group-telegram.com/sherroghazal/232
Last Update:
میخواهم اینبار
از آخر به اول دوستت داشته باشم
وگرنه راه رفتن روی دو پا را
که هر آدمی میداند
میخواهم اینبار
با جنازهام تو را بغل کنم
با خونِ رفتهام به رودها
تو را بنویسم
با دجله
با فرات
با کارون
آنقدر از تو مینویسم
تا دریا تمام شود
زخمی برسینهی من است
که با من حرف نمیزند
با دکترم حرف نمیزند
با دوستانم حرف نمیزند
زخمی
که منتظر مانده است شب شود
و از اعماقِ خونیاش تو را صدا کند
یادت هست؟
روبهروی دریا نشسته بودیم و
دریا رفته بود برایمان موج بیاورد
یادت هست؟
روبهروی هم نشسته بودیم و
پیش از آنکه دستهای هم را بگیریم
جملههامان بلند شدند
جملههامان به هم پیچیدند
و بچههاشان را به دنیا آوردند
یادت هست...؟
حالا که نیستم
پیراهنم را اتو بزن
دکمههایم را ببند
کفشهایم را برق بیانداز
بُگذار
نبودنم مرتب باشد
از کتابِ سهگانهی خاورمیانه
#گروس_عبدالملکیان
@sherroghazal🌸🍃
BY شعروغزل
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/sherroghazal/232