#بیلدیری
#اطلاعیه
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغینین تانیش درگیسینین دوققوزونجو ساییسی یاییملاندی.
شماره نهم نشریه دانشجوی تانیش کانون آذربایجان
شناسی دانشگاه تبریز منتشر شد.
#تانیش
#دوققوزونجو_سایی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
#اطلاعیه
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغینین تانیش درگیسینین دوققوزونجو ساییسی یاییملاندی.
شماره نهم نشریه دانشجوی تانیش کانون آذربایجان
شناسی دانشگاه تبریز منتشر شد.
#تانیش
#دوققوزونجو_سایی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
تانیش دوقوزونجو.pdf
4.6 MB
💎 نهمین شماره از نشریه دانشجویی تانیش کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
#ویژه_نامه
♦️ در این شماره خواهید خواند:
🔹حق تعیین سرنوشت
🔹 مهاجرت
🔹آسیبهای اجتماعی (بیکاری)
🔹 جمهوری آراز-ترک
🔹#منو_فارسی
#تانیش
#دوققوزونجو_سایی
#جنبش_دانشجويي_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
#ویژه_نامه
♦️ در این شماره خواهید خواند:
🔹حق تعیین سرنوشت
🔹 مهاجرت
🔹آسیبهای اجتماعی (بیکاری)
🔹 جمهوری آراز-ترک
🔹#منو_فارسی
#تانیش
#دوققوزونجو_سایی
#جنبش_دانشجويي_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
💎کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز از دانشجویان علاقهمند به همکاری در شماره دهم نشریه «تانیش» دعوت به همکاری مینماید.
♦️موضوعها:
◾️ادبیات
◾️تاریخ آذربایجان
▪️سیاست
▪️جامعهشناسی
▪️فمنیسم
آیدی تلگرامی: shervinsabbagh@
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
♦️موضوعها:
◾️ادبیات
◾️تاریخ آذربایجان
▪️سیاست
▪️جامعهشناسی
▪️فمنیسم
آیدی تلگرامی: shervinsabbagh@
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
Savalan 22ci Sayi..pdf
26.2 MB
📌ساوالان درگیسینین ۲۲ -جی ساییسی یاییملاندی
@uma_ocaq
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
@uma_ocaq
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
💎نقدی بر فضای روشنفکری آزربایجان (تئوری تقلید و فقدان نظریهپردازی)
✍️امیر بدری
♦️۱) همه ما میدانیم مفاهیم جامعهشناسی موجود در کتابها همچون « ایسمها»( ناسیونالیسم، کمونیسم و ...) و تعاریف مفاهیمی همچون آزادی، جنبش، حزب و ... خواستگاه غربی دارند و اگرچه کتب محدودی در این زمینه توسط روشنفکران جهان سومی و غیرغربی نوشته شده ولی اثر اختصاصی و قابل رجوع که بتواند با جامعه غیرغربی سنخیت داشته باشد؛ وجود ندارد. اثرهایی که بتواند جامعه غیرغربی را بعنوان چیزی متفاوت از نوع اروپایی آن مفهومسازی کرده و همانند نوعهای غربی آن که برآمده از جامعه ویژهای میباشند؛ بتواند جامعه
خاص خود را تفسیرسازی و تحلیل کند.
مثلا جامعهشناسی غربی با زندگی در غرب (جامعه خاص خود) و شناخت، بررسی و تاثیرهایی که گرفته اثری را میآفریند و تعاریفی ارائه میدهد که با جامعه خود (غرب) سنخیت دارد. اما این موضوع برای جامعهشناس غیرغربی و جامعهاش صادق نیست.
به عنوان مثال ناسیونالیسم مفهومی است که بعد از انقلاب صنعتی اروپا و انقلاب فرانسه توسط جامعهشناسان غربی مفهومسازی شده و از غرب (انحصاراً اروپا) وارد شرق شد. از آن زمان، ناسیونالیسم تحت سیطره گسترده صاحبنظران غربی افتاد، به گونهای که تقریبا تمامی روشنفکران جهان سومی در مطالعات خود روی غرب و یا به طور دقیقتر روی تجربه تاریخی ناسیونالیسم اروپایی متمرکز بودهاند و با بیان مطالب خود در حقیقت تئوری ناسیونالیسمهای اروپا محوری را پروراندهاند. یعنی در مطالب و رفتار آنها گرایش مشخصی به قضاوت و تبیین ناسیونالیسم غیرغربی با مراجعه به معیارهای غربی وجود دارد و مطالعات ناسیونالیسم آنها از کمند اروپا محوری رها نشده است.(آنتونی اسمیت/۱۹۸۳)
حال اینکه هر دو وجه ناسیونالیسم (هم سنت و هم ایدئولوژی) در جوامع جهان سومی به درازای تاریخ وجود داشته و برای این جوامع بیگانه نبوده است. به عبارت دیگر با بررسی موشکافانه شواهد تاریخی در جهان سوم نتیجه خواهیم گرفت که نه آزادی، نه برابری و برادری به عنوان بُعد ایدئولوژیک ناسیونالیسم و نه فرهنگ، دین، زبان مشترک به عنوان بُعد سنتی ناسیونالیسم برای جوامع غیرغربی ساده و قبیلهای، دور از ذهن نبوده است.
شاید بتوان اینچنین گفت که در این جوامع، آزادی و برابری به درستی نهادینه نشده و از پتانسیلهای زبان و گذشته تاریخی مشترک به خوبی استفاده نشده است.
پس اگر روشنفکر جهان سومی بخواهد ناسیونالیسم را در جامعه خود بررسی کند، میتواند با تغییر زاویه دید خود به مطالب درخوری برسد اما متاسفانه دچار « تئوری تقلید» شده و تحت سیطره و نفوذ مطالب غربی میافتد.
با تعمیم ناسیونالیسم به سایر مفاهم جامعهشناختی، فلسفی و ...نیز میتوان به چنین نتیجهای رسید.
روشنفکر آزربایجانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. روشنفکر آزربایجانی زمانی که مسئله جامعه خود را درک میکند؛ شروع به بررسی و مطالعه آثار موجود میکند تا مشکل جامعه خود را حل کند اما به جز منابع محدود که توسط روشنفکر جهان سومی (در اینجا آزربایجانی) نوشته شده با سیر عظیم منابع غربی مواجه شده و آنها را بدون نقد قبول میکند. « تئوری تقلید» و « عدم نقد» تا جایی در ذهن و وجود روشنفکر آزربایجانی ریشه دوانده که بعضا با خواندن منابع ناچیز مثلا یک کتاب از یک موضوع، مطالب آن را به عنوان حقیقت مطلق قبول کرده و از قبول مطالبی غیر از آن سر باز میزند.
♦️۲) نظریهپردازی در غرب از ویژگیهای توسعه روشنفکرانه در عصر پسامدرن به شمار میرود. یعنی اگر جامعهای بخواهد پیشرفت کرده و توسعه پیدا کند؛ روشنفکرش ناچار است، نظریهها و تعاریف منطبق با جامعه خود را ارائه دهد. اما با این حال نه تنها نظریهپردازی بلکه خود مفهوم نظریه نیز در مراکز علمی و محافل روشنفکری جهان سومی طرفداری ندارد. آنها این جرأت را ندارند که جامعه خود را آنگونه که هست تحلیل نمایند و به ناچار در ارائه مطالب خود به دنبال نظریههای غربی میروند که سنخیت کمی با جامعه خودشان دارد.
البته نظریهپردازی ویژگیهایی دارد و هر مطلبی را نمیتوان نظریهپردازی قلمداد کرد.
نظریه باید به واقعیت نزدیک باشد. یعنی نظریهای که به منطق درونی کنش و پدیدههای اجتماعی و ذات نظاممند ساختار اجتماعی دست یابد.
نظریه نباید منفک از عمل باشد. یعنی بتوان آن را به فعل تبدیل کرده و در جامعه پیاده کرد. زیرا در غیر این صورت همانند رمانی میشود که خوانندهاش در اوقات فراغتش آن را میخواند.
و در نهایت اینکه به عنوان الگویی بدیهی و خالی از اشتباه با زبان ساده برای عموم و تخصصی برای سایر روشنفکران بیان شود.
ادامه متن👇
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
✍️امیر بدری
♦️۱) همه ما میدانیم مفاهیم جامعهشناسی موجود در کتابها همچون « ایسمها»( ناسیونالیسم، کمونیسم و ...) و تعاریف مفاهیمی همچون آزادی، جنبش، حزب و ... خواستگاه غربی دارند و اگرچه کتب محدودی در این زمینه توسط روشنفکران جهان سومی و غیرغربی نوشته شده ولی اثر اختصاصی و قابل رجوع که بتواند با جامعه غیرغربی سنخیت داشته باشد؛ وجود ندارد. اثرهایی که بتواند جامعه غیرغربی را بعنوان چیزی متفاوت از نوع اروپایی آن مفهومسازی کرده و همانند نوعهای غربی آن که برآمده از جامعه ویژهای میباشند؛ بتواند جامعه
خاص خود را تفسیرسازی و تحلیل کند.
مثلا جامعهشناسی غربی با زندگی در غرب (جامعه خاص خود) و شناخت، بررسی و تاثیرهایی که گرفته اثری را میآفریند و تعاریفی ارائه میدهد که با جامعه خود (غرب) سنخیت دارد. اما این موضوع برای جامعهشناس غیرغربی و جامعهاش صادق نیست.
به عنوان مثال ناسیونالیسم مفهومی است که بعد از انقلاب صنعتی اروپا و انقلاب فرانسه توسط جامعهشناسان غربی مفهومسازی شده و از غرب (انحصاراً اروپا) وارد شرق شد. از آن زمان، ناسیونالیسم تحت سیطره گسترده صاحبنظران غربی افتاد، به گونهای که تقریبا تمامی روشنفکران جهان سومی در مطالعات خود روی غرب و یا به طور دقیقتر روی تجربه تاریخی ناسیونالیسم اروپایی متمرکز بودهاند و با بیان مطالب خود در حقیقت تئوری ناسیونالیسمهای اروپا محوری را پروراندهاند. یعنی در مطالب و رفتار آنها گرایش مشخصی به قضاوت و تبیین ناسیونالیسم غیرغربی با مراجعه به معیارهای غربی وجود دارد و مطالعات ناسیونالیسم آنها از کمند اروپا محوری رها نشده است.(آنتونی اسمیت/۱۹۸۳)
حال اینکه هر دو وجه ناسیونالیسم (هم سنت و هم ایدئولوژی) در جوامع جهان سومی به درازای تاریخ وجود داشته و برای این جوامع بیگانه نبوده است. به عبارت دیگر با بررسی موشکافانه شواهد تاریخی در جهان سوم نتیجه خواهیم گرفت که نه آزادی، نه برابری و برادری به عنوان بُعد ایدئولوژیک ناسیونالیسم و نه فرهنگ، دین، زبان مشترک به عنوان بُعد سنتی ناسیونالیسم برای جوامع غیرغربی ساده و قبیلهای، دور از ذهن نبوده است.
شاید بتوان اینچنین گفت که در این جوامع، آزادی و برابری به درستی نهادینه نشده و از پتانسیلهای زبان و گذشته تاریخی مشترک به خوبی استفاده نشده است.
پس اگر روشنفکر جهان سومی بخواهد ناسیونالیسم را در جامعه خود بررسی کند، میتواند با تغییر زاویه دید خود به مطالب درخوری برسد اما متاسفانه دچار « تئوری تقلید» شده و تحت سیطره و نفوذ مطالب غربی میافتد.
با تعمیم ناسیونالیسم به سایر مفاهم جامعهشناختی، فلسفی و ...نیز میتوان به چنین نتیجهای رسید.
روشنفکر آزربایجانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. روشنفکر آزربایجانی زمانی که مسئله جامعه خود را درک میکند؛ شروع به بررسی و مطالعه آثار موجود میکند تا مشکل جامعه خود را حل کند اما به جز منابع محدود که توسط روشنفکر جهان سومی (در اینجا آزربایجانی) نوشته شده با سیر عظیم منابع غربی مواجه شده و آنها را بدون نقد قبول میکند. « تئوری تقلید» و « عدم نقد» تا جایی در ذهن و وجود روشنفکر آزربایجانی ریشه دوانده که بعضا با خواندن منابع ناچیز مثلا یک کتاب از یک موضوع، مطالب آن را به عنوان حقیقت مطلق قبول کرده و از قبول مطالبی غیر از آن سر باز میزند.
♦️۲) نظریهپردازی در غرب از ویژگیهای توسعه روشنفکرانه در عصر پسامدرن به شمار میرود. یعنی اگر جامعهای بخواهد پیشرفت کرده و توسعه پیدا کند؛ روشنفکرش ناچار است، نظریهها و تعاریف منطبق با جامعه خود را ارائه دهد. اما با این حال نه تنها نظریهپردازی بلکه خود مفهوم نظریه نیز در مراکز علمی و محافل روشنفکری جهان سومی طرفداری ندارد. آنها این جرأت را ندارند که جامعه خود را آنگونه که هست تحلیل نمایند و به ناچار در ارائه مطالب خود به دنبال نظریههای غربی میروند که سنخیت کمی با جامعه خودشان دارد.
البته نظریهپردازی ویژگیهایی دارد و هر مطلبی را نمیتوان نظریهپردازی قلمداد کرد.
نظریه باید به واقعیت نزدیک باشد. یعنی نظریهای که به منطق درونی کنش و پدیدههای اجتماعی و ذات نظاممند ساختار اجتماعی دست یابد.
نظریه نباید منفک از عمل باشد. یعنی بتوان آن را به فعل تبدیل کرده و در جامعه پیاده کرد. زیرا در غیر این صورت همانند رمانی میشود که خوانندهاش در اوقات فراغتش آن را میخواند.
و در نهایت اینکه به عنوان الگویی بدیهی و خالی از اشتباه با زبان ساده برای عموم و تخصصی برای سایر روشنفکران بیان شود.
ادامه متن👇
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
👍1
ادامه متن👇
چنین نظریههایی هستند که میتوانند مشکلات جامعه را حل کرده و آن را به سوی سعادت سوق دهند.
در جامعه آزربایجان و فضای روشنفکریاش نیز فقدان نظریهپردازی وجود دارد.
حتی تا جاییکه در صورت ارائه نظریه از جانب یک شخص طرف مقابل بدون توجه به درستی آن، راستی آزمایی و تفکر در مورد نظریه وی کورکورانه آن را رد میکند و در خوشبینترین شرایط به دنبال منبع میگردد. منابعی که همان کتب غربی میباشند.
در آخر اینکه روشنفکر آزربایجانی باید بتواند با بررسی و شناخت جامعه خود، آن را آنگونه که هست تحلیل کرده و آثار درخوری تحویل مخاطبانش دهد. البته نباید فراموش کرد که این نوشته مخالف با خواندن و تاثیرپذیری از مطالب غربی نیست. تفاوت در اینجاست که نباید تحت تاثیر این آثار قرار گرفته و از خلق نظریه و تئوریهای جدید دوری کند. او باید بداند که برای رسیدن به چیستی و چراییهای جامعه خود ناچار است در بطن جامعه خود به دنبالشان بگردد.
منبع: برگرفته از کتاب « فرهنگ و سیاستهای ناسیونالیستی در جهان سوم»
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
چنین نظریههایی هستند که میتوانند مشکلات جامعه را حل کرده و آن را به سوی سعادت سوق دهند.
در جامعه آزربایجان و فضای روشنفکریاش نیز فقدان نظریهپردازی وجود دارد.
حتی تا جاییکه در صورت ارائه نظریه از جانب یک شخص طرف مقابل بدون توجه به درستی آن، راستی آزمایی و تفکر در مورد نظریه وی کورکورانه آن را رد میکند و در خوشبینترین شرایط به دنبال منبع میگردد. منابعی که همان کتب غربی میباشند.
در آخر اینکه روشنفکر آزربایجانی باید بتواند با بررسی و شناخت جامعه خود، آن را آنگونه که هست تحلیل کرده و آثار درخوری تحویل مخاطبانش دهد. البته نباید فراموش کرد که این نوشته مخالف با خواندن و تاثیرپذیری از مطالب غربی نیست. تفاوت در اینجاست که نباید تحت تاثیر این آثار قرار گرفته و از خلق نظریه و تئوریهای جدید دوری کند. او باید بداند که برای رسیدن به چیستی و چراییهای جامعه خود ناچار است در بطن جامعه خود به دنبالشان بگردد.
منبع: برگرفته از کتاب « فرهنگ و سیاستهای ناسیونالیستی در جهان سوم»
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
👍1
آذربایجان تانیتیم اوجاغی
Photo
"بیانیه جنبش دانشجویی آزربایجان در خصوص وضعیت بحرانی دریاچه اورمیه"
بحرانهای زیستمحیطی عارضهٔ گریزناپذیر توسعهٔ صنعتی هستند که دامنگیر جوامع مختلف شده است. برخی کشورها با مدیریت صحیح و کنترل دقیق توانستهاند تا حد زیادی چنین بحرانهایی را کنترل نمایند و اثبات کردهاند که بحرانهای زیستمحیطی امری قابل کنترل میباشند که اگر ارادهای راستین در پی حل آن باشد، میتوان از تبعات منفی آن به میزان چشمگیری کاست.
دریاچهٔ اورمیه در قلب آزربایجان سرمایهٔ اکولوژیکی است که به سرعت در حال نابودی میباشد و قسمت دردآور مسئله این است که این نابودی نه به بهای توسعهٔ چشمگیر صنعتی بلکه آنچنان که مشهود است در راستای اهدافی سیاسی میباشد. نه کشاورزی و نه صنعت در حوزه آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسعهٔ چندانی نداشتهاند، چه اینکه حتی اگر چنین توسعهای به وقوع میپیوست توجیهی برای خشک شدن دریاچهٔ اورمیه نمیبود. آنچه در حوزهٔ دریاچهٔ اورمیه رخ داده است سدسازی های غیرعلمی و بیهدف به جهت چپاول بیتالمال و سو مدیریت شدید در این حوزه میباشد. سالها اعتراض و فریاد ملت آزربایجان تاکنون کار به جایی نبرده و این عدم استماع فریاد آزربایجان شبههٔ عمدی بودن پروسهٔ خشک کردن دریاچهٔ اورمیه را به یقین بدل میکند. سالهاست اظهارات متخصصین امر نادیده گرفته میشود، اعتراض دانشگاهیان و اقشار مختلف جامعهٔ آزربایجان نشنیده گرفته میشود و آنچه به عنوان طرحهای احیای دریاچهٔ اورمیه شاهد آن هستیم اقداماتی نصفه و نیمه و غیرشفاف میباشند که بیشتر جنبهٔ عوامفریبی دارند. گویی خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری نیست که ارادهای جهت مقابله با آن وجود داشته باشد و گویی فلاکتی که گریبان ملت آزربایجان را خواهد گرفت دغدغهمندی جز خود ملت آزربایجان ندارد. بیتفاوتی و بیعملی نسبت به خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری تصادفی نیست بلکه دههها تداوم اقدامات عمدی که منجر به خشک شدن دریاچه شده است اثباتی بر این مدعاست که این بیتفاوتی برآمده از همان تفکری است که از آغاز قرن پیش کمر به نابودی آزربایجان بسته است. تفکری که زیست فرهنگی مردم آزربایجان را برنمیتابد اینبار کلیت این ملت را هدف قرار داده است. هدفی که با خشک کردن دریاچهٔ اورمیه و تبدیل کردن آزربایجان به بیابان و نمکزار در پی آن است.
جامعهٔ دانشگاهی آزربایجان با تکیه بر هویت تورک و فرهنگ سلطهستیز آزربایجان و تاریخ با خون نوشته شدهٔ این دیار که در سینهٔ خود ستارخانها، بابکها، پیشهوریها، زینبپاشاها و هزاران قهرمان دیگر امثالهم دارد، شدیداً متذکر میشود که مسئلهٔ خشکاندن دریاچهٔ اورمیه مسئلهای نیست که با وعدهوعید بتوان آن را به فراموشی سپرد و خط قرمزی است که عبور از آن برای ما دانشجویان هرگز قابل تحمل نیست. هم حاکمیت، هم کلیت جامعهٔ ایران و هم نهادهای غیر حکومتی مرتبط با این مسئله و اهالی منطقه و کشاورزان مسئولیت سنگینی در قبال حفظ دریاچهٔ اورمیه دارند اما ما دانشجویان آزربایجانی مسئولیت اصلی را متوجه حاکمیت و دولت وقت میدانیم و متذکر میشویم که با توجه به اینکه تمامی اقدامات صورت گرفته در حوزهٔ آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسط ارگانهای مربوطه انجام گرفته هر گونه سهلانگاری در بهبود شرایط دریاچه و وعده دهی با امید افزایش بارشها موجب اعتراضات گسترده و بدون عقبنشینی ما دانشجویان خواهد شد. همانطور که قید شد دریاچهٔ اورمیه برای ما خط قرمزی است که تعرض به آن تمامی خط قرمزها را برای ما بیمعنی میکند. دریاچهٔ اورمیه مسئلهٔ حیات و ممات آزربایجان است و چنین مسئلهای هیچ گزینهای جز احیا دریاچه یا مقاومت تا احیای دریاچه ندارد.
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
کانون خطایی دانشگاه محقق اردبیلی
کانون آذربایجان دانشگاه اورمیه
کانون حیات دانشگاه علوم پزشکی زنجان
کانون شعر و ادب دانشگاه بناب
کانون فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه پیام نور تبریز
کانون سهند دانشگاه علوم پزشکی تبریز
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
بحرانهای زیستمحیطی عارضهٔ گریزناپذیر توسعهٔ صنعتی هستند که دامنگیر جوامع مختلف شده است. برخی کشورها با مدیریت صحیح و کنترل دقیق توانستهاند تا حد زیادی چنین بحرانهایی را کنترل نمایند و اثبات کردهاند که بحرانهای زیستمحیطی امری قابل کنترل میباشند که اگر ارادهای راستین در پی حل آن باشد، میتوان از تبعات منفی آن به میزان چشمگیری کاست.
دریاچهٔ اورمیه در قلب آزربایجان سرمایهٔ اکولوژیکی است که به سرعت در حال نابودی میباشد و قسمت دردآور مسئله این است که این نابودی نه به بهای توسعهٔ چشمگیر صنعتی بلکه آنچنان که مشهود است در راستای اهدافی سیاسی میباشد. نه کشاورزی و نه صنعت در حوزه آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسعهٔ چندانی نداشتهاند، چه اینکه حتی اگر چنین توسعهای به وقوع میپیوست توجیهی برای خشک شدن دریاچهٔ اورمیه نمیبود. آنچه در حوزهٔ دریاچهٔ اورمیه رخ داده است سدسازی های غیرعلمی و بیهدف به جهت چپاول بیتالمال و سو مدیریت شدید در این حوزه میباشد. سالها اعتراض و فریاد ملت آزربایجان تاکنون کار به جایی نبرده و این عدم استماع فریاد آزربایجان شبههٔ عمدی بودن پروسهٔ خشک کردن دریاچهٔ اورمیه را به یقین بدل میکند. سالهاست اظهارات متخصصین امر نادیده گرفته میشود، اعتراض دانشگاهیان و اقشار مختلف جامعهٔ آزربایجان نشنیده گرفته میشود و آنچه به عنوان طرحهای احیای دریاچهٔ اورمیه شاهد آن هستیم اقداماتی نصفه و نیمه و غیرشفاف میباشند که بیشتر جنبهٔ عوامفریبی دارند. گویی خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری نیست که ارادهای جهت مقابله با آن وجود داشته باشد و گویی فلاکتی که گریبان ملت آزربایجان را خواهد گرفت دغدغهمندی جز خود ملت آزربایجان ندارد. بیتفاوتی و بیعملی نسبت به خشک شدن دریاچهٔ اورمیه امری تصادفی نیست بلکه دههها تداوم اقدامات عمدی که منجر به خشک شدن دریاچه شده است اثباتی بر این مدعاست که این بیتفاوتی برآمده از همان تفکری است که از آغاز قرن پیش کمر به نابودی آزربایجان بسته است. تفکری که زیست فرهنگی مردم آزربایجان را برنمیتابد اینبار کلیت این ملت را هدف قرار داده است. هدفی که با خشک کردن دریاچهٔ اورمیه و تبدیل کردن آزربایجان به بیابان و نمکزار در پی آن است.
جامعهٔ دانشگاهی آزربایجان با تکیه بر هویت تورک و فرهنگ سلطهستیز آزربایجان و تاریخ با خون نوشته شدهٔ این دیار که در سینهٔ خود ستارخانها، بابکها، پیشهوریها، زینبپاشاها و هزاران قهرمان دیگر امثالهم دارد، شدیداً متذکر میشود که مسئلهٔ خشکاندن دریاچهٔ اورمیه مسئلهای نیست که با وعدهوعید بتوان آن را به فراموشی سپرد و خط قرمزی است که عبور از آن برای ما دانشجویان هرگز قابل تحمل نیست. هم حاکمیت، هم کلیت جامعهٔ ایران و هم نهادهای غیر حکومتی مرتبط با این مسئله و اهالی منطقه و کشاورزان مسئولیت سنگینی در قبال حفظ دریاچهٔ اورمیه دارند اما ما دانشجویان آزربایجانی مسئولیت اصلی را متوجه حاکمیت و دولت وقت میدانیم و متذکر میشویم که با توجه به اینکه تمامی اقدامات صورت گرفته در حوزهٔ آبخیز دریاچهٔ اورمیه توسط ارگانهای مربوطه انجام گرفته هر گونه سهلانگاری در بهبود شرایط دریاچه و وعده دهی با امید افزایش بارشها موجب اعتراضات گسترده و بدون عقبنشینی ما دانشجویان خواهد شد. همانطور که قید شد دریاچهٔ اورمیه برای ما خط قرمزی است که تعرض به آن تمامی خط قرمزها را برای ما بیمعنی میکند. دریاچهٔ اورمیه مسئلهٔ حیات و ممات آزربایجان است و چنین مسئلهای هیچ گزینهای جز احیا دریاچه یا مقاومت تا احیای دریاچه ندارد.
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
کانون خطایی دانشگاه محقق اردبیلی
کانون آذربایجان دانشگاه اورمیه
کانون حیات دانشگاه علوم پزشکی زنجان
کانون شعر و ادب دانشگاه بناب
کانون فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه پیام نور تبریز
کانون سهند دانشگاه علوم پزشکی تبریز
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
👍1👎1
#بیلدیری
#اطلاعیه
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغینین تانیش درگیسینین اونونجو ساییسی یاییملاندی.
شماره دهم نشریه دانشجوی تانیش کانون آذربایجان
شناسی دانشگاه تبریز منتشر شد.
#تانیش
#اونونجو_سایی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
#اطلاعیه
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغینین تانیش درگیسینین اونونجو ساییسی یاییملاندی.
شماره دهم نشریه دانشجوی تانیش کانون آذربایجان
شناسی دانشگاه تبریز منتشر شد.
#تانیش
#اونونجو_سایی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
👎1
tanisDergisi-10cuS1401.pdf
31.5 MB
💎 دهمین شماره از نشریه دانشجویی تانیش کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
#ویژه_نامه
♦️ در این شماره خواهید خواند:
🔹فروپاشی اجتماعی
🔹اثر رسانه بر کنترل افکار
🔹میدانها و نقش آن در تخلیط فرهنگ و هویت افراد
🔹سیاست از زاویهای دیگر
🔹تکامل و یا پسرفت سازمانهای دانشجوئی
🔹دموکراسیخواهی یا توسعهطلبی
🔹دریاچه اورمیه
🔹امنیت اجتماعی زنان
🔹زنان و اقتصاد
🔹آتیلا
🔹کئچهنین ملی گئییم مدنیتینین انکشافیندا یئری
🔹غروب درگیسینین باش یازاری ایله دانیشیق
🔹یاشاسین وارلیق مکتبی
#تانیش
#اونونجو_سایی
#جنبش_دانشجويي_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
#ویژه_نامه
♦️ در این شماره خواهید خواند:
🔹فروپاشی اجتماعی
🔹اثر رسانه بر کنترل افکار
🔹میدانها و نقش آن در تخلیط فرهنگ و هویت افراد
🔹سیاست از زاویهای دیگر
🔹تکامل و یا پسرفت سازمانهای دانشجوئی
🔹دموکراسیخواهی یا توسعهطلبی
🔹دریاچه اورمیه
🔹امنیت اجتماعی زنان
🔹زنان و اقتصاد
🔹آتیلا
🔹کئچهنین ملی گئییم مدنیتینین انکشافیندا یئری
🔹غروب درگیسینین باش یازاری ایله دانیشیق
🔹یاشاسین وارلیق مکتبی
#تانیش
#اونونجو_سایی
#جنبش_دانشجويي_آذربایجان
#آذربایجان_اؤیرنجی_حرکتی
📒کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
🔍@ATO_tabrizu
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی دبیر سابق کانون آذربایجان شناسی:
☑️ فراموش نمیکنیم اشکهای مادران داغدیده شهیدان راه آزادی را
☑️ فراموش نمیکنیم کشتار ملت مظلوم بلوچ را
در جریان برنامه "گفتگوی آزاد دانشجویی" در آمفی تئاتر روباز (چاله عمران) دبیر سابق کانون آذربایجان شناسی با ایراد سخنرانی با انتقاد به سخنران بسیجی برنامه، تمامی وقت برنامه را حق دانشجویان معترض دانست، نه دانشجویان همسو با جریان حاکم. او با بیان تجربه اعتراضات چندین سال اخیر در آذربایجان و انکار همه جانبه آذربایجان، راه چاره را در شعار《آزادلیق، عدالت، میللی حکومت》سرداده شده در خیابانهای آذربایجان دانسته، یادآور شد که ملتهای ساکن در ایران در اتحاد باهم و برای قدم برداشتن در راه خود به میدان خواهند آمد.
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
☑️ فراموش نمیکنیم اشکهای مادران داغدیده شهیدان راه آزادی را
☑️ فراموش نمیکنیم کشتار ملت مظلوم بلوچ را
در جریان برنامه "گفتگوی آزاد دانشجویی" در آمفی تئاتر روباز (چاله عمران) دبیر سابق کانون آذربایجان شناسی با ایراد سخنرانی با انتقاد به سخنران بسیجی برنامه، تمامی وقت برنامه را حق دانشجویان معترض دانست، نه دانشجویان همسو با جریان حاکم. او با بیان تجربه اعتراضات چندین سال اخیر در آذربایجان و انکار همه جانبه آذربایجان، راه چاره را در شعار《آزادلیق، عدالت، میللی حکومت》سرداده شده در خیابانهای آذربایجان دانسته، یادآور شد که ملتهای ساکن در ایران در اتحاد باهم و برای قدم برداشتن در راه خود به میدان خواهند آمد.
کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
@Ato_tabrizu
👎5👍1
🔶️"نگاهی کوتاه به نظریه توسعه از منظر آزادی"
نویسنده: آرزو مرادی
در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، ارتقای کیفیت زندگی و رفاه انسان و دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی از اهداف اصلی کشورهاست. در این راستا هر کشور به ویژه کشورهای جهان سوم به دنبال تدوین استراتژی و سیاست خاصی بوده اند. در این بین کشورهایی که در آنها نسبت مشارکت عمومی بیشتر بوده موفقیت های بیشتری نیز مشاهده شده است.
در طی این تصمیم ها و راهبردهای مهم است،که راه را برای اعضای جامعه هموار کرده، تا افراد به عنوان اشخاص آگاه و مسئول عمل کنند.
موضوعی که بیش از هر چیز ذهن ها را به خود مشغول کرده است، رابطه آزادی و توسعه وتاثیر متقابل بین این دو پدیده می باشد.
از یک سو، توسعه اقتصادی منافع بیشتری را برای مردم به ارمغان می آورد یعنی:
افراد جامعه از امکانات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و غیره استفاده می کنند و باعث گسترش آگاهی در بین مردم می شود.
در خوش بینانه ترین حالت توسعه اقتصادی شامل فرصت هایی تا حدی غیر تبعیض آمیز برای اکثریت افراد جامعه با طیف متنوع قومیت هاویژگی های مذهبی،برای بهره برداری از منابع اقتصادی برای تولید،مبادله و اهداف زیرساختی و تخصیص منابع بر اساس توانایی را فراهم می کند.
فرصت های ذکر شده معمولا با افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش درآمد سرانه ایجاد می شود.
و از سوی دیگر، آزادی با ایجاد بستری مناسب باعث افزایش مشارکت در فرآیند توسعه و گسترش عدالت اجتماعی پایدار و برابری فرصتها برای افراد و از همه مهم تر باعث افزایش رضایتمندی مردم می گردد.
آزادی اقسام گونا گونی دارد ولی به طور عمده در 5 گروه می توان تقسیم بندی کرد که شامل:
آزادی های سیاسی، فرصت های برابر اقتصادی و اجتماعی، شفافیت و حمایت تضمین شده سیستم.
هر یک از انواع آزادی به عنوان نیروی محرکه برای تقویت دیگر آزادی ها عمل می کند و نا خودآگاه بستر لازم برای گسترش انواع دیگر آزادی ها را فراهم می کند. در شکل گیری آزادی ارزش ها نقش اساسی را ایفا می کنند، که خود این ارزش ها حاصل مراودات اجتماعی، بحث ها و گفت و گوها می باشد.
مطالعات توسعه نشان می دهد که ترویج آزادی هم هدف و هم وسیله توسعه است. به عبارتی توسعه نیافتگی نوعی نا آزادی است، که انسان را از رسیدن به توانمندی های بالقوه ای که در وجودش هست باز می دارد.
از طرفی عده ای باور دارند که گسترش انواع آزادی های باعث کاهش رشد اقتصادی خواهد شد. در مواجه با این نظریه دو نوع ترتیبات اجتماعی را می توان مورد بررسی قرار داد:
"الف" طرح رشد مبنا و "ب" طرح حمایت مبنا. در طرح رشد مبنا توجه اساسی بر رشد اقتصادی می باشد به عبارتی این باور وجود دارد که در ابتدا به درجه ای رشد از اقتصاد باید رسید بعد بستر های لازم برای گسترش انواع دیگر آزادی ها را فراهم کرد.
ب: طرح حمایت مبنا: این طرح منتظر رشد اقتصادی نمی ماند و به گسترش انواع دیگر آزادی ها، با اولویت قائل شدن برای خدمات اجتماعی، آموزش، امنیت، به بهبود کیفیت زندگی مردم توجه ویژه دارد.
در این طرح با گسترش آزادی و مردم سالاری با تبادل و همکاری مردم باهم موجب کاهش هزینه های دولت شده و باعث افزایش اعتماد و انگیزه های اقتصادی می شود.
البته تاثیر فرعی چنین سیاستی که استفاده از نیروهای کار برای خدمات اجتماعی است، به طور مستقیم باعث افزایش اشتغال خواهد بود. مانند چین، سریلانکا.
بنابراین از این منظر، توسعه تنها زمانی حاصل می شود که عناصر ضروری ضد آزادی حذف شده باشند. (ژنگ و کارستن استال، 2011).
مایکل تودارو از آزادی به عنوان خالق توسعه یاد کرده است، از طرفی آمارتیا سن نشان داد که برای دستیابی کشورها به توسعه، هر عاملی که انسان را از دستیابی به آزادی محدود کند باید حذف شوند. وی در مورد نقش آزادی می گوید: «مجموعه ای از نهادهای متنوع مانند:
بازارها، مجلس قانونگذاری، احزاب سیاسی، سازمان های غیردولتی، و رسانه ها، ......و تاثیری که ازطریق روند طی شده به وسیله آنها بر تقویت و حفظ آزادی های فردی می گذارند، حائز اهمیت است.
دستیابی به توسعه مستلزم درک یکپارچه و همه جانبه از نقش های مربوط به این نهادهای مختلف و تعامل آنها با سایر نهادها است که باعث شده جنبه های مختلف و ابعاد متفاوتی به خود بگیرند.
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
(آزربایجان تانیتیم اوجاغی)
@ato_tabrizu
نویسنده: آرزو مرادی
در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، ارتقای کیفیت زندگی و رفاه انسان و دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی از اهداف اصلی کشورهاست. در این راستا هر کشور به ویژه کشورهای جهان سوم به دنبال تدوین استراتژی و سیاست خاصی بوده اند. در این بین کشورهایی که در آنها نسبت مشارکت عمومی بیشتر بوده موفقیت های بیشتری نیز مشاهده شده است.
در طی این تصمیم ها و راهبردهای مهم است،که راه را برای اعضای جامعه هموار کرده، تا افراد به عنوان اشخاص آگاه و مسئول عمل کنند.
موضوعی که بیش از هر چیز ذهن ها را به خود مشغول کرده است، رابطه آزادی و توسعه وتاثیر متقابل بین این دو پدیده می باشد.
از یک سو، توسعه اقتصادی منافع بیشتری را برای مردم به ارمغان می آورد یعنی:
افراد جامعه از امکانات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و غیره استفاده می کنند و باعث گسترش آگاهی در بین مردم می شود.
در خوش بینانه ترین حالت توسعه اقتصادی شامل فرصت هایی تا حدی غیر تبعیض آمیز برای اکثریت افراد جامعه با طیف متنوع قومیت هاویژگی های مذهبی،برای بهره برداری از منابع اقتصادی برای تولید،مبادله و اهداف زیرساختی و تخصیص منابع بر اساس توانایی را فراهم می کند.
فرصت های ذکر شده معمولا با افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش درآمد سرانه ایجاد می شود.
و از سوی دیگر، آزادی با ایجاد بستری مناسب باعث افزایش مشارکت در فرآیند توسعه و گسترش عدالت اجتماعی پایدار و برابری فرصتها برای افراد و از همه مهم تر باعث افزایش رضایتمندی مردم می گردد.
آزادی اقسام گونا گونی دارد ولی به طور عمده در 5 گروه می توان تقسیم بندی کرد که شامل:
آزادی های سیاسی، فرصت های برابر اقتصادی و اجتماعی، شفافیت و حمایت تضمین شده سیستم.
هر یک از انواع آزادی به عنوان نیروی محرکه برای تقویت دیگر آزادی ها عمل می کند و نا خودآگاه بستر لازم برای گسترش انواع دیگر آزادی ها را فراهم می کند. در شکل گیری آزادی ارزش ها نقش اساسی را ایفا می کنند، که خود این ارزش ها حاصل مراودات اجتماعی، بحث ها و گفت و گوها می باشد.
مطالعات توسعه نشان می دهد که ترویج آزادی هم هدف و هم وسیله توسعه است. به عبارتی توسعه نیافتگی نوعی نا آزادی است، که انسان را از رسیدن به توانمندی های بالقوه ای که در وجودش هست باز می دارد.
از طرفی عده ای باور دارند که گسترش انواع آزادی های باعث کاهش رشد اقتصادی خواهد شد. در مواجه با این نظریه دو نوع ترتیبات اجتماعی را می توان مورد بررسی قرار داد:
"الف" طرح رشد مبنا و "ب" طرح حمایت مبنا. در طرح رشد مبنا توجه اساسی بر رشد اقتصادی می باشد به عبارتی این باور وجود دارد که در ابتدا به درجه ای رشد از اقتصاد باید رسید بعد بستر های لازم برای گسترش انواع دیگر آزادی ها را فراهم کرد.
ب: طرح حمایت مبنا: این طرح منتظر رشد اقتصادی نمی ماند و به گسترش انواع دیگر آزادی ها، با اولویت قائل شدن برای خدمات اجتماعی، آموزش، امنیت، به بهبود کیفیت زندگی مردم توجه ویژه دارد.
در این طرح با گسترش آزادی و مردم سالاری با تبادل و همکاری مردم باهم موجب کاهش هزینه های دولت شده و باعث افزایش اعتماد و انگیزه های اقتصادی می شود.
البته تاثیر فرعی چنین سیاستی که استفاده از نیروهای کار برای خدمات اجتماعی است، به طور مستقیم باعث افزایش اشتغال خواهد بود. مانند چین، سریلانکا.
بنابراین از این منظر، توسعه تنها زمانی حاصل می شود که عناصر ضروری ضد آزادی حذف شده باشند. (ژنگ و کارستن استال، 2011).
مایکل تودارو از آزادی به عنوان خالق توسعه یاد کرده است، از طرفی آمارتیا سن نشان داد که برای دستیابی کشورها به توسعه، هر عاملی که انسان را از دستیابی به آزادی محدود کند باید حذف شوند. وی در مورد نقش آزادی می گوید: «مجموعه ای از نهادهای متنوع مانند:
بازارها، مجلس قانونگذاری، احزاب سیاسی، سازمان های غیردولتی، و رسانه ها، ......و تاثیری که ازطریق روند طی شده به وسیله آنها بر تقویت و حفظ آزادی های فردی می گذارند، حائز اهمیت است.
دستیابی به توسعه مستلزم درک یکپارچه و همه جانبه از نقش های مربوط به این نهادهای مختلف و تعامل آنها با سایر نهادها است که باعث شده جنبه های مختلف و ابعاد متفاوتی به خود بگیرند.
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
(آزربایجان تانیتیم اوجاغی)
@ato_tabrizu
👍4👎4
💎 فرقه دموکرات آزربایجان نگینی در تاریخ معاصر ایران
♦️ اگر به تاریخ معاصر آزربایجان نگاه مختصری بیاندازیم؛ متوجه خواهیم شد ۲۱ آذر ۱۳۲۴ نقطه عطفی در این تاریخ پر فراز و نشیب است. روزی که در طی ۲۰ سال حکومت دیکتاتوری پهلویها، هر آزربایجانی آرزوی دیدنش را داشت.
آزربایجان از بدو تاریخ مهد تمدن، فرهنگ و اندیشه بوده و در طی سالیان، پایداری خود را حفظ کرده بود؛ ولی رژیم پهلوی فکر نابودی این تمدن بزرگ را در سر داشت و هر اقدامی که منجر به حذف نام آزربایجان شود را انجام میداد ولی روح بازپروری آزربایجان این اجازه را حتی به اهالی خودش هم نمیدهد؛ مزدورانی گوش به زنگ مثل پهلوی که جای خود دارد.
♦️ نتیجه تبلور روح ملی آزربایجان در ۲۴ آذر ۱۳۲۴، حکومتی مردمی، خودمختار و کاربلد به دور از هرگونه تعصب بود. تحولاتی که در آن یک سال در آزربایجان رخ داد؛ حتی به اقرار خود رهبران حکومت وقت در ۲۰ سال حکومتداری پهلوی انجام نشده بود.
سردمدار این حکومت سید جعفر جوادزاده ملقب به سید جعفر پیشهوری، مردی از دل همین آب و خاک بود.
مردی که به دور از هرگونه پیشداوری خود را صرف وطن کرد. نه حرفی از جداییطلبی زد و نه حق نژاد دیگری را پایمال کرد. دغدغهاش تنها یک چیز بود، احقاق حقوق پایمالشده آزربایجانیها و بازآفرینی نقش آزربایجان در کشور که از سال ۱۳۰۴ از زمان شروع دوره حکومت پهلوی اول نادیده گرفته شده بود،
حال ایرانشهریها در صدد تحقیر مرحوم پیشهوری و حکومت ملی آزربایجان هستند اما اگر منطقی به ماجرا بنگریم فرقه دموکرات آزربایجان نگین درخشان آزادی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در تاریخ ایران بوده و هست.
♦️ اعطای حق رای به زنان برای اولین بار در خاورمیانه نشانگر ارزش والای زنان در دوره فرقه دموکرات و برابری حقوق زن و مرد در اندیشه نخبههای آزربایجانی است.
حکم اعدام در کل تاریخ ایران تنها در دوره یک ساله حکومت فرقه دموکرات آزربایجان لغو شد، آیا این جز گرامیداشت کرامت انسانی است؟
و حال به زبان تورکی میرسیم، زبانی که با گوشت و پوست و استخوان آزربایجانیها در آمیخته است.
در دوره پهلوی که نشر کتاب به زبان تورکی جرم محسوب میشد؛ حکومت خودمختار آزربایجان، زبان رسمی و نوشتاری آزربایجان را تورکی اعلام کرده و کودکان برای اولین بار طعم شیرین یادگیری به زبان مادری را در مدارس چشیدند.
جالب است بدانیم که بودجه آموزش و پرورش آزربایجان در آن زمان چند برابر بودجه آموزش و پرورش ایران بوده است.
♦️ جامعهشناسها میگویند، دولتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد، دولتی نامشروع و باطل است. نوشتههای آن دوره حکایت از استقبال مردم از فرقه را دارد. اگر به سیستم اداری آن دوره هم نگاهی مختصر بیاندازیم، در سندهای به جا مانده، برخورد شدید حکومت را با مفسدان اقتصادی و اداری به راحتی میتوان دید؛ آیا این جز افتخار برای آزربایجان و حتی ایران است؟
♦️ولی اندیشه تمامیتطلب پهلوی و پانایرانیسم چشم دیدن این حکومت نوپا ولی آیندهدار را نداشت و کمر به نابودی کسانی بست که ریشه در این آب و خاک داشتند.
کشتار ۲۵ هزار آزربایجانی در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ لکه ننگی بر پیشانی پهلوی نهاد که تا قیامت فراموششدنی نیست،
کشتار مردم غیور و بشردوست آزربایجان در آن روز، به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد، دولت مرکزی وقتی با حکومت خودمختار آزربایجان اختلاف دارد، به چه حقی مردم بیدفاع را قتلعام میکند؟ به چه حقی کتابهای تورکی آن دوران را میسوزاند؟
♦️ تاریخ معاصر ایران حتی اگر خود بخواهد نمیتواند آن دوره یکساله را فراموش کند.
با همه انتقادات به فرقه دموکرات،
نمونهای بارز از نظام حکومتداری مردمی، نقش فعال مردم در حاکمیت و حق تعیین سرنوشت و تلاش دولت برای رفاه مردمش را در آن دوران به راحتی میتوان دید.
♦️ در آخر اینکه آزربایجان بعنوان سرزمینی خاص از همه جهات همیشه هژمونی خود را حفظ خواهد کرد و تاریخ نشان داده است این ملت درس آزادی و آزادگی را در کلاس تاریخ تدریس میکند.
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
(تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی)
🔍 @ATO_tabrizu
♦️ اگر به تاریخ معاصر آزربایجان نگاه مختصری بیاندازیم؛ متوجه خواهیم شد ۲۱ آذر ۱۳۲۴ نقطه عطفی در این تاریخ پر فراز و نشیب است. روزی که در طی ۲۰ سال حکومت دیکتاتوری پهلویها، هر آزربایجانی آرزوی دیدنش را داشت.
آزربایجان از بدو تاریخ مهد تمدن، فرهنگ و اندیشه بوده و در طی سالیان، پایداری خود را حفظ کرده بود؛ ولی رژیم پهلوی فکر نابودی این تمدن بزرگ را در سر داشت و هر اقدامی که منجر به حذف نام آزربایجان شود را انجام میداد ولی روح بازپروری آزربایجان این اجازه را حتی به اهالی خودش هم نمیدهد؛ مزدورانی گوش به زنگ مثل پهلوی که جای خود دارد.
♦️ نتیجه تبلور روح ملی آزربایجان در ۲۴ آذر ۱۳۲۴، حکومتی مردمی، خودمختار و کاربلد به دور از هرگونه تعصب بود. تحولاتی که در آن یک سال در آزربایجان رخ داد؛ حتی به اقرار خود رهبران حکومت وقت در ۲۰ سال حکومتداری پهلوی انجام نشده بود.
سردمدار این حکومت سید جعفر جوادزاده ملقب به سید جعفر پیشهوری، مردی از دل همین آب و خاک بود.
مردی که به دور از هرگونه پیشداوری خود را صرف وطن کرد. نه حرفی از جداییطلبی زد و نه حق نژاد دیگری را پایمال کرد. دغدغهاش تنها یک چیز بود، احقاق حقوق پایمالشده آزربایجانیها و بازآفرینی نقش آزربایجان در کشور که از سال ۱۳۰۴ از زمان شروع دوره حکومت پهلوی اول نادیده گرفته شده بود،
حال ایرانشهریها در صدد تحقیر مرحوم پیشهوری و حکومت ملی آزربایجان هستند اما اگر منطقی به ماجرا بنگریم فرقه دموکرات آزربایجان نگین درخشان آزادی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در تاریخ ایران بوده و هست.
♦️ اعطای حق رای به زنان برای اولین بار در خاورمیانه نشانگر ارزش والای زنان در دوره فرقه دموکرات و برابری حقوق زن و مرد در اندیشه نخبههای آزربایجانی است.
حکم اعدام در کل تاریخ ایران تنها در دوره یک ساله حکومت فرقه دموکرات آزربایجان لغو شد، آیا این جز گرامیداشت کرامت انسانی است؟
و حال به زبان تورکی میرسیم، زبانی که با گوشت و پوست و استخوان آزربایجانیها در آمیخته است.
در دوره پهلوی که نشر کتاب به زبان تورکی جرم محسوب میشد؛ حکومت خودمختار آزربایجان، زبان رسمی و نوشتاری آزربایجان را تورکی اعلام کرده و کودکان برای اولین بار طعم شیرین یادگیری به زبان مادری را در مدارس چشیدند.
جالب است بدانیم که بودجه آموزش و پرورش آزربایجان در آن زمان چند برابر بودجه آموزش و پرورش ایران بوده است.
♦️ جامعهشناسها میگویند، دولتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد، دولتی نامشروع و باطل است. نوشتههای آن دوره حکایت از استقبال مردم از فرقه را دارد. اگر به سیستم اداری آن دوره هم نگاهی مختصر بیاندازیم، در سندهای به جا مانده، برخورد شدید حکومت را با مفسدان اقتصادی و اداری به راحتی میتوان دید؛ آیا این جز افتخار برای آزربایجان و حتی ایران است؟
♦️ولی اندیشه تمامیتطلب پهلوی و پانایرانیسم چشم دیدن این حکومت نوپا ولی آیندهدار را نداشت و کمر به نابودی کسانی بست که ریشه در این آب و خاک داشتند.
کشتار ۲۵ هزار آزربایجانی در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ لکه ننگی بر پیشانی پهلوی نهاد که تا قیامت فراموششدنی نیست،
کشتار مردم غیور و بشردوست آزربایجان در آن روز، به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد، دولت مرکزی وقتی با حکومت خودمختار آزربایجان اختلاف دارد، به چه حقی مردم بیدفاع را قتلعام میکند؟ به چه حقی کتابهای تورکی آن دوران را میسوزاند؟
♦️ تاریخ معاصر ایران حتی اگر خود بخواهد نمیتواند آن دوره یکساله را فراموش کند.
با همه انتقادات به فرقه دموکرات،
نمونهای بارز از نظام حکومتداری مردمی، نقش فعال مردم در حاکمیت و حق تعیین سرنوشت و تلاش دولت برای رفاه مردمش را در آن دوران به راحتی میتوان دید.
♦️ در آخر اینکه آزربایجان بعنوان سرزمینی خاص از همه جهات همیشه هژمونی خود را حفظ خواهد کرد و تاریخ نشان داده است این ملت درس آزادی و آزادگی را در کلاس تاریخ تدریس میکند.
📒 کانون آذربایجانشناسی دانشگاه تبریز
(تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی)
🔍 @ATO_tabrizu
👍14👎3
سابقهٔ دولتداری مهمترین میراث حکومت ملی آذربایجان
✍ ابراهیم احمدپور
علاوه بر اهمیت عناصر عینی همچون زبان، فرهنگ، نهاد، آداب و رسوم، سرزمین و عناصر ذهنی همچون باورها، اسطورهها، احساسات و خلقوخوهای روانی مشترک برای یک اجتماع مردمی در تعریف ملتبودگی خود، این وجود سابقهٔ دولتداری است که نقش بسزایی در گذر از وضعیت پیشاسیاسی «قوم» به وضعیت سیاسی «ملت» ایفا میکند.
با این رویکرد، از نظر جان بریولی، ناسیونالیسم بیش از هر چیز به سیاست مربوط است و سیاست بیش از هر چیز حول قدرت دور میزند و قدرت نیز بیش از هر نهاد و سازمان دیگری در کنترل دولت است. این امر به این معنا نیست که اگر اجتماعی از مردم که خود را ملت تعریف میکند و سابقهٔ تشکیل دولت ملی و واحد سیاسی مخصوص به خود را ندارد، حق ملتبودگی و تشکیل دولت ملی از او سلب شود، بلکه به این معناست که سابقهٔ دولتداری تاثیر مثبت و قابل توجهی در پروسهٔ ملتسازی و دولتسازی داراست. کوتاه سخن آنکه اگر ملتی، ملت نبود نمیتوانست در طول تاریخ، دولت ملی و واحد سیاسی خود را تشکیل دهد.
ملت آذربایجان در کنار عناصر عینی و ذهنی ذکر شده، دارای سابقهٔ دولتداری دور و درازی است. اما گذشته از سابقهٔ چندین هزار سالهٔ تشکیل دولت و دولتمداری نزد تورکان چه در پیش از اسلام و چه بعد از اسلام، در دوران معاصر نیز تشکیل «آذربایجان خالق جمهوریتی» به رهبری محمدامین رسولزاده در شمال آراز و «آذربایجان میلی حوکومتی» به رهبری سید جعفر پیشهوری در جنوب آراز، دو نقطه عطف تاریخی بوده و گواه سابقهٔ دولتداری در آذربایجان معاصر و مهر تایید ملتبودگی آذربایجانیها است. و این امر در کنار دیگر دستاوردها و خدمات یکسالهٔ پیشهوری و فرقه دموکرات آذربایجان، شاید مهمترین دستاورد و میراث (۲۱) آذر برای آذربایجان است.
تبریز بیلیمیوردونون آذربایجان تانیتیم اوجاغی
@ATO_tabrizu
✍ ابراهیم احمدپور
علاوه بر اهمیت عناصر عینی همچون زبان، فرهنگ، نهاد، آداب و رسوم، سرزمین و عناصر ذهنی همچون باورها، اسطورهها، احساسات و خلقوخوهای روانی مشترک برای یک اجتماع مردمی در تعریف ملتبودگی خود، این وجود سابقهٔ دولتداری است که نقش بسزایی در گذر از وضعیت پیشاسیاسی «قوم» به وضعیت سیاسی «ملت» ایفا میکند.
با این رویکرد، از نظر جان بریولی، ناسیونالیسم بیش از هر چیز به سیاست مربوط است و سیاست بیش از هر چیز حول قدرت دور میزند و قدرت نیز بیش از هر نهاد و سازمان دیگری در کنترل دولت است. این امر به این معنا نیست که اگر اجتماعی از مردم که خود را ملت تعریف میکند و سابقهٔ تشکیل دولت ملی و واحد سیاسی مخصوص به خود را ندارد، حق ملتبودگی و تشکیل دولت ملی از او سلب شود، بلکه به این معناست که سابقهٔ دولتداری تاثیر مثبت و قابل توجهی در پروسهٔ ملتسازی و دولتسازی داراست. کوتاه سخن آنکه اگر ملتی، ملت نبود نمیتوانست در طول تاریخ، دولت ملی و واحد سیاسی خود را تشکیل دهد.
ملت آذربایجان در کنار عناصر عینی و ذهنی ذکر شده، دارای سابقهٔ دولتداری دور و درازی است. اما گذشته از سابقهٔ چندین هزار سالهٔ تشکیل دولت و دولتمداری نزد تورکان چه در پیش از اسلام و چه بعد از اسلام، در دوران معاصر نیز تشکیل «آذربایجان خالق جمهوریتی» به رهبری محمدامین رسولزاده در شمال آراز و «آذربایجان میلی حوکومتی» به رهبری سید جعفر پیشهوری در جنوب آراز، دو نقطه عطف تاریخی بوده و گواه سابقهٔ دولتداری در آذربایجان معاصر و مهر تایید ملتبودگی آذربایجانیها است. و این امر در کنار دیگر دستاوردها و خدمات یکسالهٔ پیشهوری و فرقه دموکرات آذربایجان، شاید مهمترین دستاورد و میراث (۲۱) آذر برای آذربایجان است.
تبریز بیلیمیوردونون آذربایجان تانیتیم اوجاغی
@ATO_tabrizu
👍12👎3
💎پهلوی و حقوق زنان
✍🏻 ابراهیم احمدپور
♦️همایون کاتوزیان، در «اقتصاد سیاسی ایران» مینویسد رضاشاه «با سه زنش مثل لوازم شخصیاش رفتار میکرد.»!
همچنین اشرف پهلوی از وجود گشت ارشاد همایونی در دربار خبر میدهد و در «چهرههایی در آینه»، خاطراتی که به قلم خود نوشته نقل میکند: «پدرم در خانه مردی تقریباً از یک نسل قبل بود، به یاد دارم یک بار که با پیراهن بیآستین سر سفره نشسته بودم دستور داد فوراً لباسم را عوض کنم.»
♦️گذشته از این نقلقولها، رضاشاه در راستای سیاست تجدد آمرانه و از بالا به پایین خود در سال ۱۳۱۴ حجاب زنان را قدغن اعلام کرد، و زنانی که در برابر این دستور مقاومت میکردند به زور کشف حجاب کرده و مورد اهانت و حتی تعرض جسمانی قرار میگرفتند که میتوان گفت وجه مشترک این «کشف حجاب اجباری» با «حجاب اجباری» کنونی در اجباری بودن آن است و در هر دو حالت حق حجاب اختیاری و آزادی پوشش از زنان سلب میشود.
♦️علاوه بر آن، با وجود اینکه در حکومتهای استبدادی از جمله پهلوی، انتخابات و حق رأی حالتی فرمالیته و صوری به خود میگیرد، اما همین حق رأی فرمالیته نیز تا اواخر حکومت پهلوی از زنان دریغ شد، و تازه با اعلام انقلاب سفید در سال (۱۳۴۱) این حق به زنان داده شد. یعنی تقریباً نیم قرن بعد از حق رأی حقیقی و نه صوری که جمهوری خلق آذربایجان به رهبری محمدامین رسولزاده برای اولین بار در جهان شرق و اسلام به زنان اعطا کرد. و همچنین شانزده سال پس از حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری که برای اولین بار در جغرافیای ایران این حق به زنان اعطا شده بود.
♦️محمدرضا پهلوی نیز سال (۱۳۵۲) در مصاحبه با «اوریانا فالاچی»، خبرنگار ایتالیایی با تمام طفرههایی که میرود اما در نهایت اذعان دارد، زنان متقلب، شرور و در توانایی با مردان برابر نیستند. با توجه به مثالهایی که در این مصاحبه بیان میکند، روشن است که منظور او نه توانایی جسمی بلکه بیشتر توانایی ذهنی و عقلی است. در ادامه نیز با اینکه همسر خود را به عنوان نائبالسلطنه منتصب کرده، به عدم توانایی زنان در امور سیاسی و حکومتداری اقرار میکند. این اقرار و سپردن حکومت بعد از خود به یک زن که به زعم او توانایی ادراه کشور را ندارد، نشان دهندهٔ عیار ایراندوستی و میهنپرستی او نیز میباشد!
♦️حال وارثان همان طرز فکر و اندیشهٔ ارتجاعی نسبت به زنان در شهوت مصادره و رهبری خیزشی هستند که دال مرکزی گفتمان آن را حقوق زنان تشکیل میدهد.
🟣 تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی
🟡 کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
🔍 @ATO_tabrizu
✍🏻 ابراهیم احمدپور
♦️همایون کاتوزیان، در «اقتصاد سیاسی ایران» مینویسد رضاشاه «با سه زنش مثل لوازم شخصیاش رفتار میکرد.»!
همچنین اشرف پهلوی از وجود گشت ارشاد همایونی در دربار خبر میدهد و در «چهرههایی در آینه»، خاطراتی که به قلم خود نوشته نقل میکند: «پدرم در خانه مردی تقریباً از یک نسل قبل بود، به یاد دارم یک بار که با پیراهن بیآستین سر سفره نشسته بودم دستور داد فوراً لباسم را عوض کنم.»
♦️گذشته از این نقلقولها، رضاشاه در راستای سیاست تجدد آمرانه و از بالا به پایین خود در سال ۱۳۱۴ حجاب زنان را قدغن اعلام کرد، و زنانی که در برابر این دستور مقاومت میکردند به زور کشف حجاب کرده و مورد اهانت و حتی تعرض جسمانی قرار میگرفتند که میتوان گفت وجه مشترک این «کشف حجاب اجباری» با «حجاب اجباری» کنونی در اجباری بودن آن است و در هر دو حالت حق حجاب اختیاری و آزادی پوشش از زنان سلب میشود.
♦️علاوه بر آن، با وجود اینکه در حکومتهای استبدادی از جمله پهلوی، انتخابات و حق رأی حالتی فرمالیته و صوری به خود میگیرد، اما همین حق رأی فرمالیته نیز تا اواخر حکومت پهلوی از زنان دریغ شد، و تازه با اعلام انقلاب سفید در سال (۱۳۴۱) این حق به زنان داده شد. یعنی تقریباً نیم قرن بعد از حق رأی حقیقی و نه صوری که جمهوری خلق آذربایجان به رهبری محمدامین رسولزاده برای اولین بار در جهان شرق و اسلام به زنان اعطا کرد. و همچنین شانزده سال پس از حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری که برای اولین بار در جغرافیای ایران این حق به زنان اعطا شده بود.
♦️محمدرضا پهلوی نیز سال (۱۳۵۲) در مصاحبه با «اوریانا فالاچی»، خبرنگار ایتالیایی با تمام طفرههایی که میرود اما در نهایت اذعان دارد، زنان متقلب، شرور و در توانایی با مردان برابر نیستند. با توجه به مثالهایی که در این مصاحبه بیان میکند، روشن است که منظور او نه توانایی جسمی بلکه بیشتر توانایی ذهنی و عقلی است. در ادامه نیز با اینکه همسر خود را به عنوان نائبالسلطنه منتصب کرده، به عدم توانایی زنان در امور سیاسی و حکومتداری اقرار میکند. این اقرار و سپردن حکومت بعد از خود به یک زن که به زعم او توانایی ادراه کشور را ندارد، نشان دهندهٔ عیار ایراندوستی و میهنپرستی او نیز میباشد!
♦️حال وارثان همان طرز فکر و اندیشهٔ ارتجاعی نسبت به زنان در شهوت مصادره و رهبری خیزشی هستند که دال مرکزی گفتمان آن را حقوق زنان تشکیل میدهد.
🟣 تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی
🟡 کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
🔍 @ATO_tabrizu
👍10👎4
هرگۆن اوجاقداییق
11_17 سیزی گؤزلهییریک
سعید صادقی 09035472376
سپهر مسلمی 09147344213
6219_8619_0150_5114
سپهر مسلمی
#باشین_ساغ_اولسون_آذربایجان
#خوی
@ATO_tabrizu
11_17 سیزی گؤزلهییریک
سعید صادقی 09035472376
سپهر مسلمی 09147344213
6219_8619_0150_5114
سپهر مسلمی
#باشین_ساغ_اولسون_آذربایجان
#خوی
@ATO_tabrizu
👍12
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✨وطن آدینا بیرلیک یاراشار
♦️یاردیم ائدن اللر وار اولسون
آینی گۆن (جمعه) سیز عزیزلردن یئتیشیلن یاردیملارین ایلک محمولهسی آزربایجان تانیتیم اوجاغینین الیلن
خویا یولا دوشدو
دئمهلیدیر ۱۰ میلیون اوچیوز تومن (۱۰/۳۰۰/۰۰۰)
پول ییغیشمیشدیر
کی قرار اولدو چادر آلینا
یغیشمیق پولونان ۱۰ چادر آلیندی
هامیدان تشککۆر ائدیب و اولاری کی بو ایشده بیزه یاردیم و یاردیمچی اولوبلار اللرینن اؤپۆرۆک
اوموروق کی همیشه باشیز اوجا و یۆزۆز گۆلۆشلی اولسون
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
#آزربایجان_تانیتیم_اوجاغی
#کانون_آذربایجان_شناسی
#آزربایجان_اؤیرنجی_ترپنیشی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آزربایجان_میللی_حرکتی
#حرکت_ملی_آذربایجان
#خوی
#باشین_ساغ_اولسون_آزربایجان
@ATO_tabrizu
♦️یاردیم ائدن اللر وار اولسون
آینی گۆن (جمعه) سیز عزیزلردن یئتیشیلن یاردیملارین ایلک محمولهسی آزربایجان تانیتیم اوجاغینین الیلن
خویا یولا دوشدو
دئمهلیدیر ۱۰ میلیون اوچیوز تومن (۱۰/۳۰۰/۰۰۰)
پول ییغیشمیشدیر
کی قرار اولدو چادر آلینا
یغیشمیق پولونان ۱۰ چادر آلیندی
هامیدان تشککۆر ائدیب و اولاری کی بو ایشده بیزه یاردیم و یاردیمچی اولوبلار اللرینن اؤپۆرۆک
اوموروق کی همیشه باشیز اوجا و یۆزۆز گۆلۆشلی اولسون
تبریز بیلیم یوردونون آزربایجان تانیتیم اوجاغی
کانون آذربایجان شناسی دانشگاه تبریز
#آزربایجان_تانیتیم_اوجاغی
#کانون_آذربایجان_شناسی
#آزربایجان_اؤیرنجی_ترپنیشی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آزربایجان_میللی_حرکتی
#حرکت_ملی_آذربایجان
#خوی
#باشین_ساغ_اولسون_آزربایجان
@ATO_tabrizu
👍16
♦️تعلیق کانون آذربایجان شناسی و تحت فشار قرار دادن اعضای آن
🔸با توجه به رویدادهای اخیر و پیگیریهای مکرر دانشجویان، این کانون وظیفه خود دانسته تا با پایبندی بر اصل پاسخگویی در برابر دانشجویان، طی گزارشی به روشنگری حوادث اخیر بپردازد.
🔻در هفتههای اخیر احضار تلفنی و بازخواست اعضای کانون به بهانههای گوناگون توسط مسئولین ذیربط دانشگاه تبریز افزایش یافته، و اعضای کانون به صورت غیرقانونی و خلاف حقوق دانشجویی و سازوکار فعالیت کانونها، به طور مستمر مورد تهدید و بازجویی قرار گرفتند.
🔻مسئولان دانشگاه سه هفته پیش بدون ارائه هیچ گونه نامهای مبنی بر حضور در جلسه تفهیم اتهام یا شورای انضباطی و در طی یک جلسه بدون ارائه هیچگونه حکمی، کارت دانشجویی اعضای شورای مرکزی را باطل و تمام حقوق تحصیلی و صنفی آنها به حالت تعلیق درآوردند و بدین ترتیب از ورود آنها به سلف دانشگاه، خوابگاه دانشجویی و... ممانعت به عمل آمد. در ادامه بار دیگر بدون طی پروسههای مربوط به شورای فرهنگی و با بهانههایی نظیر انتشار متنی توسط یکی از اعضا نسبت به اتفاقات سفارت آذربایجان و همچنین اقدام انسانی امدادرسانی به زلزلهزدگان خوی که البته طی نامهای به شورای فرهنگی اعلام شده بود، مسئولان اقدام به ضبط کلید درب کانون آذربایجانشناسی کرده و در ادامه از تعلیق کانون خبر دادند.
پیگیریهای مدام و قانونی دانشجویان از مسئولان ذیربط نه تنها هیچ نتیجه و پاسخی نداشت بلکه فشار امنیتی وارده بر اعضای کانون را از دانشگاه نیز فراتر برده و تعدادی از دانشجویان را به اداره اطلاعات آگاهی تبریز فراخواندند و طبق شنیدهها مورد آزار اذیت قرار دادند. همچنین ابراهیم احمدپور دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی و شورای سابق کانون و عضو فعلی، بعد از یک روز بازداشت در اداره اطلاعات، با قرار وثیقهی ۸۰۰ میلیون تومانی به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
مسئولان دانشگاه نیز احکام کمیته انضباطی را به جای ارسال به صورت کتبی و قانونی، با کارشکنی، درصدد اعلام شفاهی برآمده و دانشجویان را مبنی بر امضای دریافت حکم تحت فشار قرار دادند. اما دانشجویان از امضای آن خودداری کردند.
🔹اعضای کانون آذربایجانشناسی و در راس آن شورای مرکزی، ضمن محکومکردن اقدامات سلیقهای، نادیدهگرفتن قوانین، کجنظری و پایمالکردن حقوق دانشجویان توسط مسئولین و ابراز تاسف نسبت به عدم توانایی معاونت فرهنگی و معاونت دانشجویی در حفظ استقلال فکری و عملی کانونها، خود را مسئول دفاع از حقوق دانشجویان و حفظ موجودیت کانون دانسته و اعلام میدارد در این راستا از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.
همهجای دانشگاه تبریز برایمان کانون آذربایجانشناسی است.
#آزربایجان_تانیتیم_اوجاغی
#کانون_آذربایجان_شناسی
#آزربایجان_اؤیرنجی_ترپنیشی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آزربایجان_میللی_حرکتی
#حرکت_ملی_آذربایجان
#biz_variq
🔸با توجه به رویدادهای اخیر و پیگیریهای مکرر دانشجویان، این کانون وظیفه خود دانسته تا با پایبندی بر اصل پاسخگویی در برابر دانشجویان، طی گزارشی به روشنگری حوادث اخیر بپردازد.
🔻در هفتههای اخیر احضار تلفنی و بازخواست اعضای کانون به بهانههای گوناگون توسط مسئولین ذیربط دانشگاه تبریز افزایش یافته، و اعضای کانون به صورت غیرقانونی و خلاف حقوق دانشجویی و سازوکار فعالیت کانونها، به طور مستمر مورد تهدید و بازجویی قرار گرفتند.
🔻مسئولان دانشگاه سه هفته پیش بدون ارائه هیچ گونه نامهای مبنی بر حضور در جلسه تفهیم اتهام یا شورای انضباطی و در طی یک جلسه بدون ارائه هیچگونه حکمی، کارت دانشجویی اعضای شورای مرکزی را باطل و تمام حقوق تحصیلی و صنفی آنها به حالت تعلیق درآوردند و بدین ترتیب از ورود آنها به سلف دانشگاه، خوابگاه دانشجویی و... ممانعت به عمل آمد. در ادامه بار دیگر بدون طی پروسههای مربوط به شورای فرهنگی و با بهانههایی نظیر انتشار متنی توسط یکی از اعضا نسبت به اتفاقات سفارت آذربایجان و همچنین اقدام انسانی امدادرسانی به زلزلهزدگان خوی که البته طی نامهای به شورای فرهنگی اعلام شده بود، مسئولان اقدام به ضبط کلید درب کانون آذربایجانشناسی کرده و در ادامه از تعلیق کانون خبر دادند.
پیگیریهای مدام و قانونی دانشجویان از مسئولان ذیربط نه تنها هیچ نتیجه و پاسخی نداشت بلکه فشار امنیتی وارده بر اعضای کانون را از دانشگاه نیز فراتر برده و تعدادی از دانشجویان را به اداره اطلاعات آگاهی تبریز فراخواندند و طبق شنیدهها مورد آزار اذیت قرار دادند. همچنین ابراهیم احمدپور دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی و شورای سابق کانون و عضو فعلی، بعد از یک روز بازداشت در اداره اطلاعات، با قرار وثیقهی ۸۰۰ میلیون تومانی به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
مسئولان دانشگاه نیز احکام کمیته انضباطی را به جای ارسال به صورت کتبی و قانونی، با کارشکنی، درصدد اعلام شفاهی برآمده و دانشجویان را مبنی بر امضای دریافت حکم تحت فشار قرار دادند. اما دانشجویان از امضای آن خودداری کردند.
🔹اعضای کانون آذربایجانشناسی و در راس آن شورای مرکزی، ضمن محکومکردن اقدامات سلیقهای، نادیدهگرفتن قوانین، کجنظری و پایمالکردن حقوق دانشجویان توسط مسئولین و ابراز تاسف نسبت به عدم توانایی معاونت فرهنگی و معاونت دانشجویی در حفظ استقلال فکری و عملی کانونها، خود را مسئول دفاع از حقوق دانشجویان و حفظ موجودیت کانون دانسته و اعلام میدارد در این راستا از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.
همهجای دانشگاه تبریز برایمان کانون آذربایجانشناسی است.
#آزربایجان_تانیتیم_اوجاغی
#کانون_آذربایجان_شناسی
#آزربایجان_اؤیرنجی_ترپنیشی
#جنبش_دانشجویی_آذربایجان
#آزربایجان_میللی_حرکتی
#حرکت_ملی_آذربایجان
#biz_variq
👍44👎4