group-telegram.com/ghobabaharan/77014
Last Update:
#روزشماری_بامحبوب_حجازی صلی الله علیه و علی اله وصحبه وسلم
#روز_هفتاد_و_سوم
🔹شخصی که در گوشهایش پنبه گذاشته بود
طُفَيل، اهلِ مکه نبود؛ اما به خاطرِ کارش پیوسته به مکه میآمد. دوباره برای کاری در راهِ مکه بود. پیش از رسیدن به مکه، گروهی از مشرکان به او گفتند:
محمد، جادوگر است. مواظب باش به حرفهایش گوش ندهی! اگر به او گوش بدهی، جادویت میکند!
این حرفها ذهنِ طفیل را درگیر کرده بود. آیا واقعاً او جادوگر بود؟!
طفیل همیشه در سفرِ مکه، کعبه را زیارت میکرد. به محضِ رسیدن به سمتِ کعبه رفت. چون میترسید حضرت محمدﷺ جادویش کند، در گوشهایش پنبه گذاشته بود. این گونه سخنانش را نمیشنید و تحت تأثیرش قرار نمیگرفت.
پیامبرمانﷺ در جای همیشگیاش نشسته بود، با صدایِ خوشش قرآن تلاوت میکرد. طفیل ناخواسته صدایش را شنید. آیاتِ قرآن، لرزهای در اصول و ارزشهای او افکند. آنچه میشنید، بسیار خوشایند بود. با خودش کلنجار میرفت و سرانجام با خود گفت:
من انسانِ عاقلی هستم، درست و نادرست را تشخیص میدهم. پس چرا سخنان این مرد را - که میگویند جادوگر است گوش نکنم؟
طفیل با این افکار به گوشهای رفت و به تماشای پیامبرمان ﷺ نشست. پیامبر عزیزمان ﷺ پس از انجامِ عبادت در کعبه، به سمتِ خانهاش در حرکت بود. طفیل به آرامی به دنبال او رفت. درست در لحظه ورود به خانه، طفیل جلویش را گرفت و گفت:
ای محمد! همشهریانِ مکیات به من گفتند که تو جادوگر هستی. من هم آن قدر ترسیده بودم که پنبه در گوشهایم کردم که حرفهای تو را نشنوم؛ اما آنچه را که تلاوت میکردی چنان زیبا بود که الله آنها را به گوش من رساند. لطفاً به من بگو که هستی و چه میکنی؟
پیامبرمان ﷺ طفیل را به خانهاش دعوت کرد. برای او گفت که پیامبر خداست، و از سوی الله برای هدایت انسانها مأموریت یافته، و او را به دینِ اسلام دعوت فرمود. طفیل از سخنانِ پیامبرمان ﷺ بسیار خوشش آمد. و از صمیم قلب ایمان آورد که او نه تنها جادوگر نیست؛ بلکه پیامبری است از سوی خدا. پس کلمه شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد.
ادامه دارد، إِنشَاءَالله
BY مسجد جامع قبا (سنندج)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/ghobabaharan/77014