Telegram Group & Telegram Channel
نقدی بر حاشیه‌نشینی نیروهای فرهنگی بومی

سید محمد الحسینی

می دانم ممکن است از این نوشتار سو تفاهم ایجاد شود شاید هم نه اما می دانم این متن منشا تغییر نخواهد شد بنابراین آن را صرفا یک درد دل از طرف یک دغدغه مند اجتماعی بدانید.

به عنوان یک معلم دانشگاه ، باورم این است که یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی هر جامعه، «عدالت توزیعی در عرصه فرهنگ» است؛ نه فقط توزیع امکانات، که توزیع فرصت‌ها، توجه و سرمایه نمادین.

آنچه امروز در فضای فرهنگی استان شاهدیم، اما، به وضوح از نوعی «کژکارکرد ساختاری» حکایت دارد. دعوت از چهره‌های سرشناس خارج از استان، اگرچه به خودی خود می‌تواند مفید باشد، اما زمانی که به شکل افراطی و با پرداخت حق‌الزحمه‌های نجومی انجام می‌شود، دیگر یک انتخاب فرهنگی نیست؛ بلکه نشانه‌ای است از یک «بحران مشروعیت» و «فقدان اعتماد به سرمایه‌های فرهنگی بومی».

این رویکرد، سه آسیب عمده را به دنبال دارد:

۱. خلأ نمادین و فرسایش سرمایه اجتماعی: وقتی به جای پرورش و استفاده از نیروهای متخصص، متعهد و دلسوز داخلی – که بسیاری از آنان سال‌ها با حداقل امکانات و حداکثر عشق کار کرده‌اند – دائماً چشم به «ستاره‌های بیرونی» بدوزیم، پیامی واضح به جامعه فرهنگی داخلی می‌فرستیم: «شما دیده نمی‌شوید و ارزشی ندارید.» این امر نه تنها منجر به دلسردی و مهاجرت نخبگان می‌شود، بلکه سرمایه اجتماعی یعنی همان اعتماد و انگیزه‌ای که موتور محرک هر فعالیت داوطلبانه و خالصانه‌ای است را از بین می‌برد.

۲. تبدیل فرهنگ به کالای تجملی: پرداخت مبالغ کلان برای یک سخنرانی، فرهنگ را از ماهیت «نهاد» بودن خارج کرده و به یک «کالای تجملی» تبدیل می‌کند که هدفش نه تولید معنای عمیق، که نمایشِ مقطعیِ توان مالی است. این دقیقاً نقطه مقابل «نخبه‌پروری» است. نخبه‌پروری مستلزم سرمایه‌گذاری بلندمدت، ایجاد فضای گفت‌وگو و اعتماد به نیروهای داخلی است.

۳. بازتولید چرخه حاشیه‌نشینی فرهنگی: این رویکرد، یک «حلقه معیوب» ایجاد می‌کند. نیروی داخلی که دیده نمی‌شود، انگیزه و امکان رشد خود را از دست می‌دهد. ضعف حاصل از این بی توجهی، بعداً بهانه‌ای می‌شود برای دعوت بیشتر از نیروهای بیرونی با این توجیه که «کسی اینجا نیست!». اینجاست که تجربه زیسته بسیاری از ما مصداق می‌یابد: استفاده ابزاری از نیروهای داخلی تنها در شرایط اضطرار و با کم‌ترین هزینه، که خود شکلی از «تحقیر نمادین» است.

اینجانب به عنوان عضوی از جامعه تعلیم و تربیت و فرهنگ و کسی که همواره دغدغه توسعه پایدار این دیار را داشته،بارها آمادگی خود را برای مشارکت علمی و فرهنگی بی‌چشم‌داشت اعلام کرده‌ام. اما متأسفانه، گویا سیستم ترجیح می‌دهد به جای ایجاد یک «نظام عادلانه تبادل فرهنگی»، به شیوه‌های کلیشه‌ای و نمایشی متوسل شود.

پس خطاب به مسئولان محترم (شورای شهر، استاندار، فرماندار، مدیران ارشد فرهنگی):

آیا زمان آن نرسیده که به جای نگاه کردن به بیرون،با اعتماد به نفس بیشتری به درون بنگرید؟ آیا زمان آن نیست که «اقتصاد توجه» خود را به سمت نیروهای زبده، مخلص و دلسوز استان معطوف کنید؟ هوای سرمایه‌های فرهنگی استان خود را داشته باشید. توسعه، با پرورش «نخبگان محلی» آغاز می‌شود، نه با مصرف آنان. فضا را برای شکوفایی آنان فراهم آورید؛ نه اینکه آنان را به حاشیه برانید و بعد با هزینه‌های گزاف، جای خالی آنان را از بیرون پر کنید.

این تنها یک انتقاد نیست؛ یک هشدار جامعه‌شناختی است درباره تبعاتِ نادیده گرفتنِ سرمایه‌های انسانی که اصلی‌ترین مولفه توسعه پایدار هستند.

@mediaroshd



group-telegram.com/mediaroshd/260
Create:
Last Update:

نقدی بر حاشیه‌نشینی نیروهای فرهنگی بومی

سید محمد الحسینی

می دانم ممکن است از این نوشتار سو تفاهم ایجاد شود شاید هم نه اما می دانم این متن منشا تغییر نخواهد شد بنابراین آن را صرفا یک درد دل از طرف یک دغدغه مند اجتماعی بدانید.

به عنوان یک معلم دانشگاه ، باورم این است که یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی هر جامعه، «عدالت توزیعی در عرصه فرهنگ» است؛ نه فقط توزیع امکانات، که توزیع فرصت‌ها، توجه و سرمایه نمادین.

آنچه امروز در فضای فرهنگی استان شاهدیم، اما، به وضوح از نوعی «کژکارکرد ساختاری» حکایت دارد. دعوت از چهره‌های سرشناس خارج از استان، اگرچه به خودی خود می‌تواند مفید باشد، اما زمانی که به شکل افراطی و با پرداخت حق‌الزحمه‌های نجومی انجام می‌شود، دیگر یک انتخاب فرهنگی نیست؛ بلکه نشانه‌ای است از یک «بحران مشروعیت» و «فقدان اعتماد به سرمایه‌های فرهنگی بومی».

این رویکرد، سه آسیب عمده را به دنبال دارد:

۱. خلأ نمادین و فرسایش سرمایه اجتماعی: وقتی به جای پرورش و استفاده از نیروهای متخصص، متعهد و دلسوز داخلی – که بسیاری از آنان سال‌ها با حداقل امکانات و حداکثر عشق کار کرده‌اند – دائماً چشم به «ستاره‌های بیرونی» بدوزیم، پیامی واضح به جامعه فرهنگی داخلی می‌فرستیم: «شما دیده نمی‌شوید و ارزشی ندارید.» این امر نه تنها منجر به دلسردی و مهاجرت نخبگان می‌شود، بلکه سرمایه اجتماعی یعنی همان اعتماد و انگیزه‌ای که موتور محرک هر فعالیت داوطلبانه و خالصانه‌ای است را از بین می‌برد.

۲. تبدیل فرهنگ به کالای تجملی: پرداخت مبالغ کلان برای یک سخنرانی، فرهنگ را از ماهیت «نهاد» بودن خارج کرده و به یک «کالای تجملی» تبدیل می‌کند که هدفش نه تولید معنای عمیق، که نمایشِ مقطعیِ توان مالی است. این دقیقاً نقطه مقابل «نخبه‌پروری» است. نخبه‌پروری مستلزم سرمایه‌گذاری بلندمدت، ایجاد فضای گفت‌وگو و اعتماد به نیروهای داخلی است.

۳. بازتولید چرخه حاشیه‌نشینی فرهنگی: این رویکرد، یک «حلقه معیوب» ایجاد می‌کند. نیروی داخلی که دیده نمی‌شود، انگیزه و امکان رشد خود را از دست می‌دهد. ضعف حاصل از این بی توجهی، بعداً بهانه‌ای می‌شود برای دعوت بیشتر از نیروهای بیرونی با این توجیه که «کسی اینجا نیست!». اینجاست که تجربه زیسته بسیاری از ما مصداق می‌یابد: استفاده ابزاری از نیروهای داخلی تنها در شرایط اضطرار و با کم‌ترین هزینه، که خود شکلی از «تحقیر نمادین» است.

اینجانب به عنوان عضوی از جامعه تعلیم و تربیت و فرهنگ و کسی که همواره دغدغه توسعه پایدار این دیار را داشته،بارها آمادگی خود را برای مشارکت علمی و فرهنگی بی‌چشم‌داشت اعلام کرده‌ام. اما متأسفانه، گویا سیستم ترجیح می‌دهد به جای ایجاد یک «نظام عادلانه تبادل فرهنگی»، به شیوه‌های کلیشه‌ای و نمایشی متوسل شود.

پس خطاب به مسئولان محترم (شورای شهر، استاندار، فرماندار، مدیران ارشد فرهنگی):

آیا زمان آن نرسیده که به جای نگاه کردن به بیرون،با اعتماد به نفس بیشتری به درون بنگرید؟ آیا زمان آن نیست که «اقتصاد توجه» خود را به سمت نیروهای زبده، مخلص و دلسوز استان معطوف کنید؟ هوای سرمایه‌های فرهنگی استان خود را داشته باشید. توسعه، با پرورش «نخبگان محلی» آغاز می‌شود، نه با مصرف آنان. فضا را برای شکوفایی آنان فراهم آورید؛ نه اینکه آنان را به حاشیه برانید و بعد با هزینه‌های گزاف، جای خالی آنان را از بیرون پر کنید.

این تنها یک انتقاد نیست؛ یک هشدار جامعه‌شناختی است درباره تبعاتِ نادیده گرفتنِ سرمایه‌های انسانی که اصلی‌ترین مولفه توسعه پایدار هستند.

@mediaroshd

BY رسانه رشد


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/mediaroshd/260

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

The message was not authentic, with the real Zelenskiy soon denying the claim on his official Telegram channel, but the incident highlighted a major problem: disinformation quickly spreads unchecked on the encrypted app. These administrators had built substantial positions in these scrips prior to the circulation of recommendations and offloaded their positions subsequent to rise in price of these scrips, making significant profits at the expense of unsuspecting investors, Sebi noted. If you initiate a Secret Chat, however, then these communications are end-to-end encrypted and are tied to the device you are using. That means it’s less convenient to access them across multiple platforms, but you are at far less risk of snooping. Back in the day, Secret Chats received some praise from the EFF, but the fact that its standard system isn’t as secure earned it some criticism. If you’re looking for something that is considered more reliable by privacy advocates, then Signal is the EFF’s preferred platform, although that too is not without some caveats. Ukrainian President Volodymyr Zelensky said in a video message on Tuesday that Ukrainian forces "destroy the invaders wherever we can." So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives?
from us


Telegram رسانه رشد
FROM American