Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ (zurvan)
رضایت دوره بازگشت به تمامیت دکتر گبور مته
👍6❤3
Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ (Spirit and life)
رضایت کارگاه گبور و شفا
👍9
Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ
خانوم ریاحی عزیز فیدبکی که درمورد کارگاه گبور دادن
❤13👍4
تخفیف ویژه هست✨ ✨ ✨ ✨
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
یا کلمه کارگاه رو کامنت کنید
@sprit_and_life_admin
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
یا کلمه کارگاه رو کامنت کنید
@sprit_and_life_admin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤22👍9🔥2
راستش دوست نداشتم دربارهی این سریال بنویسم. جزئیاتش دلخراشه، و دیدنش راحت نیست. اما بهعنوان یه درمانگر، نمیتونم از کنار روانِ اد گین بگذرم — مردی واقعی که جامعه به عنوان هیولا میشناسه، ولی اگه از زاویهی روانکاوی نگاه کنی، میفهمی پشت این هیولا، یه کودکِ گیرافتادهست.
اد گین یه شخصیت واقعیه، نه تخیلی. و همین واقعیتش آزاردهندهست. همه ازش متنفرن چون جنایتهاش فراتر از فهم معمول انسانه، اما اگه بخوای از زاویهی روان نگاه کنی، میفهمی اون محصولِ یک خانهی بیمار بوده، نه فقط ذهنی بیمار.
پدرش مردی منفعل و الکلی بود — شکستخورده، بیصدا، ناتوان از محافظت.
و مادرش، آگوستا، زنی مذهبی، کنترلگر و پر از نفرت از زنان. او خودش را تنها زن پاک میدانست، و بقیه را فاحشه و شیطان. اد از بچگی بین این دو قطب گیر کرد: یک پدرِ خفه و بیقدرت، و مادری که با قدرتِ کلام و گناه، جهان را برایش تعریف کرد.
در این فضا، میل جنسی اد نه رشد کرد، نه فهمیده شد — فقط سرکوب شد. مادرش به او آموخت که تماس با زن گناه است، بدن آلوده است، و هر میلی باید کشته شود.
اما میل، وقتی دفن شود، نمیمیرد. در ناخودآگاه زنده میماند، پیچ میخورد، و در نهایت از تاریکی بیرون میزند — تحریفشده، بیمار، و خطرناک.
وقتی مادر مُرد، اد هنوز در بند او بود. مرگ او برای اد مثل سقوط از جایی بود که تمام معنا از آن میآمد. او دیگر نمیدانست چطور بدون مادر زنده بماند، چون هیچوقت جدا نشده بود.
اتاق مادر را مثل معبد نگه داشت، با جسدها حرف زد، از پوست بدنها لباس ساخت — نه برای لذت، بلکه برای تکرار حضور مادر. او میخواست خودش «مادر» شود، تا آن خلأ را پر کند.
اد گین یکی از واضحترین نمونههای «عقدهی مادر» به سبک یونگیه. مردی که عشق نگرفت، و تمام عمرش رو در جستوجوی همون عشق گمشده به ویرانی رسید.
یونگ میگه وقتی مادر بیشازحد مسلط یا اخلاقیست، پسر نمیتونه از او جدا بشه. در ناخودآگاهش، تصویر زن به دو قطب میشکنه:
زنِ مقدس (مادر، منبع عشق، پاکی)
و زنِ فاحشه (میل، گناه، فساد).
و هیچکدوم با دیگری آشتی نمیکنن.
اد گین دقیقاً در همین دوگانگی گیر کرد. مادرش همهی زنان دنیا رو آلوده میدونست و خودش رو تنها زن پاک معرفی میکرد. اد در نتیجه، عشق رو فقط از مادر شناخت — اما از زنی که هرگز او رو لمس نکرد، بلکه با گناه و ترس بزرگش کرد.
او از عشق محروم ماند، و از میل شرمنده شد. پس عشقش مرد، و میلش بیمار شد.
وقتی مادر مُرد، اد از او جدا نشد؛ فقط جسمش رو از دست داد. اون زن در ناخودآگاهش زنده موند — صدایی که هنوز فرمان میداد، تحقیر میکرد، میترسوند.
و چون اد نمیتونست دوباره مادر رو پیدا کنه، شروع کرد به ساختن او از بدنهای تکهتکه.
نه برای لذت، بلکه برای پر کردن جای عشق.
در ناخودآگاه اد، هر زنی یا یادآور مادر بود یا تهدید علیه او. و چون هیچ زنی نمیتونست جای مادر رو بگیره، رابطهی واقعی ممکن نبود.
اینجاست که یونگ میگه: وقتی مرد از مادر جدا نشه، میلش به عشق تبدیل نمیشه — به مالکیت و مرگ تبدیل میشه.
اد گین نماد مردیه که عشق ندیده، اما نیاز به عشق درونش زنده مونده.
و وقتی عشق جایی برای رفتن پیدا نکنه، راهش رو از تاریکی پیدا میکنه.
اد گین نماد پسرِ بلعیدهشده توسط مادر است. جایی که مادر نه به فرزند زندگی میدهد، بلکه او را درون خودش حبس میکند.
و پدری که حضور ندارد، هیچ تعادلی ایجاد نمیکند. نتیجهاش همین میشود: مردی که نه میتواند میل بورزد، نه میتواند جدا شود، نه میتواند بمیرد — پس میان مرگ و میل، خانه میسازد.
تحلیل بررسی رواندرمانگر نغمه امین
https://www.instagram.com/naghmehamin?igsh=MWJic2Y1eHFiOTlpag==
اد گین یه شخصیت واقعیه، نه تخیلی. و همین واقعیتش آزاردهندهست. همه ازش متنفرن چون جنایتهاش فراتر از فهم معمول انسانه، اما اگه بخوای از زاویهی روان نگاه کنی، میفهمی اون محصولِ یک خانهی بیمار بوده، نه فقط ذهنی بیمار.
پدرش مردی منفعل و الکلی بود — شکستخورده، بیصدا، ناتوان از محافظت.
و مادرش، آگوستا، زنی مذهبی، کنترلگر و پر از نفرت از زنان. او خودش را تنها زن پاک میدانست، و بقیه را فاحشه و شیطان. اد از بچگی بین این دو قطب گیر کرد: یک پدرِ خفه و بیقدرت، و مادری که با قدرتِ کلام و گناه، جهان را برایش تعریف کرد.
در این فضا، میل جنسی اد نه رشد کرد، نه فهمیده شد — فقط سرکوب شد. مادرش به او آموخت که تماس با زن گناه است، بدن آلوده است، و هر میلی باید کشته شود.
اما میل، وقتی دفن شود، نمیمیرد. در ناخودآگاه زنده میماند، پیچ میخورد، و در نهایت از تاریکی بیرون میزند — تحریفشده، بیمار، و خطرناک.
وقتی مادر مُرد، اد هنوز در بند او بود. مرگ او برای اد مثل سقوط از جایی بود که تمام معنا از آن میآمد. او دیگر نمیدانست چطور بدون مادر زنده بماند، چون هیچوقت جدا نشده بود.
اتاق مادر را مثل معبد نگه داشت، با جسدها حرف زد، از پوست بدنها لباس ساخت — نه برای لذت، بلکه برای تکرار حضور مادر. او میخواست خودش «مادر» شود، تا آن خلأ را پر کند.
اد گین یکی از واضحترین نمونههای «عقدهی مادر» به سبک یونگیه. مردی که عشق نگرفت، و تمام عمرش رو در جستوجوی همون عشق گمشده به ویرانی رسید.
یونگ میگه وقتی مادر بیشازحد مسلط یا اخلاقیست، پسر نمیتونه از او جدا بشه. در ناخودآگاهش، تصویر زن به دو قطب میشکنه:
زنِ مقدس (مادر، منبع عشق، پاکی)
و زنِ فاحشه (میل، گناه، فساد).
و هیچکدوم با دیگری آشتی نمیکنن.
اد گین دقیقاً در همین دوگانگی گیر کرد. مادرش همهی زنان دنیا رو آلوده میدونست و خودش رو تنها زن پاک معرفی میکرد. اد در نتیجه، عشق رو فقط از مادر شناخت — اما از زنی که هرگز او رو لمس نکرد، بلکه با گناه و ترس بزرگش کرد.
او از عشق محروم ماند، و از میل شرمنده شد. پس عشقش مرد، و میلش بیمار شد.
وقتی مادر مُرد، اد از او جدا نشد؛ فقط جسمش رو از دست داد. اون زن در ناخودآگاهش زنده موند — صدایی که هنوز فرمان میداد، تحقیر میکرد، میترسوند.
و چون اد نمیتونست دوباره مادر رو پیدا کنه، شروع کرد به ساختن او از بدنهای تکهتکه.
نه برای لذت، بلکه برای پر کردن جای عشق.
در ناخودآگاه اد، هر زنی یا یادآور مادر بود یا تهدید علیه او. و چون هیچ زنی نمیتونست جای مادر رو بگیره، رابطهی واقعی ممکن نبود.
اینجاست که یونگ میگه: وقتی مرد از مادر جدا نشه، میلش به عشق تبدیل نمیشه — به مالکیت و مرگ تبدیل میشه.
اد گین نماد مردیه که عشق ندیده، اما نیاز به عشق درونش زنده مونده.
و وقتی عشق جایی برای رفتن پیدا نکنه، راهش رو از تاریکی پیدا میکنه.
اد گین نماد پسرِ بلعیدهشده توسط مادر است. جایی که مادر نه به فرزند زندگی میدهد، بلکه او را درون خودش حبس میکند.
و پدری که حضور ندارد، هیچ تعادلی ایجاد نمیکند. نتیجهاش همین میشود: مردی که نه میتواند میل بورزد، نه میتواند جدا شود، نه میتواند بمیرد — پس میان مرگ و میل، خانه میسازد.
تحلیل بررسی رواندرمانگر نغمه امین
https://www.instagram.com/naghmehamin?igsh=MWJic2Y1eHFiOTlpag==
❤80👍29👏15😢14💔4⚡1🔥1🤩1🥴1
توانایی فرد برای جذب و تحت تأثیر قرار دادن ما ممکن است بهترین حالت برای شناسایی زخمهای خود و البته قابلیتهای بالقوه ما باشد. این همان همزمانی دوگانه است.
@spirit_and_life
@spirit_and_life
❤49👏28👍11👌7🤗1
🌟یونگ میگوید:«مادامی که شباهت مثبت و منفی به والدین، عامل تعیین کننده در انتخاب عشق است، رهایی تصویر والدین و متعاقب آن کودکی، کامل نشده است.»
انتخاب عشق
بله. ما عشقمان را انتخاب میکنیم و بذرهایی را در ناخودآگاهمان میکاریم تا در لحظهی مشخصی، درخت عشق بروید.
«یه زن(شوهر) میخوام عین مامانم( بابام ) باشه /نباشه.»
چهار جملهی بالا را زیاد شنیدهایم. وقتی فردی ازین جملات استفاده میکند، یعنی انتخابش را انجام داده ولی هنوز او را ندیده است.
الگوی مادر مستبد و عروس مستبد یا بیدست و پا، این روزها خیلی شیوع دارد.
مواظب ذهنیتمان باشیم و آن را رشد دهیم که تا وقتی اسیر وقایع تلخ کودکیمان هستیم، رشدی برای روابط ما اتفاق نخواهد افتاد.
@spirit_and_life
انتخاب عشق
بله. ما عشقمان را انتخاب میکنیم و بذرهایی را در ناخودآگاهمان میکاریم تا در لحظهی مشخصی، درخت عشق بروید.
«یه زن(شوهر) میخوام عین مامانم( بابام ) باشه /نباشه.»
چهار جملهی بالا را زیاد شنیدهایم. وقتی فردی ازین جملات استفاده میکند، یعنی انتخابش را انجام داده ولی هنوز او را ندیده است.
الگوی مادر مستبد و عروس مستبد یا بیدست و پا، این روزها خیلی شیوع دارد.
مواظب ذهنیتمان باشیم و آن را رشد دهیم که تا وقتی اسیر وقایع تلخ کودکیمان هستیم، رشدی برای روابط ما اتفاق نخواهد افتاد.
@spirit_and_life
❤73👍30👏7🕊2❤🔥1⚡1
اعتیاد به تروما درد لذت و لذت درد
به نظر شما آیا اعتیاد فقط مختص چیزهای خوشاینده؟
افراد مبتلا به تروما محکوم هستن که به چیزهای آشنا پناه ببرن.
به نظر میرسه خیلی از مبتلایان به تروما به دنبال تجاربی هستن که خیلی هامون ازشون بیزاریم
اما چرا؟
فروید اصطلاح خاصی برای این بازآفرینی های ترومایی داشت
((اجبار به تکرار))
فروید و بسیاری از طرفدارانش باورداشتن که باز آفرینی ها تلاشی ناخودآگاهانه برای تسلط به وضعیتی دردناک هستن و نهایتاً به چیرگی براون وضعیت و تسکین منجر میشن
برای مثال:
این نظریه نشون میده که چرا بعضی از آدم ها به کسی کشش دارن که بهشون آسیب میرسونه اگه در کودکی مورد سوء استفاده و بی توجهی قرار گرفته باشیم درکی که از خودمون داریم با حقارت و اهانت همراهه و احتمالش بیشتره که وقتی کسی با ما بدرفتاری میکنه بگیم
اون من رو خوب میشناسه!
البته چسبیدن به آزارگر فقط به دوره ی کودکی محدود نمیشه
گروگانها برای گروگان گیرها وثیقه میذارن و حتی تمایلشون رو به ازدواج با اونها ابراز می کنن قربانیان خشونت خانگی اغلب روی اقدامات آزارگر سرپوش می ذارن و…..
این واکنش ها منطقی نیستن و نمیشه صرفاً با اصلاح باورهای منطقی تغییرشون داد اما میشه با سازماندهی مجدد بخشی از دستگاه عصبی مرکزی و به کمک تجربه این تغییر رو ایجاد کرد.
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد
به نظر شما آیا اعتیاد فقط مختص چیزهای خوشاینده؟
افراد مبتلا به تروما محکوم هستن که به چیزهای آشنا پناه ببرن.
به نظر میرسه خیلی از مبتلایان به تروما به دنبال تجاربی هستن که خیلی هامون ازشون بیزاریم
اما چرا؟
فروید اصطلاح خاصی برای این بازآفرینی های ترومایی داشت
((اجبار به تکرار))
فروید و بسیاری از طرفدارانش باورداشتن که باز آفرینی ها تلاشی ناخودآگاهانه برای تسلط به وضعیتی دردناک هستن و نهایتاً به چیرگی براون وضعیت و تسکین منجر میشن
برای مثال:
این نظریه نشون میده که چرا بعضی از آدم ها به کسی کشش دارن که بهشون آسیب میرسونه اگه در کودکی مورد سوء استفاده و بی توجهی قرار گرفته باشیم درکی که از خودمون داریم با حقارت و اهانت همراهه و احتمالش بیشتره که وقتی کسی با ما بدرفتاری میکنه بگیم
اون من رو خوب میشناسه!
البته چسبیدن به آزارگر فقط به دوره ی کودکی محدود نمیشه
گروگانها برای گروگان گیرها وثیقه میذارن و حتی تمایلشون رو به ازدواج با اونها ابراز می کنن قربانیان خشونت خانگی اغلب روی اقدامات آزارگر سرپوش می ذارن و…..
این واکنش ها منطقی نیستن و نمیشه صرفاً با اصلاح باورهای منطقی تغییرشون داد اما میشه با سازماندهی مجدد بخشی از دستگاه عصبی مرکزی و به کمک تجربه این تغییر رو ایجاد کرد.
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد
❤24👍12👏3⚡1🔥1🙏1
Black and Blue
King Raam & Ali Eskandarian
تغییر چگونه اتفاق میافتد؟
اولین رکن در تغییر، آگاهی است.
نمیتوانید چیزی را تغییر دهید مگر آنکه بدانید آن چیز وجود دارد.
رکن دوم، دانستن منشا است.
برای ایجاد تغییر، نیاز است بدانید که شیوه فکر کردنتان از کجا نشات گرفته است، آنگاه میتوانید آن منشا را تغییر دهید.
رکن سوم، جداسازی است.
وقتی بفهمید شما محدود به این روش فکر کردن نیستید، میتوانید آن را از خودتان جدا کنید و روشی را بر اساس اینکه امروز چه کسی هستید و فردا میخواهید چه کسی باشید، انتخاب کنید.
رکن چهارم، برنامهریزی مجدد است.
روشها و برنامههای جدید را انتخاب و اجرا میکنید.
✍تی.هارو اکر
@spirit_and_life
اولین رکن در تغییر، آگاهی است.
نمیتوانید چیزی را تغییر دهید مگر آنکه بدانید آن چیز وجود دارد.
رکن دوم، دانستن منشا است.
برای ایجاد تغییر، نیاز است بدانید که شیوه فکر کردنتان از کجا نشات گرفته است، آنگاه میتوانید آن منشا را تغییر دهید.
رکن سوم، جداسازی است.
وقتی بفهمید شما محدود به این روش فکر کردن نیستید، میتوانید آن را از خودتان جدا کنید و روشی را بر اساس اینکه امروز چه کسی هستید و فردا میخواهید چه کسی باشید، انتخاب کنید.
رکن چهارم، برنامهریزی مجدد است.
روشها و برنامههای جدید را انتخاب و اجرا میکنید.
✍تی.هارو اکر
@spirit_and_life
❤60👍20👏5
Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ
ترومای روانی
یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته میشود. واکنشهای اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند.
ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد.
ترومای روانی (یا روان زخم) میتواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنانکه نمیتوانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمیتوانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما میگذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی میماند و تنها از طریق برخی نشانهها و دردها حضور خود را نشان میدهد.
*ترومای دوران کودکی
جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق میافتد. بچهها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمیتوانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.
یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را "ترومای غفلت" مینامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.
تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :
*محیط بی ثبات و ناامن
*جدایی از والدین
*بیماری جدی
*سو استفاده جنسی، فیزیکی
*سو استفاده کلامی
*خشونت خانگی
*بی توجهی
تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر
یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته میشود. واکنشهای اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند.
ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد.
ترومای روانی (یا روان زخم) میتواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنانکه نمیتوانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمیتوانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما میگذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی میماند و تنها از طریق برخی نشانهها و دردها حضور خود را نشان میدهد.
*ترومای دوران کودکی
جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق میافتد. بچهها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمیتوانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.
یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را "ترومای غفلت" مینامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.
تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :
*محیط بی ثبات و ناامن
*جدایی از والدین
*بیماری جدی
*سو استفاده جنسی، فیزیکی
*سو استفاده کلامی
*خشونت خانگی
*بی توجهی
تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر
❤24👍15🥰4🤝3🙏2⚡1
Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ
تروما باعث میشود رفتارهای تکانشی داشته باشیم؛ یعنی بدون فکر و از روی احساسات لحظه ای عمل میکنیم و سپس از کرده خود پشیمان میشویم.
چرا این اتفاق میافتد و چه کار کنیم؟
تروما در حوزه روان به شرایط یا حوادثی گفته میشوند که اثرات بلند مدت بر روان ما به جای میگذارند و تنظیمات سیستم عصبی ما را به هم میریزند.
ویژگی بارز زندگی کردن در یک بدن تروما زده این است که به طور پیوسته از احساسات و عواطف خود فرار میکنیم
از آنجایی که ممکن است این عواطف بسیار دردناک یا کلافه کننده باشند ما ترجیح میدهیم به طور آگاهانه با آنها روبه رو نشویم اما این عواطف با همان شدت در بدن ما حضور دارند مغز ما برای کم کردن فشار ناشی از این عواطف به طور غریزی ما را به سمت کارهایی که از این فشار رها شویم حتی به طور موقتی میکشاند به همین خاطر تمایل شدیدی برای خرید کردن الکل ، نوشیدن غذا خوردن وارد شدن در یک رابطه جدید یا غیره در خودمان حس میکنیم
وقتی ما یاد نگرفته باشیم که به هنگام داشتن عواطف شدید و افکار مزاحم ناشی از آنها چگونه آگاهانه خودمان را آرام کنیم کنترل اوضاع به دست عواطف ما می افتد و نتیجه آن رفتارهای تکانشی بیفکر و نسنجیده میشود.
این رفتارهای تکانشی راهکار ((سریع و موقتی)) مغز ماست تا بدنمان را از این فشار درونی نجات دهد اما مشکلی که وجود دارد این است که این رفتارهای تکانشی در بلند مدت حس و حال ما را بدتر میکنند.
توانایی ما برای تنظیم عواطفمان فکر کردن به نتیجه رفتارهایمان و در نظر گرفتن جوانب مختلف بسیار به این بستگی دارد که تنظیمات سیستم عصبی ما چگونه باشد در حالت پاراسمپاتیک و فعال شدن شاخه شکمی عصب واگ میتوانیم این کارها را انجام دهیم
در این حالت سیستم عصبی است که ما میتوانیم به جای رفتارهای تکانشی به قسمت منطقی مغز خود دسترسی داشته باشیم.
برای اینکه فعال شدن این حالت از سیستم عصبی ما راحت تر شود و در نتیجه کمتر گرفتار رفتارهای تکانشی شویم بدن ما باید خواب و تغذیه مناسب داشته باشد باید یاد بگیریم چگونه از تنفس عمیق برای ایجاد وقفه استفاده کنیم با این کار راه برای حس کردن و درک کردن عواطف شکل گرفته در درونمان باز میشود هر چند هنوز دشوار است و پیش از آنکه منجر به رفتارهای تکانشی شوند از شدت آنها کم کرده و آنها را هضم کنیم
این کار نیاز به تلاش تمرین و مقدار زیادی خود شفقتی دارد. هر بار که به هنگام انتخاب کردن بین چند کار از خودمان میپرسیم سالم ترین نسخه من کدام را انتخاب میکرد؟ یک قدم در مسیر ساختن زندگیجدیدمان بر میداریم
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد
چرا این اتفاق میافتد و چه کار کنیم؟
تروما در حوزه روان به شرایط یا حوادثی گفته میشوند که اثرات بلند مدت بر روان ما به جای میگذارند و تنظیمات سیستم عصبی ما را به هم میریزند.
ویژگی بارز زندگی کردن در یک بدن تروما زده این است که به طور پیوسته از احساسات و عواطف خود فرار میکنیم
از آنجایی که ممکن است این عواطف بسیار دردناک یا کلافه کننده باشند ما ترجیح میدهیم به طور آگاهانه با آنها روبه رو نشویم اما این عواطف با همان شدت در بدن ما حضور دارند مغز ما برای کم کردن فشار ناشی از این عواطف به طور غریزی ما را به سمت کارهایی که از این فشار رها شویم حتی به طور موقتی میکشاند به همین خاطر تمایل شدیدی برای خرید کردن الکل ، نوشیدن غذا خوردن وارد شدن در یک رابطه جدید یا غیره در خودمان حس میکنیم
وقتی ما یاد نگرفته باشیم که به هنگام داشتن عواطف شدید و افکار مزاحم ناشی از آنها چگونه آگاهانه خودمان را آرام کنیم کنترل اوضاع به دست عواطف ما می افتد و نتیجه آن رفتارهای تکانشی بیفکر و نسنجیده میشود.
این رفتارهای تکانشی راهکار ((سریع و موقتی)) مغز ماست تا بدنمان را از این فشار درونی نجات دهد اما مشکلی که وجود دارد این است که این رفتارهای تکانشی در بلند مدت حس و حال ما را بدتر میکنند.
توانایی ما برای تنظیم عواطفمان فکر کردن به نتیجه رفتارهایمان و در نظر گرفتن جوانب مختلف بسیار به این بستگی دارد که تنظیمات سیستم عصبی ما چگونه باشد در حالت پاراسمپاتیک و فعال شدن شاخه شکمی عصب واگ میتوانیم این کارها را انجام دهیم
در این حالت سیستم عصبی است که ما میتوانیم به جای رفتارهای تکانشی به قسمت منطقی مغز خود دسترسی داشته باشیم.
برای اینکه فعال شدن این حالت از سیستم عصبی ما راحت تر شود و در نتیجه کمتر گرفتار رفتارهای تکانشی شویم بدن ما باید خواب و تغذیه مناسب داشته باشد باید یاد بگیریم چگونه از تنفس عمیق برای ایجاد وقفه استفاده کنیم با این کار راه برای حس کردن و درک کردن عواطف شکل گرفته در درونمان باز میشود هر چند هنوز دشوار است و پیش از آنکه منجر به رفتارهای تکانشی شوند از شدت آنها کم کرده و آنها را هضم کنیم
این کار نیاز به تلاش تمرین و مقدار زیادی خود شفقتی دارد. هر بار که به هنگام انتخاب کردن بین چند کار از خودمان میپرسیم سالم ترین نسخه من کدام را انتخاب میکرد؟ یک قدم در مسیر ساختن زندگیجدیدمان بر میداریم
ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ..
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد
❤57👍14🥰4💯3👏1😇1🤝1
Forwarded from Spirit_and_life_ | روانشناسی تحلیلی یونگ
چه آگاه باشیم یا نه، وجود تمام افرادی که در زندگی شناخته ایم به ما انتقال پیدا می کند، گویی با در کنار یکدیگر حضور داشتن سلولهای بدن مان را با هم به اشتراک گذاشته ایم، نیروی حیاتی مان را به یکدیگر منتقل کرده ایم و به نوعی آن فرد را در بدن و روان خود حمل می کنیم. این اتفاق بی شباهت به فصل بهار نیست، زمانی که هنگام عبور از کنار برخی گیاهان، آنها بذر خود را به شکل خارهای کوچک به جوراب یا کفش یا شلوار ما می چسبانند و گویی می گویند: "به راهت ادامه بده و ما را هم با خود ببر تا در جای دیگری ریشه بدوانیم"
اینگونه است که ما پس از مرگ خود هم به نوعی از حیات در زندگی دیگران ادامه می دهیم چون بذر وجود خود را پراکنده ایم.
@Spirit_and_life
اینگونه است که ما پس از مرگ خود هم به نوعی از حیات در زندگی دیگران ادامه می دهیم چون بذر وجود خود را پراکنده ایم.
@Spirit_and_life
❤75👏16👍9😍3👎1🥰1🤔1💯1
خاطرات از جنس عواطف و احساسات اند. برای ورود به آگاهی روان ما نه اجازه میگیرند و نه صبر میکنند. حرکت شان در روان گاهی مثل رعد و برق است، گاهی چون موج اقیانوس و گاهی هم صرفا تابش آفتاب.
خاطرات از جنس عواطف و احساسات اند. برای گذر و فراموشی هم از ما اجازه نمی گیرند. ناگهانی میروند و تنهایمان میگذارند. به آسمانِ دل ات نگاه میکنی و دیگر آفتاب خاطره آنجا نیست.
چقدر دلم برای خودمان میسوزد. حتی نمیتوانیم خاطره هایمان را تصاحب کنیم. گویی زندگی خودشان را دارند.
@Spirit_and_life
خاطرات از جنس عواطف و احساسات اند. برای گذر و فراموشی هم از ما اجازه نمی گیرند. ناگهانی میروند و تنهایمان میگذارند. به آسمانِ دل ات نگاه میکنی و دیگر آفتاب خاطره آنجا نیست.
چقدر دلم برای خودمان میسوزد. حتی نمیتوانیم خاطره هایمان را تصاحب کنیم. گویی زندگی خودشان را دارند.
@Spirit_and_life
❤54😢9👏4👍3