group-telegram.com/jargeh/8088
Last Update:
◽️مرگ از نگاه داریوش شایگان
❇️ مرگ و زندگی خیامی
◾️مرگ برای آدم مدرن امروز همچنان یک مسئله است چون نسبت به آنچه با آن میآید ناآگاه است. اما میتوان همه این نگرانیها را هم کنار زد و خیامی زندگی کرد و دم را غنیمت شمرد. من به چنین نگاهی بسیار اعتقاد دارم و خیامیام. میتوان همچون خیام و رواقیون، با مرگ بسیار راحت کنار آمد.
◾️مرگ مثل انتهای خیابان طولانی
هرچه جلوتر میروید خیابان پشت سر طولانیتر میشود و خیابان روبهرو کوتاهتر. بهجایی میرسید که در مقابلتان فقط یک افق وجود دارد. خیابان به انتها میرسد و پشت سرش یک خیابان دور و دراز است. من هم به جایی رسیدهام که روبهرویم دیگر خیابانی نیست. پشت سرم خیابان طویلی است اما روبهرویم دیگر راهی نیست.
◾️بازگشت به دوران جوانی هرگز!
اصلا نمیخواهم جوان شوم؛ بازگشت به دوره جوانی که هنوز نمیدانی چه میخواهی بشوی. در این سن، افقها برایم بازند اما در جوانی اصلا افقی گشوده نیست. در یک گردابی بهسر میبری که نمیدانی چه میشود و به کجا خواهی رسید. به محض اینکه به سن ما برسید گویی سناریو را یکبار خواندهاید. میدانید آخرش چیست. تکرار دوباره صحنهها حوصله میخواهد. اینکه جوانی بازگردد و درس بخوانم و آیندهام چه بشود و… اینکه آن ترسها و دلهرهها باز تکرار شوند برایم هولناک است… در سنین ۵۵-۶۰ دلهرهها و اضطرابها میرود. چرا باید به دوره دلهرهها و اضطرابها بازگشت؟
◾️مرگ و عرفان مشرقزمین
البته آنهایی که اهل عرفان هستند، معتقدند که اگر به مقام فنا فی الله و بقا بالله برسید، جاویدان شدهاید اما من نه عارفم و نه به حد مولانا رسیدهام. یا بهقول هندیها میتوانید به مرحلهای برسید که مردهاید و «زنده آزاد»ید. یوگی واقعی «زنده آزاد» است؛ یعنی مرده و زنده است. جاودانگی یعنی این! برای همین در عرفان اسلامی به مرگ میگویند قیامت وسطی؛ یعنی قیامتی که در قید حیات آن را تجربه میکنید. بعد از آن تجربه، هم مردهاید و هم زنده. این ایدئال و آرمان بزرگ عرفان مشرقزمین است.
◾️بیماری طلبکار بودن از زندگی
من هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم فکر میکنم چرا زندهام؟ و فکر می کنم این یک معجزه است که دوباره بیدار شدهام. همانطور که در ایران همین که هر روز صبح شیر آب را باز میکنم و آب هست و گاز و برق هم قطع نشده به یک معجزه میماند. (شوخی و خنده)
من فکر می کنم زندگی من پر و کامل بوده و من دیگر از دنیا طلب ندارم و هرچه را میخواستم گرفتهام. میدانم که خیلیها از زندگی و دنیا طلبکارند، از آن کینه دارند و دلخورند... این بیماری در روشنفکران زیاد است. اما من خوشبختانه به آن مبتلا نیستم.
: اندیشه پویا، ش ۱۷
👇
https://www.group-telegram.com/joinchat-AAAAAE_W82RuexSiqHBsjA
BY جرگه

Share with your friend now:
group-telegram.com/jargeh/8088