المللی قرآن
خادمی امام رضا(ع)، تجلی محبت و خدمت صادقانه به مردم است
مدیر کانونهای خدمت رضوی استان مازندران، خادمی امام رضا(ع) را نعمتی بزرگ و فرصتی بیبدیل برای خدمت به مردم دانست و گفت: این مسئولیت باید با صداقت، تعهد و انگیزه خداپسندانه انجام شود تا محبت امام مهربانیها در جامعه جلوهگر شود.
http://www.fajreshomal.ir/fa/News/35678/ رئیس جهاد دانشگاهی استان خبرداد
اجرای طرح دوراپزشکی برای درمان ناباروری در مازندران
اجرای طرح دوراپزشکی برای درمان ناباروری در مازندران
www.fajreshomal.ir
اجرای طرح دوراپزشکی برای درمان ناباروری در مازندران
رئیس جهاد دانشگاهی مازندران از اجرای طرح دوراپزشکی برای درمان ناباروری در استان خبرداد و گفت: با دوراپزشکی میتوانیم خدمات اولیه را برای درمان ناباروری در استان ارائه دهیم.
https://mazandaran.iqna.ir/fa/news/4308428/ دوره دو روزه توانمندسازی و ارتقای حافظان قرآن کریم مازندران در نوشهر+عکس
IQNA | خبرگزاری بین المللی قرآن
دوره دو روزه توانمندسازی و ارتقای حافظان قرآن کریم مازندران در نوشهر+عکس
دوره تخصصی «توانمندسازی و ارتقای حافظان قرآن کریم» استان مازندران با حضور استاد برجسته کشوری، مهدی بحرالعلوم، از ۱۰ مهرماه با هدف تعمیق فهم مفاهیم قرآنی و تقویت مهارتهای حفظ و تثبیت محفوظات در حوزه علمیه خواهران حضرت صدیقه طاهره (س) شهرستان نوشهر آغاز و…
لینک کوتاه خبر: http://www.fajreshomal.ir/fa/News/35675/
فجر شمال خادمی امام رضا(ع)، تجلی محبت و خدمت صادقانه به مردم است
فجر شمال خادمی امام رضا(ع)، تجلی محبت و خدمت صادقانه به مردم است
www.fajreshomal.ir
خادمی امام رضا(ع)، تجلی محبت و خدمت صادقانه به مردم است
مدیر کانونهای خدمت رضوی استان مازندران، خادمی امام رضا(ع) را نعمتی بزرگ و فرصتی بیبدیل برای خدمت به مردم دانست و گفت: این مسئولیت باید با صداقت، تعهد و انگیزه خداپسندانه انجام شود تا محبت امام مهربانیها در جامعه جلوهگر شود.
Forwarded from کانال خبری مازرسانه... Mazarsaneh News Channel (h.r.gol)
لینک کوتاه : https://sanattourism.ir/?p=136275 صنعت توریسم یادداشت
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران
سایت صنعت و توریسم
مازندران نگین درخشان گردشگری ایران - سایت صنعت و توریسم
به گزارش پایگاه خبری صنعت توریسم، ۲۷ سپتامبر مصادف با ۲۹ شهریور روز جهانی گردشگری است. استان مازندران استانی گردشگر پذیر با وسعت قابل توجه و موقعیتراهبردی در شمال کشور، یکی از مهمترین و محبوبترین مقاصد گردشگری ایران به شمار میرود. این استان با طبیعت بینظیر،…
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✳️ آداب و رسوم ازدواج در مازندران
▫️عاروسیار، لِنگبِنی، بالماسی، پِلسری، زنمار سلوم و..
▫️بخش نهم
بعد از مراسم حمبوم سر، مجمه برون و جهاز بَرون و ... در گَت عاروسی روز، نوبـت به اجرای برنامههایی مانند عاروسیار، بالماسی، گردنزنی و... میرسید تا شب هنگام که جشن به پایـان برسد.
هـنگام عصر چند نفر از بزرگان خانواده داماد شـامل خواهر، عمه، عمو، و خاله داماد به نمایندگی از خانوداه داماد (بدون همراهی داماد) به خانه پدر عروس رفته و یکی از آنها از پدر عروس اجازه میگرفت که آیا میتوانیم عروس را به منرل داماد و خانه بخت ببریم؟! پدر عروس نیز دست عروس را میگرفت و در دست مادر یا خواهر داماد میگذاشت و میگفت: «دخترم را به شما سپردم» و برایش آرزوی خوشبختی میکرد، بعد برادر عروس، نانی را در سفرهای ازجنس پارچه کرباس گذاشته و به کمر عروس میبست. عدهای باور دارند که بستن نان به این خاطر است که قدم عروس پربرکت باشد. در مناطقی از مازندران بر این باورند که با بستن نان به کمر عروس، فرزند اول عروس پسر باشد. بعد از خداحافظی خانواده داماد از خانواده عروس، همگی به سمت خانه داماد حرکت میکردند.
در طول مسیر، یک پسربچه، آینهدار عروس میشد و پیشاپیش او حرکت میکرد و مهمانان و همراهان، عروس را همراهی کرده و با ساز و آواز عروس را آهسته آهسته به خانه داماد میبردند.
▫️بال ماسی:
اگر خانه داماد در همسایگی عروس و یا یک روستا بودند، برادر عروس دستش را می گرفت و به همراهی دیگر اقوام به منزل داماد میبرد. اگر خانه داماد در روستایی دیگر بود، عروس را سوار بر اسب و برادرِ عروس او را همراهی می کرد. اگر عـروس برادر نداشت، عمو یا داییاش او را همراهی میکرد. مادر داماد به برادر ( یا دایی و عموی) عروس هدیهای را به عنوان
«بال ماسی»(گرفتن دست عروس) میداد.
▫️پِلسَری:
اگر در طول مسیر عاروسیار یا عروس بَرون،
پل یا جوی آب یا رودخانه قرار داشت، چند جوان در کنار هم میایستادند و دستانشان را زنجیر وار میگرفتند و اجازه نمیدادند عروس رد شود. آنگاه شاباشی از طرف خانواده داماد به عنوان پِلسَری میگرفتند و اجازه حرکت میدادند.
وقتی عروس به نزدیکی منزل داماد میرسید، داماد سوار بر اسب با بقچهای که از سیب، انار و نقل .. پر شده بود، به استقبال عروس میآمد و محتویات بقچه را به سمت عروس پرتاب میکرد و برمیگشت.
شعری فولکوریک هم در این باره در فرهنگ مردم مازندران هست:
کـَهَر یابو تِـره نال هـاکــنم نال
تره سوار بَووم بُورم عاروسیار
عاروس ره بیارم کَـلِـک هِدار
انار ره بَزِنم مِه دل بَوِه خـار
▫️گِردِن زَنی، لِنگ بِنی، کونداسری:
هنـگام ورود عروس به درب حیـاط داماد، گوسـفندی را جلوی پای عروس و داماد قربانی میکردند که این رسـم را «گردن زنی، لِنگ بِنی یا قاربونی و کونداسری» میگویند. عروس و داماد از روی خون رد میشدند و باور بر این است که هر گونه بلا از آنها دور خواهد بود.
رسم بر این بود که لاشه گوسفند را جوانان میقاپیدند و در جایی کباب کرده و میخوردند. گاهی دعوایی بر سر این که کدام گروه گوسفند قربانی را بگیرد در میگرفت اما نهایتا ختم بخیر میشد.
▫️کَـلِک سَری
زمانی که عروس میخواست وارد حیاط داماد شود، یک نفر جلوی دروازه، لوش و کَلِک (دروازه چوبی) یا پای پِلّه میایستاد و از همراهان عروس درخواست هدیه از طرف پدر داماد میکرد. در این لحظه پدر یا مادر داماد هدیهای را تحت عنوان«کَلِک سَری» به عروس میدادند. این هدیه شامل یک خویز (۱۰۰۰ مترمربع) یا چند کیله زمین، چند گاو و گوسفند بود. مثلا میگفتند (بُور مادِهگو عاروسِه، یا یک خویز شالیجار عاروسه) سپس عروس و داماد به سمت اتاق خود می.رفتند.
مادر عروس از قبل یک کاسه برنج را دم درب اتاق میگذاشت و عروس آن کاسه را با پای راست خودش میزد تا برنج داخل اتاق پخششود و میگفتند برکت زندگی شان بیشتر می شود.
▫️رونما
فردای عروسی، اقوام داماد صبحانه را در اتاق عروس میخوردند و پولی را به عنوان رونِما به عروس هدیه میکردند و عروس هم به اقوام داماد هدایایی شامل پارچه و لباس با نام جهاز و خلعتی میداد. گاهی مراسم خلعتی دادن عصر روز بعد از عروسی و با حضور بانوان انجام میشد.
▫️زَنمار سَلوم
سه روز بعد از عروسی، عروس و داماد به همراهی خانواده داماد به منزل پدر عروس دعوت میشدند. این دعوت در مازندران نامهای متفاوت داشت: زنمار سَلوم، کف زن سری، مارپِلا، سه روز دَعوِت و متقابلا خانواده داماد نیز خانواده عروس را برای شام یا ناهار دعوت میکرد.
و اینگونه بود که یک وصلت با خوشی، شادی و صمیمیت دو خانواده برگزار میشد و سالهای سال در نهایت گذشت و خوشبختی با هـم زندگی میکردند و با آمدن فرزندان، شیرینی زندگی آنها دو چندان میشد.
✍ نجما نجار
عکس: شهربانو خالقی_مجازی
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
▫️عاروسیار، لِنگبِنی، بالماسی، پِلسری، زنمار سلوم و..
▫️بخش نهم
بعد از مراسم حمبوم سر، مجمه برون و جهاز بَرون و ... در گَت عاروسی روز، نوبـت به اجرای برنامههایی مانند عاروسیار، بالماسی، گردنزنی و... میرسید تا شب هنگام که جشن به پایـان برسد.
هـنگام عصر چند نفر از بزرگان خانواده داماد شـامل خواهر، عمه، عمو، و خاله داماد به نمایندگی از خانوداه داماد (بدون همراهی داماد) به خانه پدر عروس رفته و یکی از آنها از پدر عروس اجازه میگرفت که آیا میتوانیم عروس را به منرل داماد و خانه بخت ببریم؟! پدر عروس نیز دست عروس را میگرفت و در دست مادر یا خواهر داماد میگذاشت و میگفت: «دخترم را به شما سپردم» و برایش آرزوی خوشبختی میکرد، بعد برادر عروس، نانی را در سفرهای ازجنس پارچه کرباس گذاشته و به کمر عروس میبست. عدهای باور دارند که بستن نان به این خاطر است که قدم عروس پربرکت باشد. در مناطقی از مازندران بر این باورند که با بستن نان به کمر عروس، فرزند اول عروس پسر باشد. بعد از خداحافظی خانواده داماد از خانواده عروس، همگی به سمت خانه داماد حرکت میکردند.
در طول مسیر، یک پسربچه، آینهدار عروس میشد و پیشاپیش او حرکت میکرد و مهمانان و همراهان، عروس را همراهی کرده و با ساز و آواز عروس را آهسته آهسته به خانه داماد میبردند.
▫️بال ماسی:
اگر خانه داماد در همسایگی عروس و یا یک روستا بودند، برادر عروس دستش را می گرفت و به همراهی دیگر اقوام به منزل داماد میبرد. اگر خانه داماد در روستایی دیگر بود، عروس را سوار بر اسب و برادرِ عروس او را همراهی می کرد. اگر عـروس برادر نداشت، عمو یا داییاش او را همراهی میکرد. مادر داماد به برادر ( یا دایی و عموی) عروس هدیهای را به عنوان
«بال ماسی»(گرفتن دست عروس) میداد.
▫️پِلسَری:
اگر در طول مسیر عاروسیار یا عروس بَرون،
پل یا جوی آب یا رودخانه قرار داشت، چند جوان در کنار هم میایستادند و دستانشان را زنجیر وار میگرفتند و اجازه نمیدادند عروس رد شود. آنگاه شاباشی از طرف خانواده داماد به عنوان پِلسَری میگرفتند و اجازه حرکت میدادند.
وقتی عروس به نزدیکی منزل داماد میرسید، داماد سوار بر اسب با بقچهای که از سیب، انار و نقل .. پر شده بود، به استقبال عروس میآمد و محتویات بقچه را به سمت عروس پرتاب میکرد و برمیگشت.
شعری فولکوریک هم در این باره در فرهنگ مردم مازندران هست:
کـَهَر یابو تِـره نال هـاکــنم نال
تره سوار بَووم بُورم عاروسیار
عاروس ره بیارم کَـلِـک هِدار
انار ره بَزِنم مِه دل بَوِه خـار
▫️گِردِن زَنی، لِنگ بِنی، کونداسری:
هنـگام ورود عروس به درب حیـاط داماد، گوسـفندی را جلوی پای عروس و داماد قربانی میکردند که این رسـم را «گردن زنی، لِنگ بِنی یا قاربونی و کونداسری» میگویند. عروس و داماد از روی خون رد میشدند و باور بر این است که هر گونه بلا از آنها دور خواهد بود.
رسم بر این بود که لاشه گوسفند را جوانان میقاپیدند و در جایی کباب کرده و میخوردند. گاهی دعوایی بر سر این که کدام گروه گوسفند قربانی را بگیرد در میگرفت اما نهایتا ختم بخیر میشد.
▫️کَـلِک سَری
زمانی که عروس میخواست وارد حیاط داماد شود، یک نفر جلوی دروازه، لوش و کَلِک (دروازه چوبی) یا پای پِلّه میایستاد و از همراهان عروس درخواست هدیه از طرف پدر داماد میکرد. در این لحظه پدر یا مادر داماد هدیهای را تحت عنوان«کَلِک سَری» به عروس میدادند. این هدیه شامل یک خویز (۱۰۰۰ مترمربع) یا چند کیله زمین، چند گاو و گوسفند بود. مثلا میگفتند (بُور مادِهگو عاروسِه، یا یک خویز شالیجار عاروسه) سپس عروس و داماد به سمت اتاق خود می.رفتند.
مادر عروس از قبل یک کاسه برنج را دم درب اتاق میگذاشت و عروس آن کاسه را با پای راست خودش میزد تا برنج داخل اتاق پخششود و میگفتند برکت زندگی شان بیشتر می شود.
▫️رونما
فردای عروسی، اقوام داماد صبحانه را در اتاق عروس میخوردند و پولی را به عنوان رونِما به عروس هدیه میکردند و عروس هم به اقوام داماد هدایایی شامل پارچه و لباس با نام جهاز و خلعتی میداد. گاهی مراسم خلعتی دادن عصر روز بعد از عروسی و با حضور بانوان انجام میشد.
▫️زَنمار سَلوم
سه روز بعد از عروسی، عروس و داماد به همراهی خانواده داماد به منزل پدر عروس دعوت میشدند. این دعوت در مازندران نامهای متفاوت داشت: زنمار سَلوم، کف زن سری، مارپِلا، سه روز دَعوِت و متقابلا خانواده داماد نیز خانواده عروس را برای شام یا ناهار دعوت میکرد.
و اینگونه بود که یک وصلت با خوشی، شادی و صمیمیت دو خانواده برگزار میشد و سالهای سال در نهایت گذشت و خوشبختی با هـم زندگی میکردند و با آمدن فرزندان، شیرینی زندگی آنها دو چندان میشد.
✍ نجما نجار
عکس: شهربانو خالقی_مجازی
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
Telegram
📎
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✴️ آلبوم عکسهای قدیمی مازندران
🟢 ۱. امامزاده ابراهیم بابلسر
بابلسر از شهرهای ساحلی استان مازندران، در گذشته مشهدسر نامیده میشد. بقعه امامزاده ابراهیم در جنوب شرقی شهر قرار دارد و بنا به روایتی، گویا سر ِ امامزاده ابراهیم ِ قریه «ماجر کجور» در این بنا مدفون است و به همین دلیل، مشهدسر نام گرفته است. بر اساس تاریخ کتیبههای بنا، سیدشمسالدین بابلکانی اینبنا را در قرن نهم ه. ق ساخته است.
ساختمان بقعه به صورت هشت ضلعی با گنبد کلاه درویشی هشت ترک و ارتفاع ٢٠ متر است که در چهار جهت، درهایی دارد. اضلاع خارجی بنا با طاقنماها و قاببندی مستطیل شکل و در بالا با تزئینات نماسازی شده است. در دورههای بعدی، بناهایی از جمله مسجد و کفشکن به بنای اصلی افزوده شده است. داخل بنای اصلی و بر دیوار مسجد، گچبریهای ظریفی دیده میشود که در نوع خود بینظیر است. در این امامزاده، چهار در و یک صندوق قدیمی با کتیبههای تاریخی وجود دارد. این بنا به شماره ۳۴۳ به ثبت آثار ملی رسیده است.
اهالی باباسر، این امامزاده را فرزند امام موسی کاظم (ع) میدانند که به یقین، این ادعا درست نیست. مورخان معتقدند این زیارتگاه متعلق به ابراهیم بن حسین از نوادگان امام سجاد (ع) است.
سیدمهدی بن مصطفی تفرشی در این باره میگوید: «ابراهیم بن حسین بن علی بن عبیدالله بن حسین الاصغر بن امام زینالعابدین علی بن الحسین (ع)، در طبرستان مقتول شد. در مشهدسر مازندران امامزاده ابراهیم است. برخی میگویند سر اوست و بدنش در ناجر کجور است. محتمل است این ابراهیم باشد. » تفرشی اینمطلب را از ابوالحسن عمری نقل کرده است؛ زیرا او مینویسد: علی بن عبیدالله بن حسین اصغر، صاحب فرزندان زیادی بوده که از جمله آنان، محمد بن حسن که محدّثی جلیلالقدر است و به همراه برادرش ابراهیم بهشهادت رسید و نسلی از ایشان باقی نمانده است.
ابوالفرج اصفهانی، کشته شدن این دو برادر را در واقعه و کارزار «یعقوب بن لیث صفّاری» و «حسن بن زید» در طبرستان بیان کرده است که در این صورت، باید سال ۲۶۱ ه. ق باشد؛ زیرا یورش یعقوب به طبرستان که به کشته شدن برخی از اطرافیان حسن بن زید داعی انجامید، در این سال اتفاق افتاد و حسن بن زید داعی به دیلم گریخت.
ابوالحسن بیهقی، قبر این دو تن را در طبرستان میداند و مینویسد: «ابراهیم در روزی که به شهادت رسید، ۴۵ سال داشت». بنابراین، ثابت میشود که این مزار، متعلق به نواده امام سجاد (ع) است.
▫️عکاسی از روی عکس موجود در موزه دوربین برج آزادی تهران + ویرایش: عیناله آزموده
▫️منبع مطلب: خلاصه شده از سایت ویکیپدیا.
🟠 اگر شما نیز عکسهای قدیمی از مازندران دارید، برای ما بفرستید تا با نام شما در کانال تاپور منتشر کنیم.
***
تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
#آلبوم_عکسهای_قدیمی_مازندران
#امامزاده #امامزاده_ابراهیم
#بابلسر #مشهدسر
#کجور #مازندران
#عکس #معماری_مذهبی
#سیدشمسالدین_بابلکانی #موزه_دوربین
#برج_آزادی #تهران
#عیناله_آزموده #تاپور
🟢 ۱. امامزاده ابراهیم بابلسر
بابلسر از شهرهای ساحلی استان مازندران، در گذشته مشهدسر نامیده میشد. بقعه امامزاده ابراهیم در جنوب شرقی شهر قرار دارد و بنا به روایتی، گویا سر ِ امامزاده ابراهیم ِ قریه «ماجر کجور» در این بنا مدفون است و به همین دلیل، مشهدسر نام گرفته است. بر اساس تاریخ کتیبههای بنا، سیدشمسالدین بابلکانی اینبنا را در قرن نهم ه. ق ساخته است.
ساختمان بقعه به صورت هشت ضلعی با گنبد کلاه درویشی هشت ترک و ارتفاع ٢٠ متر است که در چهار جهت، درهایی دارد. اضلاع خارجی بنا با طاقنماها و قاببندی مستطیل شکل و در بالا با تزئینات نماسازی شده است. در دورههای بعدی، بناهایی از جمله مسجد و کفشکن به بنای اصلی افزوده شده است. داخل بنای اصلی و بر دیوار مسجد، گچبریهای ظریفی دیده میشود که در نوع خود بینظیر است. در این امامزاده، چهار در و یک صندوق قدیمی با کتیبههای تاریخی وجود دارد. این بنا به شماره ۳۴۳ به ثبت آثار ملی رسیده است.
اهالی باباسر، این امامزاده را فرزند امام موسی کاظم (ع) میدانند که به یقین، این ادعا درست نیست. مورخان معتقدند این زیارتگاه متعلق به ابراهیم بن حسین از نوادگان امام سجاد (ع) است.
سیدمهدی بن مصطفی تفرشی در این باره میگوید: «ابراهیم بن حسین بن علی بن عبیدالله بن حسین الاصغر بن امام زینالعابدین علی بن الحسین (ع)، در طبرستان مقتول شد. در مشهدسر مازندران امامزاده ابراهیم است. برخی میگویند سر اوست و بدنش در ناجر کجور است. محتمل است این ابراهیم باشد. » تفرشی اینمطلب را از ابوالحسن عمری نقل کرده است؛ زیرا او مینویسد: علی بن عبیدالله بن حسین اصغر، صاحب فرزندان زیادی بوده که از جمله آنان، محمد بن حسن که محدّثی جلیلالقدر است و به همراه برادرش ابراهیم بهشهادت رسید و نسلی از ایشان باقی نمانده است.
ابوالفرج اصفهانی، کشته شدن این دو برادر را در واقعه و کارزار «یعقوب بن لیث صفّاری» و «حسن بن زید» در طبرستان بیان کرده است که در این صورت، باید سال ۲۶۱ ه. ق باشد؛ زیرا یورش یعقوب به طبرستان که به کشته شدن برخی از اطرافیان حسن بن زید داعی انجامید، در این سال اتفاق افتاد و حسن بن زید داعی به دیلم گریخت.
ابوالحسن بیهقی، قبر این دو تن را در طبرستان میداند و مینویسد: «ابراهیم در روزی که به شهادت رسید، ۴۵ سال داشت». بنابراین، ثابت میشود که این مزار، متعلق به نواده امام سجاد (ع) است.
▫️عکاسی از روی عکس موجود در موزه دوربین برج آزادی تهران + ویرایش: عیناله آزموده
▫️منبع مطلب: خلاصه شده از سایت ویکیپدیا.
🟠 اگر شما نیز عکسهای قدیمی از مازندران دارید، برای ما بفرستید تا با نام شما در کانال تاپور منتشر کنیم.
***
تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
#آلبوم_عکسهای_قدیمی_مازندران
#امامزاده #امامزاده_ابراهیم
#بابلسر #مشهدسر
#کجور #مازندران
#عکس #معماری_مذهبی
#سیدشمسالدین_بابلکانی #موزه_دوربین
#برج_آزادی #تهران
#عیناله_آزموده #تاپور
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✴️ باورهای قدیمی رو به نابودی
▫️میّت و باورها
اگر کارهای مربوط به میّت، به سرعت انجام شود، می گویند: «خِشا سِعادت وِه، وِنه روح بورده شِه جا ره بَدییه، پر زَنده»
اگر کارهای میّت کند انجام شود، میگویند:«آخخه دلپِئی دارنه، نِخانه بُوره یا خدا نکردی ونه جا خار نییه، نَشونه!»
اگر کسی شب پنجشنبه جان به جان آفرین تسلیم میکرد و او را جمعه دفن میکردند، میگفتند:.« هرکی دارنه عملِ پاک، پنشمه میئرنه جومه شونه خاک!»
اگر هنگام شست و شو، ماهیچه یا گوشت تن مرده شل و ول باشد، میگویند: «خدا رحم هاکنه. مرده گوشت شِله! اتّا نفر ره وَرنه!»
اگر هنگام پوشیدن کفن بر حسب اشتباه پارچه کفنی کم بیاید، میگویند:« آخخه یَقِنه بِدهی داشته ونه کَفِندی کم بِمو!»
اگر هنگام پوشاندن کفن، گوشهای از آن به دهان مرده برود میگویند:« خدا رحم هاکنه، مِرده کـَفندی ره گاز بَیته، اِتا نفر ره وَرنه!»
اگر قبر را کمی تنگ یا کوتاه کنده باشند و وقتی مرده را درون قبر میگذارند متوجه این ایراد شوند، میگویند: « ونه عَمِل پاک نَییه، گور تنگ دَر بِمو!»
بعد از دفن مرده، قبر را با همان خاک کنده شده پر میکنند، اگر خاک اضافه بیاید همه نگران میشوند و میگویند:« خدا رحم هاکنه، مِرده اتا نفر ره وَرنه!»
اگر غذای مراسم زیاد باشد، میگویند:« خدا بیامرزی، دَهی روز همینتی سِفره دار بییه!»
اگر غذای مراسم کم بیاید، میگویند:«خدابیامرزی، دَهی روز دَکّل سِفره دار نَییه!»
✍ و 📷: رویا ابراهیمی وسطیکلایی
▫️آرامگاه سید سه تن، وسطیکلا، قائمشهر
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#باورها
#مازندران
#میت
#کفن
#دفن
#آرامگاه
#رویا_ابراهیمی_وسطیکلایی
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
▫️میّت و باورها
اگر کارهای مربوط به میّت، به سرعت انجام شود، می گویند: «خِشا سِعادت وِه، وِنه روح بورده شِه جا ره بَدییه، پر زَنده»
اگر کارهای میّت کند انجام شود، میگویند:«آخخه دلپِئی دارنه، نِخانه بُوره یا خدا نکردی ونه جا خار نییه، نَشونه!»
اگر کسی شب پنجشنبه جان به جان آفرین تسلیم میکرد و او را جمعه دفن میکردند، میگفتند:.« هرکی دارنه عملِ پاک، پنشمه میئرنه جومه شونه خاک!»
اگر هنگام شست و شو، ماهیچه یا گوشت تن مرده شل و ول باشد، میگویند: «خدا رحم هاکنه. مرده گوشت شِله! اتّا نفر ره وَرنه!»
اگر هنگام پوشیدن کفن بر حسب اشتباه پارچه کفنی کم بیاید، میگویند:« آخخه یَقِنه بِدهی داشته ونه کَفِندی کم بِمو!»
اگر هنگام پوشاندن کفن، گوشهای از آن به دهان مرده برود میگویند:« خدا رحم هاکنه، مِرده کـَفندی ره گاز بَیته، اِتا نفر ره وَرنه!»
اگر قبر را کمی تنگ یا کوتاه کنده باشند و وقتی مرده را درون قبر میگذارند متوجه این ایراد شوند، میگویند: « ونه عَمِل پاک نَییه، گور تنگ دَر بِمو!»
بعد از دفن مرده، قبر را با همان خاک کنده شده پر میکنند، اگر خاک اضافه بیاید همه نگران میشوند و میگویند:« خدا رحم هاکنه، مِرده اتا نفر ره وَرنه!»
اگر غذای مراسم زیاد باشد، میگویند:« خدا بیامرزی، دَهی روز همینتی سِفره دار بییه!»
اگر غذای مراسم کم بیاید، میگویند:«خدابیامرزی، دَهی روز دَکّل سِفره دار نَییه!»
✍ و 📷: رویا ابراهیمی وسطیکلایی
▫️آرامگاه سید سه تن، وسطیکلا، قائمشهر
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#باورها
#مازندران
#میت
#کفن
#دفن
#آرامگاه
#رویا_ابراهیمی_وسطیکلایی
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✴️ نامهای گوسفند و بز در هزارجریب بر اساس سن و جنس
▫️بخش اول
بِزکَل: بز نرِ بزرگ چند ساله با اندام وجـثهی بـزرگتر و شـاخهای بـلندتر که به عـنوان بز پیشاهنگ و راهنمای گله میباشد.
بِزکَل کوله: بزغالهی نرِ زیر یکسال
باکو: گوسفند مادهای که قادر به تولید مثل نباشد.
بِلیک: رَمه، گلهی گوسفند
پاژَن _کوتِن: بز نری که قادر به تولید مثل نباشد.
پیر مِش: گوسفندِ پیر.
پیت: بُزِ نَری که شاخ ندارد.
تُخمی نَر: گوسفند نری که برای جفتگیری و ازدیاد نسل در گله نگهداری میشود. (بقیهی گوسفندان نر معمولا فروخته میشوند).
تِقالی: گوسفندِ نر یکساله / گوسفند مادهای که بزرگتر از بره اسـت و هـنوز به مرحلهی زایش نرسیده باشد. / برهی هر دو جنس نر تقالی و ماده تقالی، شش ماهه تا یکساله را میگویند که کمتر شیر میخورد و در مرحله جدا شدن از مادر هسـت و هـنوز به دورهی زایـش و تولـید مـثل نرسیده است، معروف به پَئیزکا و بهارکا که در پاییز به دنیا می آیند و در بهار به فروش میرسند و بر عکس. همچنین مناسب برای ذبح عید قربان و فروش به «گوشتی خرین یا چوبدار»
چَبِش: بز ماده زیر یکسال.
خالِک وَره: برهی تازه زاییده شده.
دَلوَرِه: به برهی که مادرش او را برای شیر دادن نپذیرد و از گوسفندان دیگر شیر بخورد. «دَل وَره» یا «نِر» میگویند.
دَق: گوسفندِ نری که شاخ ندارد. دَقنر.
دِلاق: نوعی از نژاد گوسفند، ترکیب نژاد اَفشـار و زِل.
دِمبِلی: گوسفندی که دم آن بریده شده باشد.
دِمبِل: گوسفندِ دُنبه دار و دارای دُم پر حجم چربی و پیه.
دُولی (دُولی وَره): برهای که در فصل زمستان به دنیا بیاید.
دِگالی (دِگالی وَره): برههای دوقلو.
دِوَری: به برههای گوسفندی که در طی یکسال و در دو فصل بهار و پاییز بره به دنیا بیاورد، دِوَری میگویند (دِوَری وازا).
زِل: نـژاد گوســفندان اصـیل و بـومی مـنطقه هزارجریب (و مازندران) با دم لاغر و بدون چربی.
شیشِک (کاوی): گوسفندی که در آستانهی نخستین زایش و تولید مثل است. جنس نرِ آنرا «نر شیئِک» مـی گـویند اما «ماده شیئِک» را برای افزایـش زاد و ولد و تولید مِثل نگه میدارند.
کَل دار: گوسفند مادهای که شاخ دارد.
کَچیز، کَچِز: گوسفندِ نر که ظاهری متفاوت با دیگر نرهای گله دارد و قادر به تولید مثل نمیباشد. کچیز به ندرت در گلهای وجود دارد و طبق گفته گی دامداران از هر دو هزار گوسفند، یکی کچیز میشود و صاحب گله وجودش را خوش یُمن میداند. همچنین طبق باور اهالی منطقه هزارجریب، وجودِ گوسفندِ مادهی شاخ دار (کلدار) و گوسـفندِ نر با چهار عدد شـاخ در گله خوش یـمن بوده و باعث برکت و فراوانی مال خواهد شد.
گوسفِن، گوسپِن: در اصطلاح به همهی گوسفندها گفته میشود.
مار بِز: بز مادر.
مُغانی یا مـاغانی: یـکی از باکیفـیتترین نـژاد گوسفند که شیر، گوشت و پشم مرغوب دارد.
نِر: به برهی که مادرش او را برای شیر دادن نپذیرد و از گوسفندان دیگر شیر بخورد. «دَل وَره» یا «نِر» میگویند.
نَیرِم: رفتارِ گوسفند مادری که برّه تازه متولد شدهاش را نمی پذیرد و شیر نمیهد (نّیرِم هاکارده)/
به بره ی این گوسفند «دَل وَره» یا «نِر» میگویند که از گوسفندان دیگر شیر میخورد.
وازا: برهای که در فصل بهار به دنیا بیاید.
وَره: بره
وَره مار: گوسفند دارای بره
📝 نجما نجّار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#نام_گوسفندوبز_در_هزارجریب
#مازندران
#هزارجریب
#فرهنگ_چوپانی
#گوسفند
#بز
#نجما_نجار_هزارجریبی
#بخش_اول
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
▫️بخش اول
بِزکَل: بز نرِ بزرگ چند ساله با اندام وجـثهی بـزرگتر و شـاخهای بـلندتر که به عـنوان بز پیشاهنگ و راهنمای گله میباشد.
بِزکَل کوله: بزغالهی نرِ زیر یکسال
باکو: گوسفند مادهای که قادر به تولید مثل نباشد.
بِلیک: رَمه، گلهی گوسفند
پاژَن _کوتِن: بز نری که قادر به تولید مثل نباشد.
پیر مِش: گوسفندِ پیر.
پیت: بُزِ نَری که شاخ ندارد.
تُخمی نَر: گوسفند نری که برای جفتگیری و ازدیاد نسل در گله نگهداری میشود. (بقیهی گوسفندان نر معمولا فروخته میشوند).
تِقالی: گوسفندِ نر یکساله / گوسفند مادهای که بزرگتر از بره اسـت و هـنوز به مرحلهی زایش نرسیده باشد. / برهی هر دو جنس نر تقالی و ماده تقالی، شش ماهه تا یکساله را میگویند که کمتر شیر میخورد و در مرحله جدا شدن از مادر هسـت و هـنوز به دورهی زایـش و تولـید مـثل نرسیده است، معروف به پَئیزکا و بهارکا که در پاییز به دنیا می آیند و در بهار به فروش میرسند و بر عکس. همچنین مناسب برای ذبح عید قربان و فروش به «گوشتی خرین یا چوبدار»
چَبِش: بز ماده زیر یکسال.
خالِک وَره: برهی تازه زاییده شده.
دَلوَرِه: به برهی که مادرش او را برای شیر دادن نپذیرد و از گوسفندان دیگر شیر بخورد. «دَل وَره» یا «نِر» میگویند.
دَق: گوسفندِ نری که شاخ ندارد. دَقنر.
دِلاق: نوعی از نژاد گوسفند، ترکیب نژاد اَفشـار و زِل.
دِمبِلی: گوسفندی که دم آن بریده شده باشد.
دِمبِل: گوسفندِ دُنبه دار و دارای دُم پر حجم چربی و پیه.
دُولی (دُولی وَره): برهای که در فصل زمستان به دنیا بیاید.
دِگالی (دِگالی وَره): برههای دوقلو.
دِوَری: به برههای گوسفندی که در طی یکسال و در دو فصل بهار و پاییز بره به دنیا بیاورد، دِوَری میگویند (دِوَری وازا).
زِل: نـژاد گوســفندان اصـیل و بـومی مـنطقه هزارجریب (و مازندران) با دم لاغر و بدون چربی.
شیشِک (کاوی): گوسفندی که در آستانهی نخستین زایش و تولید مثل است. جنس نرِ آنرا «نر شیئِک» مـی گـویند اما «ماده شیئِک» را برای افزایـش زاد و ولد و تولید مِثل نگه میدارند.
کَل دار: گوسفند مادهای که شاخ دارد.
کَچیز، کَچِز: گوسفندِ نر که ظاهری متفاوت با دیگر نرهای گله دارد و قادر به تولید مثل نمیباشد. کچیز به ندرت در گلهای وجود دارد و طبق گفته گی دامداران از هر دو هزار گوسفند، یکی کچیز میشود و صاحب گله وجودش را خوش یُمن میداند. همچنین طبق باور اهالی منطقه هزارجریب، وجودِ گوسفندِ مادهی شاخ دار (کلدار) و گوسـفندِ نر با چهار عدد شـاخ در گله خوش یـمن بوده و باعث برکت و فراوانی مال خواهد شد.
گوسفِن، گوسپِن: در اصطلاح به همهی گوسفندها گفته میشود.
مار بِز: بز مادر.
مُغانی یا مـاغانی: یـکی از باکیفـیتترین نـژاد گوسفند که شیر، گوشت و پشم مرغوب دارد.
نِر: به برهی که مادرش او را برای شیر دادن نپذیرد و از گوسفندان دیگر شیر بخورد. «دَل وَره» یا «نِر» میگویند.
نَیرِم: رفتارِ گوسفند مادری که برّه تازه متولد شدهاش را نمی پذیرد و شیر نمیهد (نّیرِم هاکارده)/
به بره ی این گوسفند «دَل وَره» یا «نِر» میگویند که از گوسفندان دیگر شیر میخورد.
وازا: برهای که در فصل بهار به دنیا بیاید.
وَره: بره
وَره مار: گوسفند دارای بره
📝 نجما نجّار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#نام_گوسفندوبز_در_هزارجریب
#مازندران
#هزارجریب
#فرهنگ_چوپانی
#گوسفند
#بز
#نجما_نجار_هزارجریبی
#بخش_اول
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
Telegram
attach 📎
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✅ لباس زنان و دختران فیروزجا یا پریجا در بخش بندپی شرقی، بابل
در زمان گذشته پوشش زنان فیروزجا با سایر نقاط ایران تفاوت داشته است و حتی لباس بانوان با دوشیزگان فرق داشت.
لباس پِممِتی زنانه تشکیل میشود از:
۱. پیراهن یا جمه: تا روی زانو بوده و از دوطرف دامن ۲۵ تا ۳۰ سانت چاک عمودی دارد،
آستین بلند، مچ گشاد و گرد، یقه آن نظام بوده که دور یقه و حاشیه لبه های دامن نوار دوزی می شود.
پارچه جِمه، از نخ ابریشم که نیمی از آن را با گیاه روناس قرمز رنگ و نیم دیگر را سیاه رنگ میکردند. بعد در کارگاه بافندگی (کرچال) بصورت راهراه میبافتند. جمه دختران پارچه ابریشمی سبز رنگ بود.
۲. شلوار یا شلیته چیندار: از پارچه سفید دوخته میشود و به قول قدیمیها، ۱۰ یا ۱۲ تخته پارچه به عرض ۹۰ سانت نیاز دارد که به هر قد شلوار یک تخته میگویند.
۳. تامون یا تنبان که جنس آن از پارچه مشکی نخی (دبیت) یا از جنس حاج علی اکبری (بهتر از دبیت) هست.
۴. کِلاه که خود چند نوع بوده و شامل
قوچک، خانِم کِلاه و دمکِلاه میباشد.
۵. چارقد که از پارچه وال سفید یا چلوار سفید (قَمیس) هست.
۶. جِلِزقه (جلیقه) از پارچه مخمل قرمز رنگ برای خانمها و مخمل سبز رنگ برای دختران تهیه میشد که دو لایه بود.
جلزقه بصورت جلوباز در قسمت جلو دور یقه و لبههای آن یراقدوزی یا پولدوزی و در قسمت پشت پولدوزی و در قسمت پشت ناحیه کمر از داخل کشدوزی میشد.
چارقد برای دختران کوچک که پنج چارکه به صورت سهگوش بنام لچک بود و آن را دور گردن پیچانده، در پشت گردن گره میخورد و به آن گردگوشی گویند.
دختران بزرگتر از چارقدهای پنجچارکه استفاده میکردند اما برای بانوان چارقد بزرگتر بود که یک گوشه آنرا از زیر چانه عبور داده و در بالای سر قرار میگرفت و به آن پننونی گویند.
واژه پننونی یا پنهانی که قسمت بالاتنه زنان در زیر آن پنهان میشد. مادرانی که بچه شیری داشتند سر بچه در زیر چارقد قرار میگرفت و این حکایت از نجابت و حیای مادران ما بود. برای ثابت ماندن چارقد روی سر از سرچنک استفاده میشد.
درود به روح زنان زحمتکش ایلم 🙏
✍طیبه کیانی حاجی
📸: علی حاجیآقاتبار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#پریجا
#فیروزجاه
#پننونی
#نجابت
#مادر
#جلزقه
#بابل_بندپی_شرقی.
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
در زمان گذشته پوشش زنان فیروزجا با سایر نقاط ایران تفاوت داشته است و حتی لباس بانوان با دوشیزگان فرق داشت.
لباس پِممِتی زنانه تشکیل میشود از:
۱. پیراهن یا جمه: تا روی زانو بوده و از دوطرف دامن ۲۵ تا ۳۰ سانت چاک عمودی دارد،
آستین بلند، مچ گشاد و گرد، یقه آن نظام بوده که دور یقه و حاشیه لبه های دامن نوار دوزی می شود.
پارچه جِمه، از نخ ابریشم که نیمی از آن را با گیاه روناس قرمز رنگ و نیم دیگر را سیاه رنگ میکردند. بعد در کارگاه بافندگی (کرچال) بصورت راهراه میبافتند. جمه دختران پارچه ابریشمی سبز رنگ بود.
۲. شلوار یا شلیته چیندار: از پارچه سفید دوخته میشود و به قول قدیمیها، ۱۰ یا ۱۲ تخته پارچه به عرض ۹۰ سانت نیاز دارد که به هر قد شلوار یک تخته میگویند.
۳. تامون یا تنبان که جنس آن از پارچه مشکی نخی (دبیت) یا از جنس حاج علی اکبری (بهتر از دبیت) هست.
۴. کِلاه که خود چند نوع بوده و شامل
قوچک، خانِم کِلاه و دمکِلاه میباشد.
۵. چارقد که از پارچه وال سفید یا چلوار سفید (قَمیس) هست.
۶. جِلِزقه (جلیقه) از پارچه مخمل قرمز رنگ برای خانمها و مخمل سبز رنگ برای دختران تهیه میشد که دو لایه بود.
جلزقه بصورت جلوباز در قسمت جلو دور یقه و لبههای آن یراقدوزی یا پولدوزی و در قسمت پشت پولدوزی و در قسمت پشت ناحیه کمر از داخل کشدوزی میشد.
چارقد برای دختران کوچک که پنج چارکه به صورت سهگوش بنام لچک بود و آن را دور گردن پیچانده، در پشت گردن گره میخورد و به آن گردگوشی گویند.
دختران بزرگتر از چارقدهای پنجچارکه استفاده میکردند اما برای بانوان چارقد بزرگتر بود که یک گوشه آنرا از زیر چانه عبور داده و در بالای سر قرار میگرفت و به آن پننونی گویند.
واژه پننونی یا پنهانی که قسمت بالاتنه زنان در زیر آن پنهان میشد. مادرانی که بچه شیری داشتند سر بچه در زیر چارقد قرار میگرفت و این حکایت از نجابت و حیای مادران ما بود. برای ثابت ماندن چارقد روی سر از سرچنک استفاده میشد.
درود به روح زنان زحمتکش ایلم 🙏
✍طیبه کیانی حاجی
📸: علی حاجیآقاتبار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#پریجا
#فیروزجاه
#پننونی
#نجابت
#مادر
#جلزقه
#بابل_بندپی_شرقی.
⚠️ استفاده از پستهای این کانال با آوردن نام مولف اثر و نشانی کانال تاپور @Taapoor آزاد است.
Forwarded from کانال تاپور، فرهنگ و هنر مازندران
✴️ نام گوسفندان بر اساس رنگ پشم و شکل گوش
▫️بخش دوم
اَبلِق: گوسفندی که پشماش دو رنگ باشد.(سیاه و سفید یا بور و سفید).
بَرجی: گوسفندِ سیاه رنگ خط عمودی دراز زیبا شبیه داغ روی گوش و صورت دارد.
بَنوش، وَنوش: گوسفند سفید رنگی که سرش خالهای سیاه دارد و گوسـفند سـیاه رنگی که سـرش خالهای سفید رنگ دارد.
بُور: گوسفندی که در صورتش رنگهای قرمز و نارنجی دارد.
بوراق: گوسفندی که رنگ قرمز دارد و زیر چشمش خطی سیاه رنگ عمودی به شکل داغ دارد.
جَلمِه: گوسفـندی که رنـگ پوسـت و پشماش کاملا سفید است.
چَرمه: گوسفند و بز سفـید رنگ که موی سیاه دارد و به اصطلاح جو و گندمی است.
دِمبِل: گوسفندی که دارای دنبههای پهن است، این نوع از گوسفند دارای گوشتی مرغوب است.
سِمِش: گوسفندی که پشماش سیاه رنگ است.
سیا قَشقه، سیوُ قَشقه: گوسـفندی که پشماش سیاه رنگ و پیشانی سفید است.
شالی: گوسفندی که رنگ پشماش سیاه و بور است.
شِئه قَشقه: گوسفندی با رنگ قهوهای و پیشانی سفید.
شِوا: گوسفندی که رنگ بُور زیبا دارد.
قَزِل: گوسفندی که رنگ سفید و صورتی بورِ آمیخته به رنگ سیاه دارد.
غول گوسفِن: گوسفندی که گوش بسیار ریز شبیه گوشواره دارد و به تعبیر دیگر میتوان گفت گوش ندارد (به این نوع گوسفند کَرغول هم میگویند). غول گوسفِن در معنای کنایی دلالت بر فرد ساده لوح دارد. فلانی غول گوسفِن ره موندنِه: فلانی مانند گوسفند کر است.
کار: گوسفندی با هر نوع رنگ که گوشهای باریک کوچک دارد. مثال: شالی کار، جَلمه کار، نشون کار
کَر: گوسفندی که گوش باریک و کوچک دارد و شنواییاش کم است. جلمه کر، شِوا کر، شالیکر
مثال: فلانی کَر گوسفن واری دِ رَج رَم کانده. فلانی مانند گوسفند کر دوبار رَم میکند. گوسفند کر چون شنوایی کمی دارد بار اول وقتی میبیند بقیه گوسفندها رَم کردند رم میکند و بار دوم تازه متوجه علت فرار گوسفندان میشود رم میکند.
📝 نجما نجّار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#نام_گوسفند_وبز_در_هزارجریب
#مازندران
#هزارجریب
#گوسفند
#فرهنگ_چوپانی
#بخش۱
#بخش۲
#تاپور
#نجما_نجار_هزارجریبی
(صفات و مشخصات و ویژگیهای ظاهری) در هزارجریب▫️بخش دوم
اَبلِق: گوسفندی که پشماش دو رنگ باشد.(سیاه و سفید یا بور و سفید).
بَرجی: گوسفندِ سیاه رنگ خط عمودی دراز زیبا شبیه داغ روی گوش و صورت دارد.
بَنوش، وَنوش: گوسفند سفید رنگی که سرش خالهای سیاه دارد و گوسـفند سـیاه رنگی که سـرش خالهای سفید رنگ دارد.
بُور: گوسفندی که در صورتش رنگهای قرمز و نارنجی دارد.
بوراق: گوسفندی که رنگ قرمز دارد و زیر چشمش خطی سیاه رنگ عمودی به شکل داغ دارد.
جَلمِه: گوسفـندی که رنـگ پوسـت و پشماش کاملا سفید است.
چَرمه: گوسفند و بز سفـید رنگ که موی سیاه دارد و به اصطلاح جو و گندمی است.
دِمبِل: گوسفندی که دارای دنبههای پهن است، این نوع از گوسفند دارای گوشتی مرغوب است.
سِمِش: گوسفندی که پشماش سیاه رنگ است.
سیا قَشقه، سیوُ قَشقه: گوسـفندی که پشماش سیاه رنگ و پیشانی سفید است.
شالی: گوسفندی که رنگ پشماش سیاه و بور است.
شِئه قَشقه: گوسفندی با رنگ قهوهای و پیشانی سفید.
شِوا: گوسفندی که رنگ بُور زیبا دارد.
قَزِل: گوسفندی که رنگ سفید و صورتی بورِ آمیخته به رنگ سیاه دارد.
غول گوسفِن: گوسفندی که گوش بسیار ریز شبیه گوشواره دارد و به تعبیر دیگر میتوان گفت گوش ندارد (به این نوع گوسفند کَرغول هم میگویند). غول گوسفِن در معنای کنایی دلالت بر فرد ساده لوح دارد. فلانی غول گوسفِن ره موندنِه: فلانی مانند گوسفند کر است.
کار: گوسفندی با هر نوع رنگ که گوشهای باریک کوچک دارد. مثال: شالی کار، جَلمه کار، نشون کار
کَر: گوسفندی که گوش باریک و کوچک دارد و شنواییاش کم است. جلمه کر، شِوا کر، شالیکر
مثال: فلانی کَر گوسفن واری دِ رَج رَم کانده. فلانی مانند گوسفند کر دوبار رَم میکند. گوسفند کر چون شنوایی کمی دارد بار اول وقتی میبیند بقیه گوسفندها رَم کردند رم میکند و بار دوم تازه متوجه علت فرار گوسفندان میشود رم میکند.
📝 نجما نجّار
🆔 تاپور، فرهنگ و هنر مازندران @Taapoor
#نام_گوسفند_وبز_در_هزارجریب
#مازندران
#هزارجریب
#گوسفند
#فرهنگ_چوپانی
#بخش۱
#بخش۲
#تاپور
#نجما_نجار_هزارجریبی
Forwarded from کانون تئاتر سیاوشان جهاد دانشگاهی واحدمازندران
https://mazandaran.iqna.ir/fa/news/4309224/ «امیر پازواری»؛ میان افسانه و واقعیت
امیر پازواری، شاعر نامدار و ترانهسرای تبریگوی مازندران، چهرهای که مرز میان تاریخ و افسانه را درنوردیده است. اشعار عاشقانه و عارفانهاش، آینهای از فرهنگ، زبان و احساسات مردمان شمال ایران بهشمار میآید.
امیر پازواری، شاعر نامدار و ترانهسرای تبریگوی مازندران، چهرهای که مرز میان تاریخ و افسانه را درنوردیده است. اشعار عاشقانه و عارفانهاش، آینهای از فرهنگ، زبان و احساسات مردمان شمال ایران بهشمار میآید.
IQNA | خبرگزاری بین المللی قرآن
«امیر پازواری»؛ میان افسانه و واقعیت
امیر پازواری، شاعر نامدار و ترانهسرای تبریگوی مازندران، چهرهای که مرز میان تاریخ و افسانه را درنوردیده است. اشعار عاشقانه و عارفانهاش، آینهای از فرهنگ، زبان و احساسات مردمان شمال ایران بهشمار میآید.
🔶یادداشت همکار جهاد دانشگاهی مازندران با عنوان:
امیر پازواری؛ میان افسانه و واقعیت
https://umz.ac.ir/fa/web/umz/article/4209104
╔═🍃🌸🍃═╗
🆔 @pr_umz
╚═🍃🌸🍃═╝
امیر پازواری؛ میان افسانه و واقعیت
https://umz.ac.ir/fa/web/umz/article/4209104
╔═🍃🌸🍃═╗
🆔 @pr_umz
╚═🍃🌸🍃═╝
لینک کوتاه خبر: http://www.fajreshomal.ir/fa/News/35701/
فجر شمال یاداشت
جشن خرمن؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
فجر شمال یاداشت
جشن خرمن؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
www.fajreshomal.ir
جشن خرمن؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
در بخشی از شمال ایران، جایی که دریا و شالیزار در آغوش هم قرار گرفتهاند، هر سال در روزهای پایانی تابستان آیینی دیرینه جشن خرمن، آیینی از سپاس، همدلی و زندگی که یادآور ریشههای عمیق مردم این سرزمین در خاک و طبیعت است؛ برگزار می شود.
لینک کوتاه : https://sanattourism.ir/?p=136484 یادداشت
جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
سایت صنعت و توریسم
جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی - سایت صنعت و توریسم
به بهانه برگزاری جشن خرمن که از ۱۵ الی ۱۸ مهرماه در مجموعه ورزشی شهید خدابخشی روستای باقرتنگه شهرستان بابلسر برگزار می شود، به یاداشتی در این باره می پردازیم جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی در مازندران بخشی از شمال ایران، جایی که دریا…
لینک کوتاه :
https://gozareshgar.ir/?p=4788
گزارشگر جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
https://gozareshgar.ir/?p=4788
گزارشگر جشن خرمن در مازندران؛ آیینی از سپاس، همدلی و زندگی
لینک کوتاه :
https://gozareshgar.ir/?p=4827
در دانشگاه مازندران
رساله دکتری «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» دفاع شد
https://gozareshgar.ir/?p=4827
در دانشگاه مازندران
رساله دکتری «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» دفاع شد
https://mazandaran.iqna.ir/fa/news/4309614/ در دانشگاه مازندران
رساله دکتری «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» دفاع شد
رساله دکتری «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» دفاع شد
IQNA | خبرگزاری بین المللی قرآن
رساله دکتری «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» دفاع شد
دفاع دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران با عنوان «اعتبارسنجی ادعیه مشهوره با تکیه بر مبانی دعاپژوهشی» در دانشکده الهیات و معارف اسلامی انجام شد.
