Telegram Group Search
زيد الشهيد...

هو أحد أباة الضيم، ومن مقدمي علماء أهل البيت، قد اكتنفته الفضائل من شتى جوانبه، علم متدفق، وورع موصوف، وبسالة معلومة، وشدة في البأس، وشمم يضع له كل جامع، وإباء يكسح عنه أي ضيم، كل ذلك موصول بشرف نبوي، ومجد علوي، وسؤدد فاطمي، وروح حسيني.

والشيعة على بكرة أبيها لا تقول فيه إلا بالقداسة، وترى من واجبها تبرير كل عمل له من جهاد ناجع، ونهضة كريمة، ودعوة إلى الرضا من آل محمد، تشهد لذلك كله أحاديث أسندوها إلى النبي (صلى اللّٰه عليه و آله) وأئمتهم (عليهم السلام)، ونصوص علمائهم، و مدايح شعرائهم وتأبينهم له، وإفراد مؤلفيهم أخباره بالتدوين.

الغدير للعلامة الأميني
وقال العلامة الكاظمي في التكملة : إتفق علماء الاسلام على جلالة زيد وورعه وفضله.
ويعرب عن رأي الشيعة جمعا، قول شيخهم بهاء الملة والدين العاملي في رسالة إثبات وجود الإمام المنتظر : إنا معشر الإمامية لا نقول في زيد بن علي إلا خيرا، والروايات عن أئمتنا في هذا المعنى كثيرة.
 عن حمزة بن حمران قال: دخلت إلى الصادق (عليه السّلام) فقال لي: يا حمزة من أين أقبلت؟
قلت: من الكوفة، فبكى، ثمّ قال: ذكرت ما صنع بعمّي زيد ذكرت مقتله و قد أصاب جبينه سهم فجاء ابنه يحيى فقال له: ابشر يا أبتاه فإنّك ترد على رسول اللّه و فاطمة و الحسن و الحسين (صلوات اللّه عليهم) قال: أجل يا بني ثمّ دعى بحدّاد فنزع السهم فكانت نفسه معه فجي‌ء به إلى ساقية تجري فحفر له فيها و دفن و أجرى عليه الماء و كان معهم غلام سندي لبعضهم فذهب إلى يوسف بن عمر من الغد فأخبره بدفنهم إيّاه فأخرجه فصلبه في الكناسة أربع سنين ثمّ أمر به فأحرق بالنار و ذرى في الرياح فلعن اللّه قاتله و خاذله و إلى اللّه أشكو ما نزل بنا أهل بيت نبيّه بعد موته و به نستعين.
لا من أصبهان و لا من قرية جي


عن محمد ابن علي بن مهزيار ، عن أبيه ، عمن ذكره ، عن موسى بن جعفر عليه السلام قال : قلت : يا ابن رسول الله ألا تخبرنا كيف كان سبب إسلام سلمان الفارسي؟ قال : نعم ، حدثني أبي صلوات الله عليه أن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله على وآله وسلمان الفارسي وأبا ذر وجماعة من قريش كانوا مجتمعين عند قبر النبي صلى الله عليه و آله ، فقال أمير المؤمنين عليه السلام لسلمان : يا ابا عبدالله ألا تخبرنا بمبدء أمرك؟ فقال سلمان : والله يا أمير المؤمنين لو أن غيرك سألني ما أخبرته ، أنا كنت رجلا من أهل شيراز . . . الخبر

بحار . باب كيفية إسلام سلمان
جاء في ما جاء عن دعبل رحمه الله

زر خير قبر بالعراق يزار
واعص الحمار فمن نهاك حمار

و عن احد الشعراء المعاصرين في ترجمة بيت دعبل بالفارسية:

در ایامی که درد من فراق است
دلم تنگ ضریح است و رواق است

بنازم دعبل دربار حقّ را
عجب شعری سروده داغِ داغ است

چنین بر صفحه‌ی دوران رقم زد :
که قبر بی‌نظیری در عراق است

زیارت کن مزار کربلا را
کسی کو مانعت گردد الاغ است.

#من_رسائلكم
عن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : من صلى مقتعطا فأصابه داء لا دواء له فلا يلومن إلا نفسه.

جواهر الكلام ج٨ص٢٤٤

لم يتوقَّف أحدٌ
في كراهة عدم التحنُّك مطلقاً.

تحفة العالم في شرح خطبة المعالم

المشهورُ المنصوصُ
کراهة ما لا حنک لها من العمامة ففي خبر ابن أبی عمیر عن أبی عبد اللّه (علیه السلام): «من تعمم و لم یحنک فأصابه داء لا دواء له فلا یلومنّ إلّا نفسه».

مهذب الأحكام
رغم مخالفان غلغله تبرا بفلک اطلس رسانیده
و چون اين معنى مجرب بنده بود و اين اخبار معتبره بود بنا بر اين ذكر شد كه بر مؤمنان لازم است كه هميشه پادشاهان خود را دعاى خير كنند خصوصا پادشاهان صفويه كه حقوق ايشان تالى حقوق سيد المرسلين و حضرات ائمه معصومين صلوات اللَّه عليهم است چنانكه حق سبحانه و تعالى فرموده است كه شما همه در كنار جهنم بوديد حق سبحانه و تعالى شما را به بركت رسول و اهل بيت او از جهنم نجات داد و ظاهر است كه اكثر عالميان كافر بودند و به بركت ايشان عالمى مؤمن و مسلمان شدند ادام اللَّه بقائهم إلى قيام صاحب الزمان بل إلى قيام القيمة.

چنانكه در كتابى از كتب غيبت كه بعضى از علما در غيبت حضرت صاحب الامر تصنيف كرده‌اند و اين كتاب قديمى است كه شايد هفتصد سال باشد كه نوشته شده باشد چنانكه از تاريخش ظاهر مى‌شود كه حديثى از حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه در آن كتاب هست كه حضرت خبر داده است كه يكى از فرزندان من خروج خواهد كرد و عالم به سبب او هدايت يابند.

لوامع
... بحیز ضبط درآورده ملاحده اسمعیلیه را در سنه اربع و خمسین و ستمائه مستاصل ساخت و استاد البشر قدوة المحققين خواجه نصيرالدين محمدبن محمدبن الحسن الطوسي از عذاب صحبت ملاحده و حبس قلاع ايشان خلاص يافته مصاحب خان شد . . .
1
انواع و اقسام ریاست در کلام علامه مجلسی

ریاست انواع مختلفی دارد؛ بخشی از آن ممدوح و بخشی از آن مذموم است. پس ریاست ممدوح آن ریاستی است که خدای متعال به خواص از خلق خود یعنی انبیا و اوصیا علیهم السلام اعطا فرموده تا خلق را هدایت و ارشاد کنند و فساد را از آن باز دارند و چون معصوم بودند، با عنایات ربانی تأیید می شدند. پس اینان ایمنی دارند از این که غرضشان به دست آوردن اغراض پست و دنیوی باشد. پس وقتی اینان طلب ریاست می کنند، غرضشان تنها دلسوزی بر خلق خدا و نجات آنان از مهالک دنیوی و اخروی است، چنانچه یوسف علیه السلام عرض کرد: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!» - . یوسف / 55
-



اما سایر مردم نیز ریاسات به حق و ریاسات باطلی دارند و این به حسب نیات آنها و اختلاف احوالشان مختلف می شود؛ از جمله این نیت ها، قضاوت و حکومت بین مردم است و این امری خطیر است و شیطان در آن آراستن های زیادی دارد و به همین خاطر در بسیاری از اخبار از آن بر حذر داشته شده، اما کسی که خود را از فریب شیطان ایمن می داند، و می داند که فریب شیطان را نمی خورد، اگر در زمان حضور امام علیه السلام و باز بودن دست حضرت باشد و حضرت امر قضاوت را بر عهده آن شخص بگذرد، واجب است که قبول نماید و اما در زمان غیبت، مشهور این است که بر فقیه جامع الشرایط که حق حکم کردن و فتوا دادن دارد، واجب است که قضاوت نماید و این وجوب یا عینی است و یا کفایی.

پس اگر غرض شخص از این امر اطاعت امامش و دلسوزی بر بندگان خدا و احقاق حقوق خلق و حفظ فروج و اموال و آبروی مردم از تلف شدن باشد، و غرض او بالادستی نمودن بر مردم و تسلط بر ایشان و جلب قلوبشان و کسب ستایش آنان نباشد، ریاست او ریاست باطل نیست بلکه ریاست به حق است که خدا را در ان اطاعت نموده و خیر امام خویش ررا خواسته است.

اما اگر غرض او کسب مال حرام و جلب قلوب خواص و عوام مردم و مانند آن باشد، این همان ریاست باطلی است که از آن بر حذر داشته شده و بدتر از آن این است که کسی ادعای امری را کند که برای او نیست، مانند امامت و خلافت و معارضه با امامان حق که در حد شرک به خداست و نزدیک به این عمل، فعل دروغگویان و بازیگرانی است که در اعصار امامان علیهم السلام بودند و مردم را از رجوع به ائمه علیهم السلام باز می داشتند، مثل حسن بصری و سفیان ثوری و ابو حنیفه و امثال اینان.

و از جمله ریاساتی که به حق و باطل تقسیم می گردد، تصدی فتوا و تدریس و وعظ است؛ پس هر کس اهل این امور باشد و عالم به آنچه می گوید باشد، و تابع کتاب و سنت باشد و غرض او هدایت مردم و تعلیم مسائل دینی به مردم باشد، از قبیل ریاست حق است و احتمال دارد به صورت عینی یا کفائی واجب باشد؛ و کسی که اهل آن نباشد، و آیات قرآن را تفسیر به رأی کند و اخبار را با عدم فهم خود، به رأی خود تفسیر کند و برای مردم فتوای بدون علم بدهد، از جمله کسانی است که خدای سبحان در حق ایشان فرمود: «بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ آنها که تلاش هایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، می پندارند کار نیک انجام می دهند!» - . کهف / 103 - 104 -

و همچنین کسانی که از جهت علم و دانش اهل این امور هستند، اما اهل ریا و ظاهرسازی هستند و سخنان را از جای آن تحریف می کنند و بر خلاف آنچه می دانند برای مردم فتوا می دهند، یا غرض ایشان صرفا شهرت طلبی است و جلب قلوب مردم و یا تحصیل اموال و مناصب ، این دسته نیز از هلاک شوندگانند. و نیز از این قبیل است امامت جماعت و جمعه که در این مورد نیز اگر شخص اهل آن بوده و نیتش صحیح باشد، از ریاسات حق است و گر نه، او نیز از اهل فساد است.

و حاصل این که ریاست اگر به جهت شرعی و برای غرض صحیحی باشد، ممدوح است وگرنه، اگر بر غیر جهات شرعیه بوده یا مقرون به اهداف فاسد باشد، مذموم است و این اخبار حمل می شود بر یکی از این وجوه باطل یا بر فرضی که هدف، نفس ریاست و تسلط باشد.
@biharalanwar
ويكره أن يصلي الإنسان بعمامة لا حنك لها ، ولو صلى كذلك لكان مسيئا ، ولم يجب عليه إعادة الصلاة .

المقنعة للشيخ المفيد رحمه الله

(و يكره ترك التحنّك) و هو إدارة جزء من العمامة تحت الحنك(مطلقا) للإمام و غيره بقرينة القيد في الرداء، و يمكن أن يريد بالإطلاق تركه في أيّ حال كان و إن لم يكن مصلّيا، لإطلاق النصوص باستحبابه و التحذير من تركه كقول الصادق علیه السلام: «من تعمّم و لم يتحنّك فأصابه داء لا دواء له فلا يلومنّ إلّا نفسه»حتى ذهب الصدوق إلى عدم جواز تركه في الصلاة.

الروضة البهية
شرح اللمعة الدمشقية

عن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : من صلى مقتعطا فأصابه داء لا دواء له فلا يلومن إلا نفسه.

جواهر الكلام ج٨ص٢٤٤

لم يتوقَّف أحدٌ
في كراهة عدم التحنُّك مطلقاً.

تحفة العالم في شرح خطبة المعالم

المشهورُ المنصوصُ
کراهة ما لا حنک لها من العمامة ففي خبر ابن أبی عمیر عن أبی عبد اللّه (علیه السلام): «من تعمم و لم یحنک فأصابه داء لا دواء له فلا یلومنّ إلّا نفسه».

مهذب الأحكام
قال الحميري‌
ضربت و اهتضمت من حقها
و أذيقت بعده طعم السلع‌
قطع الله يدي ضاربها
و يد الراضي بذاك المتبع‌
لا عفا الله له عنه و لا
كف عنه هول يوم المطلع
گفتم آوخ که خاک بر سر من
بر پدر لعن باد و مادر من

جمله قوم و قبیله‌ام یک سر
پی بوبکر رفته‌اند و عمر

باد در حشرشان زبان کج مج
کز ره راست رفته‌اند به کج

همه حق را نهفته‌اند به زور
راه نزدیک رفته‌اند به دور
روايات استشهاد الرسول ( صلَّى اللهُ عليه وآله) بالسم

حقيقةٌ تاريخيَّةٌ يغفلُ عنها كثيرون، ويُغفِلُها آخرون، تحملُ بين قوسيها خبرَ قتْلِ النبيِّ (صلَّى اللهُ عليه وآله) بالسمِّ، ودليلنا على ذلك الصَّحيحُ وغيرُهُ من رواياتنا مع إجماع علمائنا، مضافاً للصحيح من روايات العامَّة، وهذا ما سنسلِّطُ عليه الضَّوءَ في هذه المقالة

روايات الشهادة

مصادر الخاصَّة
1 روي عن الصادق، عن آبائه (عليهم السلام) أنَّ الحسن (عليه السلام) قال لأهل بيته: "إنِّي أموتُ بالسُّمِّ ، كما مات رسول الله (صلى الله عليه وآله)"
. الخرائج والجرائح ج1 ص241 ح7

2 أبان، عن سُلَيم، قال: حدثني عبد الله بن جعفر بن أبي طالب،قال: ...إنِّي سمعتُ رسولَ الله (صلى الله عليه وآله) يقول: "أيها الناسُ، إذا أنا استُشهِدتُّ فَعَليٌّ أولى بكم من أنفسكم، فإذا استُشْهِد عليٌّ فابني الحسن...إلخ".
[قال]: فقام إليه علي بن أبي طالب (عليه السلام) وهو يبكي فقال: "بأبي أنت وأمي يا نبي الله؛ أتُقْتَل"؟
قال: "نعم، أهلِكُ شهيداً بالسُّم، وتُقْتَلُ أنت بالسيف.. الحديث".
كتاب سليم بن قيس ص363

3 روى الشيخُ الصدوق (رحمه الله)، بسندٍ صحيح، عن أبي الصلت الهروي، قال: سمعت الرضا (عليه السلام) يقول: "واللهِ! ما مِنَّا إلا مقتولٌ شهيدٌ"، الحديث.
أمالي الصدوق ص120 ح8
أقول: الظَّاهر أنَّ الأصل في ضمائر جمع المتكلم [نحن، مِنَّا، إلينا، فينا، بنا، عنَّا، إيانا، ] في كلماتهم (عليهم السلام) رجوعُها إلى أهل البيت جميعا، إلا إذا قامت قرينة صارفةٌ، أو دلَّ دليلٌ على التبعيض، وشواهد ذلك كثيرةٌ جداً لا سبيل لحصرها.
وعليه، فقولُ الرضا (عليه السلام): "ما مِنَّا"، أي: ما من أهل البيت، والنبيُّ من أهل البيت بل سيِّدهم (صلَّى اللهُ عليه وآله)، فيثبت بالحديث الصَّحيح أنَّه قضى شهيداً.

4 عن عبد الصمد بن بشير عن أبي عبد الله عليه السلام قال: "تدرون مات النبي (صلى الله عليه وآله) أو قتل؟! إنَّ الله يقول: {أفإنْ ماتَ أو قُتلَ انقلبْتُم على أعقابكم}، فسُمَّ قبلَ الموتِ، إنَّهما
سقتاه [سمَّتاه] قبل الموت".
فقلنا انهما وأبوهما شر من خلق الله.
تفسير العياشي ج1 ص200

مصادر العامَّة
هناك عدَّة روايات عندهم استُدلَّ بها على شهادته صلَّى اللهُ عليهِ وآلِه، ولسنا في صدد استعراضها، فنكتفي بإحدى صحاحهم حيث تفي بالمطلوب:
روى أحمد بن حنبل في مسنده، بسند صحيحٍ بإجماعهم، عن عبد الله بن مسعود، قال: لأنْ أحلفَ تِسعاً أنَّ رسولَ الله (صلى الله عليه وسلَّم) قُتِلَ قتلاً، أحبُّ إليَّ من أنْ أحلفَ واحدةً أنَّه لم يُقتلْ! وذلك بأنَّ الله عزَّ وجلَّ جعله نبيَّاً واتخذه شهيداً.
قال الأعمش: فذكرت ذلك لإبراهيم، فقال: كانوا يرونَ أنَّ اليهود سمُّوه.
مسند أحمد ج1 ص408
أقولُ: وهو صريحٌ في المطلوب، وإنْ كنَّا لا نوافق القائلين بأنَّ الذي قتله سمُّ اليهود، بل سمُّ المنافقين!!

إجماع علماء الطائفة
إعلم أنَّ المستفاد من كلمات علماءِ الشيعة إجماعهم على وفاته (صلَّى اللهُ عليه وآله) مقتولاً بالسُّم، ولم أرَ أحداً منهم نفى ذلك، بل نصَّ بعضهم على إجماعهم ذاك، كما في رسائل آل طوق القطيفي ج4 ص47، عن المحدِّث النحرير الشيخ عبد الله بن صالح البحراني، حيث قال: (وانتقل إلى جوار الله شهيداً مسموماً، بالنَّصِّ والإجماع).

ولنذكر كوكبةً من أجلاء الطائفة وأساطينها الذين صرَّحوا بأنَّ النبيَّ (صلَّى اللهُ عليهِ وآلِه) قُبضَ مسموماً يومَ الاثنين 28 صفر سنة 10 للهجرة، مع توثيق المصادر:
الشيخ المفيد/ المقنعة ص456
الشيخ الطوسي/ التهذيب 6/ 2
الفتَّال النيسابوري/روضة ص71
العلَّامة الحلي/ التحرير 2/ 118الشهيد الأول/ الدروس 2/ 6
المجلسي/ مرآة العقول 5/ 174
وغيرهم الكثير جداً.

تذييل
نقلَ ابن أبي الحديد المعتزلي، عن النقيب أبي جعفر حديثاً قارنَ فيه بين النبيِّ والوصيِّ (عليهما السلام)، جاء فيه: (ومات عليٌّ (عليه السّلام) شهيداً بالسّيف، ومات رسول اللَّه (صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم) شهيداً بالسُّمّ). شرح نهج البلاغة ج10 ص221
فالسَّلامُ عليك يا رسول الله يومَ وُلِدتَّ، ويومَ استُشهدتَّ، ويوم تُبعثُ حيَّاً

عظم الله اجوركم

منقول عن السيد ابراهيم سرور العاملي
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️

«أن أمير المؤمنين عليه السلام قال لأبي بكر يوما:

«لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون»

و أشهد أن محمدا رسول الله مات شهيدا.


الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 533

اصول کافی-کتاب الحجة-ابواب التاریخ-باب ما جاء في الاثني عشر
1
2025/08/23 14:34:45
Back to Top
HTML Embed Code: