group-telegram.com/dialectic_of_society/932
Last Update:
⭕️ادبیاتبردگی: هژمونیزبان
✍محمدامین سلیمانی
🔴چنانچه که "آنتونیو گرامشی" باور دارد تحمیل نظامسلطه از سوی طبقه سلطهگر بر سایر اقشار فرودست جامعه, به شکلی بلافصل و عریان صورت نمیگیرد; بلکه طبقهحاکم به مدد نهادهای حدواسطی در صدد است تا منطقسلطه را به نحوی غیر عریان و پوشیده مستقر و سپس ابقا کند. بدین ترتیب نوعی حس رضایتمندی و "آزادی فردی" از هر گونه قید و بند بیرونی را میتوان حاصل کرد. "نظریه هژمونی" به ما میاموزد کارکرد این نهادهای حدواسط طبیعی و مشروع جلوه دادن وضعموجود بر پایه "عقلسلیم" است تا ضمن چشمپوشی از هرگونه خللی در ان, این شرایط به دور از هرگونه عصیان و نارضایتی مورد پذیرش قرار گیرد. به اختصار میتوان گفت کارکرد هژمونی نه سرکوب که اقناع است.
🔴زبان به مثابه ابزار ارتباطی و ایینه ناخوداگاهجمعی, نحوه مواجه جامعه با مقولات و پدیدههای مختلف را نشان میدهد. لذا به مدد کندوکاو عناصر زبانی به ویژه اصطلاحات عامیانه, ادبیاتشفاهی و محاورات میتوان شناختخوبی از تاریخی که اجتماعمعینی از سر گذرانده حاصل کرد; چنانچه "رالف امرسون" میگوید: "زبان بایگانیتاریخ است."
بدان جهت که "تاریخ تمام جوامع, تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است.", پیکره زبان به مثابه ارشیوتاریخ بیغش نیست. بلکه رگههایی از ایدئولوژی طبقهحاکم جهت بازنمایی هستی حقیقین افراد با هستی تخیلیشان قابل مشاهده است.
زبان را میتوان یکی از اجزای کلیدی هژمونی در کنار نظاماموزش, خانواده و مذهب دانست که در ان نحوهنگرش و جهانبینی تجویزی طبقهحاکم به خوبی عیان است.
🔴با تلاش برای تاریخی و ملموس ساختن نظریههژمونی به مدد کنکاش زبان و ادبیات فارسی, نوعی روح "زعیمگرایی" در ناخوداگاهجمعی ایرانیان به چشم میخورد که نه محصول استقرار فلان یا بهمان رژیمسیاسی طی برههای محدود که ماحصل تاریخ دیرین "وجه تولید اسیایی" در این اقلیم به مدت چند ده قرن است. مترادف اینواژه, یعنی "استبداد شرقی" به مراتب گویاتر است. چرا که علاوه بر اشاره به جغرافیای این مناسباتتولیدی, بر جوهره مستبدانه و سلطهجویانه ان دلالت میکند. یک نظامطبقاتی برای انکه بتواند به بقای خود به دور از استعمال ابزار سرکوب و قوه قهریه ادامه دهد, ناچار به تجویز شکل خاصی از نظام ارزشها و عقاید جهت درونیکردن منطق سلطه است. لازمه تدوین چنین منظومهای تعبیر از "سلطه پذیری" به مثابه نوعی ارزش و تلقی "سلطه ستیزی" به مثابه نوعی پادارزش اخلاقی است که نظماجتماعی را با نابهنجاری خدشهدار میکند.
🔴به عنوان مثال امروزه در محاورات روزمره جملات و اصطلاحاتی چون "نوکرتم.","چاکرم.","بنده نوازی کردید.","غلامم.","امری ندارید...?", "ارادتمندم."و...به شکلی عریان حقیقی و با توسل به معنای نزدیک خود مناسبات "ارباب_رعیتی" را بازنمایی نمیکنند. بلکه بنابر پیشفرضی که در بطن این عبارات موجود است, اظهار فرودستی و نگرش "پایین به بالا" با دلالت بر تواضع و فروتنی نوعی ارزشاخلاقی تعبیر میشود. لذا متکلم چنین عباراتی خود را نه به شکل یک فردیت مستقل,برابر و فعال( همچون ضمیرI در انگلیسی) که به شکل فردیت منفعل و فرودست (مانند ضمیر me) در برابر مخاطب خود تداعی میکند. به علاوه در زبانفارسی کم نیستند اسامی که چون واژه "غلام" با انواع و اقسام ترکیبهایش چون "غلامحسین","غلامعلی","غلامرضا"و... جهت نام نهادن بر اشخاص مورد استفاده قرار میگیرند. گویی در پسپرده نظام ارزشی زبانفارسی, ابراز بندگی به شکلی تلویحی اما مقبول در عرف از طریق مجرای اسامی برای یافتن سوژگی و هویت در جامعه رویهای متداول است. به عبارتی در این جغرافیا هویتبخشی و یافتن سوژگی رابطهای مسالمتامیز با فردیتمنفعل و سلطهپذیر داشتهاند.
لذا هر بار اقدام جهت کاربست عبارات و واژگانی این چنینی در محاورات روزمره نه صرفا عملیصوری و لفاظی بیهوده که بازتولید ذهنی و تداعیبخشیدن به روابطی طبقاتی و زعیممدارانه است که خود را در لفافهای از ارزشهای اخلاقی بازنمایی پنهان کرده اند.
در تحلیل نهایی میتوان گفت قدرت محدود به ابزار سرکوب نیست. روابط قدرت مسیر خود را به سبب نیاز مفرط به هژمونی از دل زبان یافته و تا سر حد قلمرو اخلاقجمعی و سوژگیفرد در جامعه گسترش میدهد.
لذا میتوان گفت:
١.زبان میتواند عنصری کلیدی و موثر در گفتمان هژمونیک طبقه حاکم باشد.
٢.ابقای هژمونیزبان طولانیمدت است و محدود به بقای فلان یا بهمان رژیم سیاسی نیست.
٣. با اضمحلال مناسباتی که هژمونیزبان در صدد توجیه ان بود, نه معنای نزدیک که معنای دور الفاظ و عبارات در لفافهای از اخلاقیات ان مناسبات را بازنمایی میکند.
٤. زبان دال بر کیفیت حیاتجمعی انسانها طی تاریخ , مناسبات اجتماعی حاکم بر ان و روابط قدرت است.
https://www.group-telegram.com/nl/dialectic_of_society.com 📚
BY دیالکتیک جامعه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/dialectic_of_society/932