ناگهان این تصاویر با خشونت و اما بیکلامی پایان گرفت. هیبتی فراخ و سیاه آینه را در خود پوشاند، همهچیز را تیره و تار کرد، میز را با لوحههای مرمری پر از خطوطی صورتی و خاکستری پوشاند و سپس رفت. اما تصویر کاملاً تغییر کرد. برای لحظهای ناآشنا و نامعقول و دستنیافتنی مینمود. نمیتوانستی آنها را با غایتی انسانی مربوط کنی. و سپس رفتهرفته جریانی منطقی بر آنها حاکم شد، به آنها نظم و ترتیب داد و آنها را به قلمرو تجربهٔ معمول آورد. سرانجام میفهمیدی که آنها فقط نامه بودند. پستچی نامه آورده بود. آنجا روی میز مرمر قرار داشتند، در نگاه اول تودهای روشن و رنگی و خشن و زشت بودند. و بعد با شگفتی میدیدی که چگونه نظم و ترتیب مییافتند و در هم میآمیختند و بخشی از تصویر میشدند و آن نامیرایی و آرامشی را که از آینه میتراوید به همهچیز میبخشیدند. آنها انباشته از واقعیت و مفهومی نو و با وزنی سنگینتر در آنجا قرار داشتند، انگار برای جدا کردن آنها از میز به تیغهای نیاز داشتی. و خواه خیال بود یا نبود، به نظر نمیرسید که فقط دستهای نامه از سر تصادف باشند بلکه لوحههایی بودند که حقیقت ابدی رویشان حک شده بود. اگر میتوانستی آنها را بخوانی همهٔ آنچه را که باید دربارهٔ ایزابلا و آری دربارهٔ زندگی میفهمیدی. باید معنایی عمیق بر صفحات داخل آن پاکتهای مرمرگونه جمع شده باشد. ایزابلا وارد میشود و آنها را برمیدارد، یکییکی باز میکند و خیلی آهسته و به دقت، کلمه به کلمه میخواند و سپس با آهی عمیق، گویی که ژرفای همهچیز را دیده باشد، پاکتها را تکهتکه میکند و نامهها را به یکدیگر میبندد و کشوی قفسه را مصمم قفل میکند تا آنچه را نمیخواهد دیگران بدانند از نظرها پنهان کند.
ناگهان این تصاویر با خشونت و اما بیکلامی پایان گرفت. هیبتی فراخ و سیاه آینه را در خود پوشاند، همهچیز را تیره و تار کرد، میز را با لوحههای مرمری پر از خطوطی صورتی و خاکستری پوشاند و سپس رفت. اما تصویر کاملاً تغییر کرد. برای لحظهای ناآشنا و نامعقول و دستنیافتنی مینمود. نمیتوانستی آنها را با غایتی انسانی مربوط کنی. و سپس رفتهرفته جریانی منطقی بر آنها حاکم شد، به آنها نظم و ترتیب داد و آنها را به قلمرو تجربهٔ معمول آورد. سرانجام میفهمیدی که آنها فقط نامه بودند. پستچی نامه آورده بود. آنجا روی میز مرمر قرار داشتند، در نگاه اول تودهای روشن و رنگی و خشن و زشت بودند. و بعد با شگفتی میدیدی که چگونه نظم و ترتیب مییافتند و در هم میآمیختند و بخشی از تصویر میشدند و آن نامیرایی و آرامشی را که از آینه میتراوید به همهچیز میبخشیدند. آنها انباشته از واقعیت و مفهومی نو و با وزنی سنگینتر در آنجا قرار داشتند، انگار برای جدا کردن آنها از میز به تیغهای نیاز داشتی. و خواه خیال بود یا نبود، به نظر نمیرسید که فقط دستهای نامه از سر تصادف باشند بلکه لوحههایی بودند که حقیقت ابدی رویشان حک شده بود. اگر میتوانستی آنها را بخوانی همهٔ آنچه را که باید دربارهٔ ایزابلا و آری دربارهٔ زندگی میفهمیدی. باید معنایی عمیق بر صفحات داخل آن پاکتهای مرمرگونه جمع شده باشد. ایزابلا وارد میشود و آنها را برمیدارد، یکییکی باز میکند و خیلی آهسته و به دقت، کلمه به کلمه میخواند و سپس با آهی عمیق، گویی که ژرفای همهچیز را دیده باشد، پاکتها را تکهتکه میکند و نامهها را به یکدیگر میبندد و کشوی قفسه را مصمم قفل میکند تا آنچه را نمیخواهد دیگران بدانند از نظرها پنهان کند.
Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform. The last couple days have exemplified that uncertainty. On Thursday, news emerged that talks in Turkey between the Russia and Ukraine yielded no positive result. But on Friday, Reuters reported that Russian President Vladimir Putin said there had been some “positive shifts” in talks between the two sides. Oh no. There’s a certain degree of myth-making around what exactly went on, so take everything that follows lightly. Telegram was originally launched as a side project by the Durov brothers, with Nikolai handling the coding and Pavel as CEO, while both were at VK. After fleeing Russia, the brothers founded Telegram as a way to communicate outside the Kremlin's orbit. They now run it from Dubai, and Pavel Durov says it has more than 500 million monthly active users. "We're seeing really dramatic moves, and it's all really tied to Ukraine right now, and in a secondary way, in terms of interest rates," Octavio Marenzi, CEO of Opimas, told Yahoo Finance Live on Thursday. "This war in Ukraine is going to give the Fed the ammunition, the cover that it needs, to not raise interest rates too quickly. And I think Jay Powell is a very tepid sort of inflation fighter and he's not going to do as much as he needs to do to get that under control. And this seems like an excuse to kick the can further down the road still and not do too much too soon."
from ms