Telegram Group & Telegram Channel
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار شش، سخن
(بخش هفتم)

🔵از روش کار فردوسی در سرودن شاهنامه چه می‌دانیم؟
بررسی و سنجش هر یک از داستان‌های شاهنامه، آغاز و روند و فرجام آنها، پیوند درهم تنیده شخصیت‌ها با خود و جز خود و جهان، نقش سرنوشت و انسان وگیرودار درونی و بازنمود بیرونی آن، هنر و بیان فردوسی و فراوان نکته‌های دیگر را می‌توان دید و دانست، اما از روش کار او جز چند نشانه چیزی نمی‌دانیم.

🔸در پیش‌در‌آمد داستان سیاوش شاعر می‌گوید:

کنون ای سخنگوی بیدار مغز
یکی داستانی بیارای نغز

سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده دانش برد

اگر داد باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای

چو دانا پسندد پسندیده شد
به جوی تو در آب چون دیده شد

به گفتار دانا کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد

🔸روزگار آموزگار بی‌گذشتی است و فردوسی بازی‌ها و شگردهایش را می‌شناخت و از خود در گمان نمی‌افتاد. او با خودآگاهی کارش را می‌نگریست، با رایزنی و آزمون می‌سنجید و با هوشیاری، از فریفتگی و خودشیفتگی می‌پرهیزید. او سخن را، به سبب وسواس در کمال، از صافی سنجش و رایزنی و آزمون می‌گذراند، به امید آنکه به کمال اندیشه در سخن و کمال سخن در اندیشه برسد، کلامی که چون ترفند جادوگران شنونده را سحر می‌‌کند و از خود برمی‌کنَد.
و اما از آن سوی، شعر با شاعر خود چه‌ می‌کند؟ شاعر فرزند آگاه زمان است. همین آگاهی به نیستی او را از قفس زمان به افقی دورتر پرواز می‌دهد. در این گریز از شتاب زمان، فردوسی با دو تهدید پیوسته روبه‌روست، «تهیدستی و سال» مبادا که عمرش یاری نکند و اگر کرد تنگدستی او را از پای درآورد و از سرودن بازدارد!

مرا دخل و خرج ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی

تگرگ آمد امسال برسان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ

در هیزم و گندم و گوسفند
ببست این برآورده چرخ بلند

می آور که روزمان بس نماند
چنین بود و تا بود برکس نماند

🔸در سراسر کتاب ترس از «گردش روزگار»، رفتن و ناتمام ماندن کار، شاعر را رها نمی‌کند. او که شاهد مرگ بی هنگام دقیقی و «ناگفته ماندن نامه»اش بود، همواره دلمشغولی زمان را دارد:

زمان خواهم از کردگار زمان
که چندی بماند دلم شادمان

که این داستان‌ها و چندی سخن
گذشته بر او سال و گشته کهن

بپیوندم و باغ بی خوکنم
سخن های شاهنشهان نو کنم

همانا که دل را ندارم به رنج
اگر بگذرم زین سرای سپنج


🔸چگونه کسی پیوسته نگران کوتاهی عمر و ناتمامی کار، در آرزوی ماندن و نمردن است؟
شاید برای همین سخن را چون کاخی می‌سازد تا در آن خانه کند. این تصور معمارانه از سخن نشان آنست که شاعر سخن را خانه وجود خود می‌داند و در این «کاخ» پناهگاه جان خود را می‌سازد. خانه‌ای در امان از گزند ویرانی و فراموشی. خانه‌ای ایستاده در برابر زمان و سرنوشت!


🎧 @Meskoob_Shahnameh
👍6



group-telegram.com/meskoob_shahnameh/114
Create:
Last Update:

📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار شش، سخن
(بخش هفتم)

🔵از روش کار فردوسی در سرودن شاهنامه چه می‌دانیم؟
بررسی و سنجش هر یک از داستان‌های شاهنامه، آغاز و روند و فرجام آنها، پیوند درهم تنیده شخصیت‌ها با خود و جز خود و جهان، نقش سرنوشت و انسان وگیرودار درونی و بازنمود بیرونی آن، هنر و بیان فردوسی و فراوان نکته‌های دیگر را می‌توان دید و دانست، اما از روش کار او جز چند نشانه چیزی نمی‌دانیم.

🔸در پیش‌در‌آمد داستان سیاوش شاعر می‌گوید:

کنون ای سخنگوی بیدار مغز
یکی داستانی بیارای نغز

سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده دانش برد

اگر داد باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای

چو دانا پسندد پسندیده شد
به جوی تو در آب چون دیده شد

به گفتار دانا کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد

🔸روزگار آموزگار بی‌گذشتی است و فردوسی بازی‌ها و شگردهایش را می‌شناخت و از خود در گمان نمی‌افتاد. او با خودآگاهی کارش را می‌نگریست، با رایزنی و آزمون می‌سنجید و با هوشیاری، از فریفتگی و خودشیفتگی می‌پرهیزید. او سخن را، به سبب وسواس در کمال، از صافی سنجش و رایزنی و آزمون می‌گذراند، به امید آنکه به کمال اندیشه در سخن و کمال سخن در اندیشه برسد، کلامی که چون ترفند جادوگران شنونده را سحر می‌‌کند و از خود برمی‌کنَد.
و اما از آن سوی، شعر با شاعر خود چه‌ می‌کند؟ شاعر فرزند آگاه زمان است. همین آگاهی به نیستی او را از قفس زمان به افقی دورتر پرواز می‌دهد. در این گریز از شتاب زمان، فردوسی با دو تهدید پیوسته روبه‌روست، «تهیدستی و سال» مبادا که عمرش یاری نکند و اگر کرد تنگدستی او را از پای درآورد و از سرودن بازدارد!

مرا دخل و خرج ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی

تگرگ آمد امسال برسان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ

در هیزم و گندم و گوسفند
ببست این برآورده چرخ بلند

می آور که روزمان بس نماند
چنین بود و تا بود برکس نماند

🔸در سراسر کتاب ترس از «گردش روزگار»، رفتن و ناتمام ماندن کار، شاعر را رها نمی‌کند. او که شاهد مرگ بی هنگام دقیقی و «ناگفته ماندن نامه»اش بود، همواره دلمشغولی زمان را دارد:

زمان خواهم از کردگار زمان
که چندی بماند دلم شادمان

که این داستان‌ها و چندی سخن
گذشته بر او سال و گشته کهن

بپیوندم و باغ بی خوکنم
سخن های شاهنشهان نو کنم

همانا که دل را ندارم به رنج
اگر بگذرم زین سرای سپنج


🔸چگونه کسی پیوسته نگران کوتاهی عمر و ناتمامی کار، در آرزوی ماندن و نمردن است؟
شاید برای همین سخن را چون کاخی می‌سازد تا در آن خانه کند. این تصور معمارانه از سخن نشان آنست که شاعر سخن را خانه وجود خود می‌داند و در این «کاخ» پناهگاه جان خود را می‌سازد. خانه‌ای در امان از گزند ویرانی و فراموشی. خانه‌ای ایستاده در برابر زمان و سرنوشت!


🎧 @Meskoob_Shahnameh

BY کلاس شاهنامه مسکوب


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/meskoob_shahnameh/114

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Perpetrators of such fraud use various marketing techniques to attract subscribers on their social media channels. "This time we received the coordinates of enemy vehicles marked 'V' in Kyiv region," it added. In view of this, the regulator has cautioned investors not to rely on such investment tips / advice received through social media platforms. It has also said investors should exercise utmost caution while taking investment decisions while dealing in the securities market. So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? "Markets were cheering this economic recovery and return to strong economic growth, but the cheers will turn to tears if the inflation outbreak pushes businesses and consumers to the brink of recession," he added.
from us


Telegram کلاس شاهنامه مسکوب
FROM American