group-telegram.com/rebbiyyon/345
Last Update:
به بهانه بیستمین سالگرد عروج ملکوتی مجاهد خستگی ناپذیر حاج عبدالله والی
بسم الله الرحمن الرحیم
بیستمین سالگرد عروج ملکوتی حاج عبدالله والی، یادآور فقدانی است که هنوز قلوب ما جهادی ها را میفشارد.
بیست سال از کوچ مردی میگذرد که معنای خدمت را در سختترین شرایط به تصویر کشید.
حاج عبدالله والی، نه یک نام، که یک مکتب بود؛ مکتبی از جنس ایثار، اخلاص و بیادعایی و بشاگرد، نامی که با نام حاج عبدالله گره خورده است، یادآور ۲۳ سال مجاهدت بیوقفه اوست.
۲۳ سال زندگی در میان محرومیتها، ۱۲ بار ابتلا به مالاریا، و هزاران سختی و کمبودی که هر کدام از آنها میتوانست عزم هر انسانی را به سادگی سست کند.
اما حاج عبدالله، با دلی سرشار از عشق به مردم و ایمانی راسخ به راهی که انتخاب کرده بود، ایستاد و به فرموده رهبری تاریخساز شد…
برادرانش که دوشادوش او همراهیش کردند و همه جهادی هایی که اورا دیدند یا حتی با او پس از عروجش آشنا شدند همگی شهادت میدهند که حاج عبدالله والی، حقیقتا یک ایثار گر بود ...
کارمند بانکی که میتوانست زندگی آرام و بیدغدغهای داشته باشد
و در این دوران با خانه و امکانات رفاهی خوب در یکی از نقاط بالای شهر هزار رنگ تهران زندگی کند
و به تماشای نوه هایش و آخر هفته ها به سرزدن به باغچه ای که در اطراف تهران خریده است بپردازد
و از رفاه و لذت های حلال نهایت بهره را ببرد و پدر بزرگ متدین مسجدی خوش اخلاقی باشد که سفر ماهانه مشهدش ترک نمیشود
و احتمالا سالی چند بار کربلا و مکه … و گاهی هم برای امام حسین خرج بدهد و بین مردم محله عزیز تر شود …
عید ها به نوه هایش عیدی تراول بدهد و هر سال روز عید همه بچه ها و نوه ها و فامیل جمع شوند خانه اش و دور هم باشند و کیفش را ببرند …
اما او، دغدغهای بزرگتر در سر داشت؛ دغدغه خدمت به محرومان، دغدغه آبادانی بشاگرد، و دغدغه لبخند نشاندن بر لبان مردمی که سالها فراموش شده بودند… دغدغه ی دغدغه امام (ره) …
آری حاج عبدالله، با اخلاص بینظیر خود، به ما آموخت که برای خدمت، نیازی به امکانات فراوان نیست؛ بلکه دلی سرشار از عشق و ارادهای پولادین و توکلی حقیقی و استغانه ای با تمام جان میخواهد . او به ما نشان داد که چگونه میتوان با کمترین امکانات، بزرگترین کارها را انجام داد و نامی ماندگار در تاریخ به ثبت رساند.
اکنون من که در بیستمین سالگرد عروج ملکوتیاش، بیشتر دلتنگ بشاگرد هستم، بیش از هر زمان دیگری احساس عجز میکنم. احساس شرم میکنم ...
اما از طرفی سرشار از شور و اشتیاقم و آرزو دارم تا این مرد بزرگ دست من و امثال من را بگیرد و از زمین بلند کند که زمین گیر شدن بدترین حالی است که ممکن است دچارش شویم
از خداوند متعال میخواهم که به من و همه کسانی که دل در گرو خدمت به محرومان دارند، توفیق دهد تا بتوانیم راه حاج عبدالله والی را ادامه دهیم و نام او را زنده نگه داریم …
حاج عبدالله والی، گرچه در میان ما نیست، اما نام و یادش تا ابد در قلبهایمان جاودانه خواهد ماند. او، اسطورهای بود که با عمل خود، به همه ما آموخت که چگونه میتوان با اخلاص و فداکاری، جاودانه شد …
روحش شاد و یادش گرامی باد.
سید محمد مهدی حسینی
8 اردیبهشت 1404
@rebbiyyon
BY رِبِّیّونَ

Share with your friend now:
group-telegram.com/rebbiyyon/345