Telegram Group & Telegram Channel
Forwarded from سهراب اسفندیار
۱-صرف اراده گرایی (Voluntarism):

اراده گرایی که جنابتان همواره مخالفین جمهوری اسلامی را بدان متهم میکنید و میگویید اینها فکر میکنند اگر این رژیم برود، تو گویی همه چیز گل و بلبل میشود و این وطن، وطن. باید خاطرنشان کرد که اراده گرایی نه بد است و نه خوب. اما تأثیرات اراده گرایی قدرت های سیاسی برای تغییر از بالا، در تاریخ چشمگیر است. آنچه مذموم و غیر سازنده است، درک و بینش تماما اراده گرایانه از پدیدار های اجتماعی یا نقطه مقابل آن درک و بینش تماما پندار گرایانه با نفی کارکرد های اراده گرایی است. نه خود اراده گرایی. بگذارید با مصداق صحبت کنیم. بارها اشاره کرده آید که اگر رضا شاهی ظهور نمیکرد و همان نوسازی های اداری، زیر ساختی و روبنایی (مانند کشف حجاب برای زنان و قانون لباس متحد الشکل برای مردان که از نظر نشانه شناختی و تأثیرات و نمادهای ذهنی علی رغم ساده بودن، در نظریات نوسازی مؤثر قلمداد می‌شوند) را بوجود نمی آورد، ما امروز چیزی شبیه جامعه پاکستان یا افغانستان می‌بودیم. این مواجه پدیدار شناسانه شما در مختصات موقعیت تاریخی ظهور رضاشاه و ارزیابی کارنامه او در کلیتش است. این مواجه پدیدار شناسانه، کارکرد و موفقیت اراده گرایی را حتی در شرایط بن بست اواسط دوران قاجار نشان می‌دهد.

اگر کسی تاریخ ایران اواخر قاجار و پیش از برآمدن رضاخان را اندکی بداند، متوجه میشود که مملکت وضعیتی به مراتب خطرناک تر از امروز داشت. از قحطی و اشغال کشور توسط قوای بیگانه و از بین رفتن جمعیت زیادی از کشور که سالها طول کشید تا دوباره جایگزین شود، گرفته تا بی سامانی مالی و ناامنی و فقدان سامان سیاسی مناسب با دولت های ناکارآمد کوتاه مدت. حتی اندک زیرساخت هایی که امروز باقی است را هم مملکت نداشت اما حاکمیت اراده گرا و اقتدارگرای رضا شاه علی رغم استبداد، فساد، سرکوب و از بین بردن آزادی های مدنی و سیاسی برآمده از مشروطه (فعالیت های اتحادیه ای، روزنامه ها و احزاب و انتخابات رقابتی) توانست آن دگرگونی ها را که خودتان در قضاوت تاریخی به آن نمره قبولی میدهید، عملیاتی کند. همینطور مصدق به صرف اینکه اصول گرا بود و به اصول آزادی های لیبرالی و حاکمیت قانون اعتقاد داشت و در ضمن اراده گرا هم بود و به محض داشتن اختیارات، به پشتوانه ارادهٔ قانونی اش، اقدام به دادن آن آزادی هایی کرد که از نظر فلسفی و حقوقی برای پاسخگویی به سعادت جامعه به آنها باور داشت، لذا توانست بدین واسطه دوران نوزایش سیاسی را در جنبش ملی را رقم بزند. پس میبینیم که اراده گرایی اتفاقا در تاریخ توانسته است اثر گذار باشد. چه اراده معطوف به قانون مصدق، چه اراده معطوف به قدرت رضاشاه، اراده گرایی عمل کرده! در همین تاریخ جامعه شبه مدرن خودمان که به ذات ضد توسعه است! (براستی، چیست آن دلایل تاریخی این سرطان شبه مدرنیت که در پیکر تمدن ایرانی متاستاز داده؟)

به صرف اراده گرا بودن و داشتن قدرت و اختیار برای ماده کردن آن اراده و تأثیر بر واقعیت بیرونی، میتوان کارهای بزرگ انجام داد. نمونه موفق دیگر از کارکرد اراده گرایی + عمل گرایی که پیش چشمانمان است، اراده گرایی حزب کمونیست چین است که بعد از تجدید نظرهای پراگماتیستی دنگ ژیائوپینگ، باز به یمن اراده ای که در ید قدرت حزب کمونیست متمرکز بود، توانست از بروز هرج و مرج های تصمیم سازی در جوامع فاقد نهادهای دموکراتیک، که از نقاط ضعف دامن زدن به دموکراسی نارس در جوامع ناپخته است — و بقول کلمنت اتلی: دموکراسی حکومت کردن از طریق بحث و گفتگو است اما فقط وقتی مؤثر است که بتوانید صحبت ها را قطع کنید! — موفق شد معجزه اقتصادی و صنعتی سازی را (البته با قربانی کردن و ذبح حقوق مدنی و سیاسی) به سرانجام برساند. با اقتصادی که اهالی فن آنرا مدل: هیبریدی میدانند. یا سوسیالیسم بازار محور با هدایت و ریل گذاری دولتی.

ادامه‌ دارد
🔻🔻🔻
👍3👎3



group-telegram.com/bijanabdolkarimi/10759
Create:
Last Update:

۱-صرف اراده گرایی (Voluntarism):

اراده گرایی که جنابتان همواره مخالفین جمهوری اسلامی را بدان متهم میکنید و میگویید اینها فکر میکنند اگر این رژیم برود، تو گویی همه چیز گل و بلبل میشود و این وطن، وطن. باید خاطرنشان کرد که اراده گرایی نه بد است و نه خوب. اما تأثیرات اراده گرایی قدرت های سیاسی برای تغییر از بالا، در تاریخ چشمگیر است. آنچه مذموم و غیر سازنده است، درک و بینش تماما اراده گرایانه از پدیدار های اجتماعی یا نقطه مقابل آن درک و بینش تماما پندار گرایانه با نفی کارکرد های اراده گرایی است. نه خود اراده گرایی. بگذارید با مصداق صحبت کنیم. بارها اشاره کرده آید که اگر رضا شاهی ظهور نمیکرد و همان نوسازی های اداری، زیر ساختی و روبنایی (مانند کشف حجاب برای زنان و قانون لباس متحد الشکل برای مردان که از نظر نشانه شناختی و تأثیرات و نمادهای ذهنی علی رغم ساده بودن، در نظریات نوسازی مؤثر قلمداد می‌شوند) را بوجود نمی آورد، ما امروز چیزی شبیه جامعه پاکستان یا افغانستان می‌بودیم. این مواجه پدیدار شناسانه شما در مختصات موقعیت تاریخی ظهور رضاشاه و ارزیابی کارنامه او در کلیتش است. این مواجه پدیدار شناسانه، کارکرد و موفقیت اراده گرایی را حتی در شرایط بن بست اواسط دوران قاجار نشان می‌دهد.

اگر کسی تاریخ ایران اواخر قاجار و پیش از برآمدن رضاخان را اندکی بداند، متوجه میشود که مملکت وضعیتی به مراتب خطرناک تر از امروز داشت. از قحطی و اشغال کشور توسط قوای بیگانه و از بین رفتن جمعیت زیادی از کشور که سالها طول کشید تا دوباره جایگزین شود، گرفته تا بی سامانی مالی و ناامنی و فقدان سامان سیاسی مناسب با دولت های ناکارآمد کوتاه مدت. حتی اندک زیرساخت هایی که امروز باقی است را هم مملکت نداشت اما حاکمیت اراده گرا و اقتدارگرای رضا شاه علی رغم استبداد، فساد، سرکوب و از بین بردن آزادی های مدنی و سیاسی برآمده از مشروطه (فعالیت های اتحادیه ای، روزنامه ها و احزاب و انتخابات رقابتی) توانست آن دگرگونی ها را که خودتان در قضاوت تاریخی به آن نمره قبولی میدهید، عملیاتی کند. همینطور مصدق به صرف اینکه اصول گرا بود و به اصول آزادی های لیبرالی و حاکمیت قانون اعتقاد داشت و در ضمن اراده گرا هم بود و به محض داشتن اختیارات، به پشتوانه ارادهٔ قانونی اش، اقدام به دادن آن آزادی هایی کرد که از نظر فلسفی و حقوقی برای پاسخگویی به سعادت جامعه به آنها باور داشت، لذا توانست بدین واسطه دوران نوزایش سیاسی را در جنبش ملی را رقم بزند. پس میبینیم که اراده گرایی اتفاقا در تاریخ توانسته است اثر گذار باشد. چه اراده معطوف به قانون مصدق، چه اراده معطوف به قدرت رضاشاه، اراده گرایی عمل کرده! در همین تاریخ جامعه شبه مدرن خودمان که به ذات ضد توسعه است! (براستی، چیست آن دلایل تاریخی این سرطان شبه مدرنیت که در پیکر تمدن ایرانی متاستاز داده؟)

به صرف اراده گرا بودن و داشتن قدرت و اختیار برای ماده کردن آن اراده و تأثیر بر واقعیت بیرونی، میتوان کارهای بزرگ انجام داد. نمونه موفق دیگر از کارکرد اراده گرایی + عمل گرایی که پیش چشمانمان است، اراده گرایی حزب کمونیست چین است که بعد از تجدید نظرهای پراگماتیستی دنگ ژیائوپینگ، باز به یمن اراده ای که در ید قدرت حزب کمونیست متمرکز بود، توانست از بروز هرج و مرج های تصمیم سازی در جوامع فاقد نهادهای دموکراتیک، که از نقاط ضعف دامن زدن به دموکراسی نارس در جوامع ناپخته است — و بقول کلمنت اتلی: دموکراسی حکومت کردن از طریق بحث و گفتگو است اما فقط وقتی مؤثر است که بتوانید صحبت ها را قطع کنید! — موفق شد معجزه اقتصادی و صنعتی سازی را (البته با قربانی کردن و ذبح حقوق مدنی و سیاسی) به سرانجام برساند. با اقتصادی که اهالی فن آنرا مدل: هیبریدی میدانند. یا سوسیالیسم بازار محور با هدایت و ریل گذاری دولتی.

ادامه‌ دارد
🔻🔻🔻

BY بیژن عبدالکریمی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bijanabdolkarimi/10759

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Given the pro-privacy stance of the platform, it’s taken as a given that it’ll be used for a number of reasons, not all of them good. And Telegram has been attached to a fair few scandals related to terrorism, sexual exploitation and crime. Back in 2015, Vox described Telegram as “ISIS’ app of choice,” saying that the platform’s real use is the ability to use channels to distribute material to large groups at once. Telegram has acted to remove public channels affiliated with terrorism, but Pavel Durov reiterated that he had no business snooping on private conversations. Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform. For tech stocks, “the main thing is yields,” Essaye said. For example, WhatsApp restricted the number of times a user could forward something, and developed automated systems that detect and flag objectionable content. Sebi said data, emails and other documents are being retrieved from the seized devices and detailed investigation is in progress.
from pl


Telegram بیژن عبدالکریمی
FROM American