group-telegram.com/daneshtalab1/130
Last Update:
جلوهگری و گرسنگی: کشف حجاب در آینه اقتصاد
کشف حجاب در ایران ویژگی طبقاتی دارد. همه جا ممکن است بیاعتنایی به پوشش و ارزشهای عمومی دیده شود اما بیشتر در بعضی شهرها و مناطق مرفه یا اماکن تفریحی و گردشگری چالشبرانگیز شده، دقیقا در جاهایی که مهاجرپذیرند یا موقعیتی گسیخته از کل دارند. یک طیف برخوردار در تکاپو افتاده تا از پیوندهای بومی جدا شود و در محیطی از خلأ فرهنگی رفتار دلبخواهی در پیش بگیرد.
عطش نمایش، بهرهکشی اقتصادی، تبعیض اجتماعی این سه با هم در ارتباطاند و همپوشانی دارند. طبقه منتفع از ثروتهای بادآورده که به شدت تجملی و مصرفگرا است در مبارزه با حجاب و سایر ارزشهای دینی هم پیشتاز شد چون این چیزها دست و پایش را میبندد. واژگان دینی از ربا تا زنا برای این طیف یک کلیتِ ضدآزادی میسازند که همهاش با هم باید کنار برود. توده مردم اما دغدغههای دیگری دارند.
کشف حجاب اولویت آنها است که مصرف و نمایش برایشان حیاتی است، به همین دلیل سلبریتیها به کانون اعتراض آمدند و بحران در اینستاگرام ضربان گرفت. مردم عادی در سودای ولنگاری یا بدننمایی در کیش و چالوس نیستند، وقتشان را در کافه و مال و کنسرت نمیگذرانند، به برهنگی و رقص در سواحل یا تورهای کویر فکر نمیکنند، اینها امیال طبقهای است که خودشان در گرسنگی اکثریت سهیماند.
اقتصاد ایران توزیع ناعادلانهای دارد، ثروتهای عمومی و نیروی کار مکیده میشوند تا سودشان به جیب یک طبقه کوچک و ممتاز بریزد. طبقاتی شدن خود به خود روحیاتِ متوقع و هنجارشکن را دامن میزند. آنها که خوششانس بوده و به ثروتهای مُفت و هنگفت رسیدهاند کم کم احساس جدایی پیدا میکنند و هیچ فرصتی را برای نمایشِ تمایز و برتری (شباهت به غربیها) از دست نمیدهند.
جوانها در طبقات دیگر هم از طیفِ برنده الگو میگیرند. جدا گرفتن خود، بریدن از جامعه، تحقیر ارزشها، خراب شده خواندن کشور، حتی احساس نفرت از خاورمیانهای که در آن به دنیا آمدهاند، همه اینها علائمِ انزجار اشرافی است که در مجازی شایع شده و نوعی مسابقه از آن درآمده: هر کس بیشتر امور بومی را تحقیر کند و پدیدههای درونی را به سُخره بگیرد معلوم میشود ربط کمتری به این بوم و فرهنگ دارد.
همزمان فحاشی به آنها که نگذاشتند اقلیتِ برخوردار سیاست را به طور کامل ببلعد اوج گرفته. همان پدیدهای که جامعه یک بار علیهاش انقلاب کرد (طبقه نوکیسه غارتی، وابسته به غرب، عرفستیز و هنجارشکن) ادبیاتش را علیه مذهبیها و چپها تند کرده و پس از نیم قرن دشنام تکراری شاه (ارتجاع سرخ و سیاه) را با ادبیات الوات و اشرار بازگو میکند. گویی همه تجربهها سوخته و تاریخ عقبگرد کرده.
برخی چپها این وسط طنز شده و به خدمت دشمن درآمدهاند: تکیه را بر آزادی گذاشته و به خواستِ کشف حجاب دامن میزنند، به آنها که میخواهند سر به تنشان نباشد نیرو میرسانند. در یک وارونگی مضحک تحلیل اقتصادی را رها کرده و حق انتخاب را به جای مصلحتِ جمعی و فرهنگی نشاندهاند. چون حذف دیندارها از سیاست برایشان اولویت دارد جبهه سکولار و ستیزهجو را ترجیح دادهاند.
اشتباه بزرگ در جمهوری اسلامی همین بود که گمان کردند با میدان دادن به طبقه برخوردار و تقدیم کردن خواسته اصلیشان (آزادی اقتصاد) تولید شکوفا خواهد شد. نه تنها به رونق نرسیدند ناخواسته «رهاسازی» و «دلم میخواهد» را به اخلاق و سبک زندگی هم نفوذ دادند. آن طیف متصلی هم که قرار بود فعالِ اقتصادی (سرمایهدار) شوند بعضا خلق و خوی همان نوکیسهها را گرفتند یا با مطالباتشان کنار آمدند.
@daneshtalab1
BY دانشطلب
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/daneshtalab1/130