group-telegram.com/iranyarannetwork1398/35032
Last Update:
💠چرا در ایران نباید قیام را محله محور کرد؟
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
بخش اول
در قیام زن زندگی آزادی سال ۱۴۰۱ گفتند قیام «محله محور» باشد نتیجه آن شد که در هر محله ای ۲۰۰ نفر آمدند کف خیابان و اکثریت بزرگی خاموش بودند. نتیجتا در بسیاری از شهرهای مختلف ایران، مردم شجاع و دلاور قیام کردند اما با جمعیت کم. سپاه فاسد پاسداران هم از فرصت استفاده کرد و همه را سرکوب خونین کرد و هزاران هزار نفر را یا کشت یا کور کرد یا زندان و اعدام کرد. پس این قیام های پراکنده محله ور و کم جمعیت شانس حکومت را برای سرکوب و مانور قدرت بیشتر کرد، نیروی رژیم چربید و اوضاع را تحت کنترل خود درآورد.
هم اکنون هم باز عده ای رهنمود قیام محله ور میده اند که برای مثال تمام مناطق در تهران خود را سازماندهی کنند و قیام های محله ور و نقطه ای راه بیاندازند ، نتیجه این میشود که باز مردم به واحدهای کوچک و پراکنده در محلات مختلف (اتمیزه) تقسیم میشوند و باز سرکوب میشوند.
۱. تجربه تاریخی دیگر کشورها چه میگوید: اتمیزهسازی یا تمرکز؟
در انقلابها و قیامهای مدرن، دو الگوی اصلی تاکتیکی قابل شناساییاند:
🔹 اتمیزهسازی ( خرد شدن به واحدهای کوچک) (Decentralization)
برخی جنبشها بهطور آگاهانه پراکندگی را انتخاب کردند تا کنترلناپذیر شوند. این الگو در مواردی مؤثر بوده:
• انقلاب تونس (۲۰۱۱): اعتراضات در شهرهای مختلف تقریباً همزمان شروع شد و حکومت نتوانست همه را سرکوب کند.
• جنبشهای شورشی در آمریکای لاتین یا سوریه در اوایل جنگ داخلی: پراکندگی به شورشیان امکان داده تا جغرافیای درگیری را گسترده کنند و توان حکومت برای تمرکز نیرو را کاهش دهند.
اما شرایط بسیار خاصی نیاز است تا این مدل موفق شود:
• شبکهسازی قوی بین هستههای محلی،
• حمایت وسیع مردمی در تمامی مناطق،
• تجهیزات یا توان دفاعی حداقلی برای جلوگیری از کشتار سریع،
• حکومت در جابهجایی سریع نیروها و اقناع آنها جهت سرکوب، قدرت مانور داشته باشد.
در جنبش مهسا ایران هیچکدام از این شرایط بهطور کامل وجود نداشت و هنوز هم ندارد. پراکندگی جنبش ها باعث شد:
• رژیم بهراحتی هر محله را جداگانه سرکوب کند،
• هیچجا “اشغال پایدار” شکل نگیرد،
• مردم نتوانند “نماد قدرت خیابانی” را تجربه کنند.
ب) تمرکز در یک یا چند میدان کلیدی (Mass Convergence)
این الگو در مواردی موفقتر بوده:
• اوکراین (میدان استقلال، ۲۰۱۴): تمرکز صدها هزار نفر در یک میدان، نماد مقاومت و زایش قدرت موازی شد.
• مصر (میدان التحریر، ۲۰۱۱): یک نقطهی مرکزی برای بیان ارادهی ملی.
• انقلاب سودان (۲۰۱9): اعتصابات سراسری + اشغال مراکز شهری + حمایت ساختاری از درون ارتش و اتحادیهها.
در این الگو:
• حضور جمعیت انبوه در یک میدان یا خیابان اصلی باعث فلج شدن حکومت میشود،
• رسانهها و افکار عمومی داخلی و خارجی متمرکز میشوند،
• میدان بهتدریج تبدیل به “قلمرو آزاد” میشود که کنترل از دست حکومت خارج میشود.
۲. دربارهی ایران امروز: اتمیزهسازی یا تمرکز؟
قیامهای محلهمحور با جمعیت اندک، در برابر رژیمی با پهپاد، نفربر، شلیک مستقیم و انبوه مزدور، به کشتار، انفعال و سرکوب سریع منجر شد. پیام واضح بود: پراکندگی، ضعف میآورد.
محلهمحور بودن اعتراضات، در آغاز باعث غافلگیری رژیم شد، اما چون تودههای عظیم همزمان به یک مرکز مهم هجوم نبردند، دستگاه سرکوب توانست با تمرکز نیرو در یک محله، آن را خفه کند و به سراغ بعدی برود.
• نبود فرماندهی واحد، نداشتن استراتژی روشن برای تصرف میادین اصلی و نمادهای قدرت شهری (مثل میدان آزادی یا صداوسیما) باعث شد انرژی جنبش در خیابانهای پراکنده تخلیه و سرکوب شود.
✅ راهبرد جایگزین:
•محله ور کردن قیام در ایران راه شکست است. باید برای قیام میدان محور تدارک دید؛
همصدایی مستمر همه آحاد مردم، شبها در پشت بام خانه ها و نهایتا تمرکز تودهای در میدان اصلی شهر
۱. آمادهسازی مخفی و موازی مردم از طریق تشکیل شبکههای اجتماعی در هسته های پنج نفره
۲. با حضور میلیونی در پشت بام خانه ها اتحاد خود را به نمایش درآوریم و صدایمان را رسا کنیم
۳. بهجای اتمیزه کردن جمعیت مناطق تهران (که عملاً یعنی شکست قبل از آغاز)، باید مردم در محلات خود را سازماندهی کنند و از همه محلات به سمت یک نقطهی کلیدی و نمادین شهر روانه شوند. میدان آزادی، صداوسیما، یا وزارت کشور از جمله این نقاط هستند.
۴. اگر مردم با حمل مشعل در میدان اصلی شهر حضور پیدا کنند و بتوانند یک میدان را تسخیر کنند، شکست روانی و ریزش نیروهای رژیم، درست از همین نقطه شروع میشود.
بخش دوم
💎 @iranyarannetwork1398