Telegram Group & Telegram Channel
Forwarded from @ $
تسبیحات اربعه را بخون

دو سال پیش، وقتی از پست اجرایی‌ام در بانک مرکزی خداحافظی کردم و به‌عنوان مشاور ادامه دادم، برنامه‌ام سبک‌تر شد. بعد از هجده سال کار شبانه‌روزی، فرصتی پیش آمده بود که بیشتر مطالعه کنم، کمی به کارهای عقب‌افتاده برسم، نفس بکشم. در همین دوران بود که یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت. با لحنی دوستانه گفت: «الان که سرت خلوت شده، چرا به مرکز امور حقوقی بین‌المللی ریاست‌جمهوری مشورت نمی‌دی؟ دنبال یکی هستن که حقوق بین‌الملل خونده باشه، ولی از نظام بانکی هم سر دربیاره. تو که سال‌ها تو بانک مرکزی بودی، چه کسی بهتر از تو؟»

حرفش بی‌راه نبود. من نه دنبال سمت بودم، نه عنوان، نه پول. گفتم حالا که وقت دارم و بار اجرایی‌ام سبک شده، اگر کاری از دستم برمیاد برای مملکتم انجام بدم، چرا نه؟ قبول کردم. کمی بعد، با رئیس مرکز صحبت کردم. گفت: «چند پرونده خارجی داریم در حوزه بانک‌ها. لایحه‌نویسی و کارهای حقوقی رو وکلای خارجی انجام می‌دن، اما ما یه نفر ایرانی می‌خوایم که هم حقوق بلد باشه، هم بانک رو بشناسه، که پرونده‌ها رو بخونه، مطمئن بشه جایی اشتباه نکردن، کم نگذاشتن، و منافع ما حفظ شده.»

کار کاملاً فنی بود. نه منصب داشت، نه اعتبار، نه درآمد آن‌چنانی. فقط دل‌مشغولی من بود برای ایران. برای اینکه سهمی هرچند کوچک داشته باشم در دفاع از منافع کشورم در یک دعوای بین‌المللی. روند معمول اداری این بود که برای همکاری، باید مراحل گزینش نهاد ریاست جمهوری را هم طی می‌کردم. گفتم باشد.

یک روز زنگ زدند که برای مصاحبه گزینش بیایید. رفتم؛ خیابان پاستور، ساختمانی رسمی، اتاقی ساده. مردی پشت میز نشسته بود. چند فرم داد تا پر کنم. شروع کرد به سؤال‌وجواب. مشخصات، سوابق، درس‌هایی که خوانده‌ام، تجربه‌ها. بعد ناگهان گفت: «تسبیحات اربعه را بخون.»

سکوت کردم. پرسید: «انواع غسل‌ها را بگو.» بعد گفت: «غسل‌های مخصوص بانوان را هم توضیح بده.»

همان‌جا درونم فرو ریخت. حس کردم هجده سال تلاش بی‌وقفه، همه دقت و وسواس در حفظ منافع بانک مرکزی، همه ساعت‌های پرتنش تحریم و مذاکره و نامه‌نگاری، ناگهان به هیچ تبدیل شد. من را، با «تسبیحات اربعه» می‌سنجیدند. نه با تعهدم. نه با تخصصم. نه با کارنامه‌ام. با دانستن غسل‌های بانوان.

من آمده بودم برای وطنم کاری بکنم. برای پرونده‌هایی که اگر اشتباهی در آن‌ها می‌رفت، شاید میلیون‌ها دلار خسارت روی دست کشور می‌گذاشت. اما معیار سنجش من نه صداقت بود، نه توان، نه شناخت حقوق بین‌الملل، نه تجربه بانکی. معیار، میزان آشنایی من با جزئیات مناسک بود.

در آن لحظه فهمیدم درد این کشور فقط تحریم و بحران اقتصادی نیست؛ درد این کشور آن است که آن‌کس که از کار دزدی نکرده، اما تسبیحات اربعه را از حفظ نیست، در معرض طرد است. و آن‌کس که نماز جمعه را درست می‌رود اما در کار خیانت می‌کند، با افتخار می‌ماند. این همان ساختاری‌ست که باعث شده متخصصان شریف یکی‌یکی مهاجرت کنند. نه چون نمی‌خواستند بمانند، بلکه چون این کشور نتوانست قدرشان را بداند. چون وقتی آمده بودند که خدمت کنند، در برابرشان فرمی گذاشتند و گفتند: «غسل بانوان را توضیح بده.»

بعد گفت: «معرفت کیه؟» نوشتم: احمد عراقچی.

نگاهی کرد و گفت: «همون عراقچی که پرونده داره؟» گفتم: «آره، همون.»
با تعجب گفت: «آخه نمی‌شه که!»
گفتم: «همینه که هست. اون آدمی بود که اومد برای این مملکت کار کنه و بهش ظلم شد. اگر اون از نظر شما مردوده، منم همونم. از نظر من، آدم درستیه.»

رفتم. آرام، بی‌عصبانیت، اما محکم. و پشت سرم را هم نگاه نکردم.

در آن لحظه، شاید آن شخص نفهمید چرا دارم می‌روم. اما من می‌دانستم. می‌دانستم که تدوام این سیستم گزینش، فقط مساوی است با تأیید همین سنجه‌های ریاکارانه‌ای که کشور را به این نقطه رسانده‌اند. همین گزینش‌ها، همین معیارهای ظاهربین و مقلد، ریشه‌ی پوسیدگی‌اند. ریشه‌ی کوچ آدم‌ها، ریشه‌ی فرسایش سرمایه انسانی، ریشه‌ی فربه شدن ظاهرسازان و بی‌اثر شدن با‌کفایت‌ها.

و واقعیت این است:
وقتی پای وطن در میان است، وقتی کشوری در بزنگاه نیاز به کسی دارد که پشتش بایستد، تسبیحات اربعه به کارش نمی‌آید.
آن‌چه به کار می‌آید، قلبی‌ست که برای ایران بتپد و پایی‌ست که در لحظه‌ی خطر عقب نکشد.

www.group-telegram.com/drhamidghanbari
👏112👌1



group-telegram.com/zamaneye_ma/1455
Create:
Last Update:

تسبیحات اربعه را بخون

دو سال پیش، وقتی از پست اجرایی‌ام در بانک مرکزی خداحافظی کردم و به‌عنوان مشاور ادامه دادم، برنامه‌ام سبک‌تر شد. بعد از هجده سال کار شبانه‌روزی، فرصتی پیش آمده بود که بیشتر مطالعه کنم، کمی به کارهای عقب‌افتاده برسم، نفس بکشم. در همین دوران بود که یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت. با لحنی دوستانه گفت: «الان که سرت خلوت شده، چرا به مرکز امور حقوقی بین‌المللی ریاست‌جمهوری مشورت نمی‌دی؟ دنبال یکی هستن که حقوق بین‌الملل خونده باشه، ولی از نظام بانکی هم سر دربیاره. تو که سال‌ها تو بانک مرکزی بودی، چه کسی بهتر از تو؟»

حرفش بی‌راه نبود. من نه دنبال سمت بودم، نه عنوان، نه پول. گفتم حالا که وقت دارم و بار اجرایی‌ام سبک شده، اگر کاری از دستم برمیاد برای مملکتم انجام بدم، چرا نه؟ قبول کردم. کمی بعد، با رئیس مرکز صحبت کردم. گفت: «چند پرونده خارجی داریم در حوزه بانک‌ها. لایحه‌نویسی و کارهای حقوقی رو وکلای خارجی انجام می‌دن، اما ما یه نفر ایرانی می‌خوایم که هم حقوق بلد باشه، هم بانک رو بشناسه، که پرونده‌ها رو بخونه، مطمئن بشه جایی اشتباه نکردن، کم نگذاشتن، و منافع ما حفظ شده.»

کار کاملاً فنی بود. نه منصب داشت، نه اعتبار، نه درآمد آن‌چنانی. فقط دل‌مشغولی من بود برای ایران. برای اینکه سهمی هرچند کوچک داشته باشم در دفاع از منافع کشورم در یک دعوای بین‌المللی. روند معمول اداری این بود که برای همکاری، باید مراحل گزینش نهاد ریاست جمهوری را هم طی می‌کردم. گفتم باشد.

یک روز زنگ زدند که برای مصاحبه گزینش بیایید. رفتم؛ خیابان پاستور، ساختمانی رسمی، اتاقی ساده. مردی پشت میز نشسته بود. چند فرم داد تا پر کنم. شروع کرد به سؤال‌وجواب. مشخصات، سوابق، درس‌هایی که خوانده‌ام، تجربه‌ها. بعد ناگهان گفت: «تسبیحات اربعه را بخون.»

سکوت کردم. پرسید: «انواع غسل‌ها را بگو.» بعد گفت: «غسل‌های مخصوص بانوان را هم توضیح بده.»

همان‌جا درونم فرو ریخت. حس کردم هجده سال تلاش بی‌وقفه، همه دقت و وسواس در حفظ منافع بانک مرکزی، همه ساعت‌های پرتنش تحریم و مذاکره و نامه‌نگاری، ناگهان به هیچ تبدیل شد. من را، با «تسبیحات اربعه» می‌سنجیدند. نه با تعهدم. نه با تخصصم. نه با کارنامه‌ام. با دانستن غسل‌های بانوان.

من آمده بودم برای وطنم کاری بکنم. برای پرونده‌هایی که اگر اشتباهی در آن‌ها می‌رفت، شاید میلیون‌ها دلار خسارت روی دست کشور می‌گذاشت. اما معیار سنجش من نه صداقت بود، نه توان، نه شناخت حقوق بین‌الملل، نه تجربه بانکی. معیار، میزان آشنایی من با جزئیات مناسک بود.

در آن لحظه فهمیدم درد این کشور فقط تحریم و بحران اقتصادی نیست؛ درد این کشور آن است که آن‌کس که از کار دزدی نکرده، اما تسبیحات اربعه را از حفظ نیست، در معرض طرد است. و آن‌کس که نماز جمعه را درست می‌رود اما در کار خیانت می‌کند، با افتخار می‌ماند. این همان ساختاری‌ست که باعث شده متخصصان شریف یکی‌یکی مهاجرت کنند. نه چون نمی‌خواستند بمانند، بلکه چون این کشور نتوانست قدرشان را بداند. چون وقتی آمده بودند که خدمت کنند، در برابرشان فرمی گذاشتند و گفتند: «غسل بانوان را توضیح بده.»

بعد گفت: «معرفت کیه؟» نوشتم: احمد عراقچی.

نگاهی کرد و گفت: «همون عراقچی که پرونده داره؟» گفتم: «آره، همون.»
با تعجب گفت: «آخه نمی‌شه که!»
گفتم: «همینه که هست. اون آدمی بود که اومد برای این مملکت کار کنه و بهش ظلم شد. اگر اون از نظر شما مردوده، منم همونم. از نظر من، آدم درستیه.»

رفتم. آرام، بی‌عصبانیت، اما محکم. و پشت سرم را هم نگاه نکردم.

در آن لحظه، شاید آن شخص نفهمید چرا دارم می‌روم. اما من می‌دانستم. می‌دانستم که تدوام این سیستم گزینش، فقط مساوی است با تأیید همین سنجه‌های ریاکارانه‌ای که کشور را به این نقطه رسانده‌اند. همین گزینش‌ها، همین معیارهای ظاهربین و مقلد، ریشه‌ی پوسیدگی‌اند. ریشه‌ی کوچ آدم‌ها، ریشه‌ی فرسایش سرمایه انسانی، ریشه‌ی فربه شدن ظاهرسازان و بی‌اثر شدن با‌کفایت‌ها.

و واقعیت این است:
وقتی پای وطن در میان است، وقتی کشوری در بزنگاه نیاز به کسی دارد که پشتش بایستد، تسبیحات اربعه به کارش نمی‌آید.
آن‌چه به کار می‌آید، قلبی‌ست که برای ایران بتپد و پایی‌ست که در لحظه‌ی خطر عقب نکشد.

www.group-telegram.com/drhamidghanbari

BY محمود مهرمحمدی(زمانه‌ی ما)




Share with your friend now:
group-telegram.com/zamaneye_ma/1455

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? A Russian Telegram channel with over 700,000 followers is spreading disinformation about Russia's invasion of Ukraine under the guise of providing "objective information" and fact-checking fake news. Its influence extends beyond the platform, with major Russian publications, government officials, and journalists citing the page's posts. The company maintains that it cannot act against individual or group chats, which are “private amongst their participants,” but it will respond to requests in relation to sticker sets, channels and bots which are publicly available. During the invasion of Ukraine, Pavel Durov has wrestled with this issue a lot more prominently than he has before. Channels like Donbass Insider and Bellum Acta, as reported by Foreign Policy, started pumping out pro-Russian propaganda as the invasion began. So much so that the Ukrainian National Security and Defense Council issued a statement labeling which accounts are Russian-backed. Ukrainian officials, in potential violation of the Geneva Convention, have shared imagery of dead and captured Russian soldiers on the platform. I want a secure messaging app, should I use Telegram? Also in the latest update is the ability for users to create a unique @username from the Settings page, providing others with an easy way to contact them via Search or their t.me/username link without sharing their phone number.
from pl


Telegram محمود مهرمحمدی(زمانه‌ی ما)
FROM American