Telegram Group & Telegram Channel
⤴️
مثلا زمان شاه معروف بود که می‌گفتند کارگران صنعت‌نفت در پالایشگاه‌ها از موقعیت استراتژیک بالایی برخوردار بودند که در عمل نیز در انقلاب ۵۷ به اثبات رسید.
چند سال پیش در آمریکا در زمان ریگان افرادی که در فرودگاه‌ها ترافیک هوایی را مانیتور می‌کنند، اعتصاب کردند و ریگان همه را اخراج کرد، چون نمی‌توانست تحمل کند که اعتصاب این نوع گروه‌ها به سنت تبدیل بشود، چونکه اینها قدرت شغلی حساسی داشتند و حتی اعتصاب آنها را ممنوع کرد. همچنین چند سال پیش در بیروت رفتگران اعتصاب کردند و تاثیر شگرفی بر شهر و جامعه گذاشت، بطوریکه خودش سرچشمه جنبش‌های شهری دیگر شد. پس گروه‌های شغلی مختلف قدرت‌ها و ویژگی‌های متفاوتی دارند.

سومین نکته در ارتباط با بحث قبلی است. اینکه معلمان در این میان نقش و خواستگاه متمایز و ویژه‌ای دارند، نه تنها به لحاظ استراتژیک، بلکه به خاطر موقعیت شغلی و فکری و طبقاتی. به یک تعبیر معلمان کارگر هستند، چون تولید خدمات می‌کنند، مثل پرستاران که تولید خدمات می‌کنند. از این دیدگاه، معلمان دانش‌آموز تربیت می‌کنند، پس ارزش تولید می‌کنند. در کنار آن، معلمان موقعیت به‌خصوص روشنفکری دارند، چون توزیع‌کننده و گاه حتی تولیدکننده‌ دانش هستند. از این لحاظ معلمان موقعیت خاصی بخود می‌گیرند، چون جزو معدود گروههای صنفی هستند که می‌توانند میان طبقه کارگر و طبقه متوسط پیوند ارگانیک برقرار کنند. شبیه به چیزی که وکلای رده‌های پایین کنونی در مصر انجام می‌دهند. بنابراین، از این حیث، معلمان به عنوان گروه اجتماعی و صنفی حایز اهمیت بسیاری هستند.
تصور می‌کنم که موقعیت معلمان در ایران در دهه‌های گذشته به مراتب بدتر شده، یعنی بی‌ثباتی بیشتر شده، و حقوق و مزایا نسبت به تورم و مصرف مورد انتظار کاهش یافته. با توجه به وضعیت اقتصادی آنها، معلمان مصداق جالبی از «طبقه متوسط تهیدست» هستند که در جاهای دیگر به آن پرداخته‌ام. طبقه متوسط تهیدست از یک سو بخشی از طبقه متوسط هستند به خاطر سرمایه آموزشی که دارند، چرا که اکثرا تحصیلکرده هستند، بسیاری از آنها دانشگاه رفته‌اند، به مسائل کشور و دنیا آگاه هستند، روزنامه می‌خوانند، رویاها و آرزوهای طبقه متوسطی دارند و شکل زندگی آنها چنانکه خود را ارائه می‌کنند متمایز است. اما از حیث اقتصادی یک زندگی در کنار تهیدستان شهری دارند (مثلا در مصر بسیاری شان حتی در مجتمع های فقیر نشین سکونت دارند). این موقعیت پتانسیل بسیار زیادی دارد که اینها میانجی شوند میان طبقه کارگر از یک جانب، و طبقه متوسط از جانب دیگر.
در عین حال، از آنجا که معلمان در حرفه توزیع اندیشه و دانش هستند، برخی از آنها می‌توانند در مقام روشنفکران ارگانیک ظهور کنند. منظورم الزاماً این نیست که آنها تبدیل بشوند به نویسنده و یا کسی که شغل‌اش تولید اندیشه باشد. بلکه اشاره به افرادی است که از طبقه‌ای که به آن تعلق دارند (به ویژه از طبقات فرودست جامعه) برمی‌خیزند و با اندوخته‌هایی که از درک وضعیت خود می‌گیرند به تولید اندیشه می‌پردازند. مثلا در ایران صمد بهرنگی مصداق جالبی از روشنفکر ارگانیک است. معلمی که از طبقات پایین جامعه است اما تولید اندیشه ای می‌کند که فراتر از موقعیت خودش می‌رود و به دنیایی بزرگتر پیوند می‌خورد. طبق مشاهدات من بسیاری از وکلای رده‌های پایین در مصر دارند این نقش را ایفا می‌کنند. در مصر بخشی از وکلا تشکل یافته‌اند که بسیاری از آنها از طبقات فرودست جامعه هستند. افرادی از آنها که در محله‌های حاشیه‌ها زندگی می‌کنند، زندگی‌شان تحت تاثیر مسائل جاری آن منطقه است؛ خودشان عملا در بطن مبارزات جاری محلی هستند. در این موقعیت آنها تلاش می‌کنند از دانش و مهارت حقوقی خود استفاده کنند تا خواسته‌های مردم محله‌شان را در نهادها و مراجع قانونی مطرح کنند. مثلا پرونده‌ها را به دادگاه ببرند، علیه پروژه‌های جدید خصوصی‌سازی و اعیان‌سازی این محلات اقامه دعوا نمایند.
همچنین در مصر اتحادیه روزنامه‌نگارها نقش سیاسی مهمی ایفا می‌کنند. دفتر و دستک و ساختمان مرکزی، محل تجمع و پاتوق دارند. جلسات عمومی مختلف برگزار می‌کنند. وقتی آنجا بودم، اغلب اعتراضاتی که بر سر مساله فلسطین برگزار می شد از روزنامه‌نگاران آغاز می‌شد و بعد به افراد دیگر تسری می‌یافت.
بنابراین این گروه‌های صنفی می‌توانند پیوند دهنده و میانجی مبارزات گروه‌های مختلف اجتماعی بشوند. در میان این گروه‌های صنفی باز معلمان نقش برجسته‌تری دارند. چون جهان ذهنی و اجتماعی وسیع‌تری دارند، می توانند پیونددهنده مبارزات و خواسته‌های گروه‌های مختلف باشند. در حال حاضر معلمان مجبور هستند برای بهبود شرایط کاری و شغلی و دستمزد خود مبارزه کنند، مجبور هستند که برای قراردادهای خودشان، امنیت شغلی و بازنشستگی خودشان دست به کارزار بزنند. از این منظر معلمان با طبقه کلاسیک کارگر شباهت زیادی دارند و مبارزه آنها با طبقه کارگر پیوند میخورد.
⤵️



group-telegram.com/KSMtehran/19764
Create:
Last Update:

⤴️
مثلا زمان شاه معروف بود که می‌گفتند کارگران صنعت‌نفت در پالایشگاه‌ها از موقعیت استراتژیک بالایی برخوردار بودند که در عمل نیز در انقلاب ۵۷ به اثبات رسید.
چند سال پیش در آمریکا در زمان ریگان افرادی که در فرودگاه‌ها ترافیک هوایی را مانیتور می‌کنند، اعتصاب کردند و ریگان همه را اخراج کرد، چون نمی‌توانست تحمل کند که اعتصاب این نوع گروه‌ها به سنت تبدیل بشود، چونکه اینها قدرت شغلی حساسی داشتند و حتی اعتصاب آنها را ممنوع کرد. همچنین چند سال پیش در بیروت رفتگران اعتصاب کردند و تاثیر شگرفی بر شهر و جامعه گذاشت، بطوریکه خودش سرچشمه جنبش‌های شهری دیگر شد. پس گروه‌های شغلی مختلف قدرت‌ها و ویژگی‌های متفاوتی دارند.

سومین نکته در ارتباط با بحث قبلی است. اینکه معلمان در این میان نقش و خواستگاه متمایز و ویژه‌ای دارند، نه تنها به لحاظ استراتژیک، بلکه به خاطر موقعیت شغلی و فکری و طبقاتی. به یک تعبیر معلمان کارگر هستند، چون تولید خدمات می‌کنند، مثل پرستاران که تولید خدمات می‌کنند. از این دیدگاه، معلمان دانش‌آموز تربیت می‌کنند، پس ارزش تولید می‌کنند. در کنار آن، معلمان موقعیت به‌خصوص روشنفکری دارند، چون توزیع‌کننده و گاه حتی تولیدکننده‌ دانش هستند. از این لحاظ معلمان موقعیت خاصی بخود می‌گیرند، چون جزو معدود گروههای صنفی هستند که می‌توانند میان طبقه کارگر و طبقه متوسط پیوند ارگانیک برقرار کنند. شبیه به چیزی که وکلای رده‌های پایین کنونی در مصر انجام می‌دهند. بنابراین، از این حیث، معلمان به عنوان گروه اجتماعی و صنفی حایز اهمیت بسیاری هستند.
تصور می‌کنم که موقعیت معلمان در ایران در دهه‌های گذشته به مراتب بدتر شده، یعنی بی‌ثباتی بیشتر شده، و حقوق و مزایا نسبت به تورم و مصرف مورد انتظار کاهش یافته. با توجه به وضعیت اقتصادی آنها، معلمان مصداق جالبی از «طبقه متوسط تهیدست» هستند که در جاهای دیگر به آن پرداخته‌ام. طبقه متوسط تهیدست از یک سو بخشی از طبقه متوسط هستند به خاطر سرمایه آموزشی که دارند، چرا که اکثرا تحصیلکرده هستند، بسیاری از آنها دانشگاه رفته‌اند، به مسائل کشور و دنیا آگاه هستند، روزنامه می‌خوانند، رویاها و آرزوهای طبقه متوسطی دارند و شکل زندگی آنها چنانکه خود را ارائه می‌کنند متمایز است. اما از حیث اقتصادی یک زندگی در کنار تهیدستان شهری دارند (مثلا در مصر بسیاری شان حتی در مجتمع های فقیر نشین سکونت دارند). این موقعیت پتانسیل بسیار زیادی دارد که اینها میانجی شوند میان طبقه کارگر از یک جانب، و طبقه متوسط از جانب دیگر.
در عین حال، از آنجا که معلمان در حرفه توزیع اندیشه و دانش هستند، برخی از آنها می‌توانند در مقام روشنفکران ارگانیک ظهور کنند. منظورم الزاماً این نیست که آنها تبدیل بشوند به نویسنده و یا کسی که شغل‌اش تولید اندیشه باشد. بلکه اشاره به افرادی است که از طبقه‌ای که به آن تعلق دارند (به ویژه از طبقات فرودست جامعه) برمی‌خیزند و با اندوخته‌هایی که از درک وضعیت خود می‌گیرند به تولید اندیشه می‌پردازند. مثلا در ایران صمد بهرنگی مصداق جالبی از روشنفکر ارگانیک است. معلمی که از طبقات پایین جامعه است اما تولید اندیشه ای می‌کند که فراتر از موقعیت خودش می‌رود و به دنیایی بزرگتر پیوند می‌خورد. طبق مشاهدات من بسیاری از وکلای رده‌های پایین در مصر دارند این نقش را ایفا می‌کنند. در مصر بخشی از وکلا تشکل یافته‌اند که بسیاری از آنها از طبقات فرودست جامعه هستند. افرادی از آنها که در محله‌های حاشیه‌ها زندگی می‌کنند، زندگی‌شان تحت تاثیر مسائل جاری آن منطقه است؛ خودشان عملا در بطن مبارزات جاری محلی هستند. در این موقعیت آنها تلاش می‌کنند از دانش و مهارت حقوقی خود استفاده کنند تا خواسته‌های مردم محله‌شان را در نهادها و مراجع قانونی مطرح کنند. مثلا پرونده‌ها را به دادگاه ببرند، علیه پروژه‌های جدید خصوصی‌سازی و اعیان‌سازی این محلات اقامه دعوا نمایند.
همچنین در مصر اتحادیه روزنامه‌نگارها نقش سیاسی مهمی ایفا می‌کنند. دفتر و دستک و ساختمان مرکزی، محل تجمع و پاتوق دارند. جلسات عمومی مختلف برگزار می‌کنند. وقتی آنجا بودم، اغلب اعتراضاتی که بر سر مساله فلسطین برگزار می شد از روزنامه‌نگاران آغاز می‌شد و بعد به افراد دیگر تسری می‌یافت.
بنابراین این گروه‌های صنفی می‌توانند پیوند دهنده و میانجی مبارزات گروه‌های مختلف اجتماعی بشوند. در میان این گروه‌های صنفی باز معلمان نقش برجسته‌تری دارند. چون جهان ذهنی و اجتماعی وسیع‌تری دارند، می توانند پیونددهنده مبارزات و خواسته‌های گروه‌های مختلف باشند. در حال حاضر معلمان مجبور هستند برای بهبود شرایط کاری و شغلی و دستمزد خود مبارزه کنند، مجبور هستند که برای قراردادهای خودشان، امنیت شغلی و بازنشستگی خودشان دست به کارزار بزنند. از این منظر معلمان با طبقه کلاسیک کارگر شباهت زیادی دارند و مبارزه آنها با طبقه کارگر پیوند میخورد.
⤵️

BY کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/KSMtehran/19764

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Additionally, investors are often instructed to deposit monies into personal bank accounts of individuals who claim to represent a legitimate entity, and/or into an unrelated corporate account. To lend credence and to lure unsuspecting victims, perpetrators usually claim that their entity and/or the investment schemes are approved by financial authorities. The picture was mixed overseas. Hong Kong’s Hang Seng Index fell 1.6%, under pressure from U.S. regulatory scrutiny on New York-listed Chinese companies. Stocks were more buoyant in Europe, where Frankfurt’s DAX surged 1.4%. This provided opportunity to their linked entities to offload their shares at higher prices and make significant profits at the cost of unsuspecting retail investors. On Telegram’s website, it says that Pavel Durov “supports Telegram financially and ideologically while Nikolai (Duvov)’s input is technological.” Currently, the Telegram team is based in Dubai, having moved around from Berlin, London and Singapore after departing Russia. Meanwhile, the company which owns Telegram is registered in the British Virgin Islands. False news often spreads via public groups, or chats, with potentially fatal effects.
from ms


Telegram کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
FROM American