Telegram Group Search
📝📝📝 نه تنها خواهان تعلیق غنی سازی نیستم بلکه خواهان تعطیلی غنی سازی‌ام

✍🏻بهزاد نبوی در تماس با انصاف نیوز در ارتباط با انتشار خبر مخالفت خود با بیانیه اصلاحات توضیح داد:

من معتقد بودم که در بیانیه‌ای که راجع به مسائل خارجی است نباید موضوع داخلی را وارد کنید چون اثر آن را کم می‌کند.

من با آن چیزهایی [در بیانیه] که همه مخالفت می‌کنند مخالف نبودم، حتی تندتر از آنها هم هستم. آنها اگر معتقد به تعلیق غنی‌سازی هستند من معتقد به تعطیل غنی‌سازی هستم.

من با آن بخشی که مورد اعتراض برخی گروه‌ها و دسته‌هاست، نه‌تنها مخالف نبودم بلکه بیشتر از آن که آنها می‌خواستند می‌خواستم. اما در مورد رای‌ام؛ مخالف بودم ولی مخالف مشروط.

گفتم بخش داخلی را درآورید؛ آنهم نه به خاطر این که مخالف رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی هستم، بلکه خودم هفته‌ی پیش یک ملاقات با آقای قالیباف و یک ملاقات با آقای اژه‌ای داشتم که در هر دو از طرف کمیته‌ی رفع حصر جبهه اصلاحات، اصرار و تلاش کردم که هر دو نفر موافقت کنند با رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی. یعنی نه این که مخالف باشم، بلکه معتقد بودم که در بیانیه‌ای که راجع به مسائل خارجی است نباید موضوع داخلی را وارد کنید چون اثر آن را کم می‌کند.


🆔@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
👍71👎7
📝📝📝مروری به نامه های مصطفی تاجزاده از زندان - ۲

۱. «رفاه وعده دادند؛ تورم، فساد و قطعی آب‌وبرق تحویل دادند.»
2. «شعار مقاومت منطقه‌ای دادند؛ نتیجه‌اش دست بالای اسرائیل شد.»
3.موساد در قلب نظام نفوذ کرده: ترور فرماندهان و دانشمندان، لو رفتن جلسات محرمانه.
4. «نه روسیه، نه چین؛ هیچ‌کس حاضر نیست برای جمهوری اسلامی هزینه بدهد.»

دلیل اصلی: غفلت امنیتی و دشمن‌سازی داخلی به‌جای مقابله با تهدید واقعی.

@MostafaTajzadeh
👍55👎2
📝📝📝تبریک به جناب اکبرنژاد»

✍🏻اکبر دانش سرارودی

با خبر شدم که در بازگشت نظام به تنظیمات کارخانه و سختگیری های مضاعف نسبت به منتقدان اهل اندیشه، دوست عزیزم جناب آقای محمدتقی اکبرنژاد که فقیهی وطن دوست و مدافع حقوق مردم است نیز به تبع جفای عدلیه ای گرفتار شده که به سبک و سیاق نظام ج ا عدل گستری میکند و ضمن حکم به ۲۳ ماه و ۶ روز زندانِ تعزیری، ایشان را محکوم به خلع لباس حوزوی نیز نموده است

جای بسی تأسف است که اگر مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیةالله صانعی به سمت مردم و دفاع از حقوق حقهٔ آنان رفت و نسبت به مظالم جاری لب به اعتراض گشود توسط دستگاه حکومتی جامعه مدرسین خلع ید شد و ضمن ایجاد مزاحمات و تضییقات بسیار، بقول خودشان از مرجعیت انداخته میشود!! و مرجع معادباوری چون آیةالله منتظری که از ارکان و استوانه های انقلاب بود را با حصر و تخریب و انواع تهاجمات مینوازند و کسانی چون مرحوم محمدرضا نکونام، سیدحسن آقامیری، محسن کدیور، سیدمهدی صدرالساداتی، محمدجواد محقق یزدی، سیدمحمد موسوی و امثالهم را به زندان برده و خلع لباس میکنند تا بگویند روحانی خوب یعنی صدیقی ها، علم الهدی ها، خاموشی ها و کسانی که ذوب در ولایت و حکومتند و اگر کلِ اوقاف را هم بخورند نوش جانشان، همینکه در هر صورت مدافع حاکمیت اند و مرتباً به صورت منتقدین چنگ می‌اندازند ما را بس است

لذا اینکه قرن‌ها گفته میشد روحانیت در کنار مردم و مدافع حقوق بندگان تحت ستم است مال زمانی بود که فقهاء و حوزویان رأساً متولی امر حکومت و حکمرانی نشده بودند و ژست مردم‌داری شان نیز تأمین کننده بخشی از منافعی بود که می‌خواستند!

بنابراین هر یک از افراد وابسته به این طبقه که بخواهد عبا و عمامه بر سرگذارده و منتقد حکومت باصطلاح دینیِ هم لباسی های خویش شود عنصر نامطلوبی است که باید خلع لباس شده و به جرگه همان اراذل و اوباشی ملحق شود که قدر حکومت فقهاء و حوزویان را ندانسته و به سمت رعیتی (مردمی) رفته اند که همهٔ حاکمان و قدرتمندان ادوار تاریخ، مطالبه گری آنان را برنتافته و گفته اند: رعیّت (ملت) را چه به این غلط های زیادی؟!

در هر صورت ضمن اظهار تأسف از عدم درک مناسب حاکمیت از شرایط خطیر کشور و بازگشت به تنظیمات کارخانه! [بجای تغییر ریل حکمرانی جهت اصلاح اشکالات و تأمین رضایتمندی مردم] به جناب آقای اکبرنژاد نیز تبریک میگویم و دوام توفیقاتشان را مسألت دارم.
۳۰ مرداد ۱۴۰۴
@NegahyDigarNew
@MostafaTajzadeh
👍79👎1
📝📝📝*در مذمّت پلمب انجمن صنفی روزنامه‌نگاران توسط شهرداری*

تنها دو هفته پس از برگزاری «روز خبرنگار»، خبری منتشر شد که به‌جای پاسداشت جامعه رسانه‌ای، بیش از هر چیز شگفتی و نگرانی آفرید: پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران توسط شهرداری تهران؛ اقدامی که یادآور تجربه‌ای مشابه در گذشته است؛ از جمله تعطیلی یا محدودسازی خانه اندیشمندان علوم انسانی.

پلمب انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، در ذهن برخی از ناظران، تنها یک اقدام موضعی نیست بلکه چه بسا نمادی است از نوع مواجهه مدیریت شهری با جامعه و نهادهای مردم‌نهاد. و درست در همین‌جاست که باید بازاندیشی کرد: در روزگار بحران‌های پیچیده، نهاد مدنی دشمن نیست؛ شریک اجتماعی برای عبور از بحران است.

شهرداری، به‌عنوان نهادی عمومی که با زندگی روزمره شهروندان پیوند مستقیم دارد، باید خود پیشگام تقویت نهادهای مردم‌نهاد باشد. در جهان امروز، مدیریت شهری توسعه‌یافته بدون همکاری و هم‌افزایی با نهادهای صنفی، علمی، فرهنگی و مدنی معنا ندارد. برخوردهای سلبی و بستن فضاهای مدنی، چهره‌ای از مدیریت شهری می‌سازد که نه‌تنها توسعه‌گرا نیست، بلکه در تضاد با مأموریت اجتماعی خود قرار می‌گیرد.

متن کامل را در لینک زیر بخوانید.

🌐 https://NourNews.ir/n/240650
🆔 @Nournews_IR
@MostafaTajzadeh
👍23
📝📝📝رفراندوم، مجلس موسسان و دموکراسی، مروری کوتاه بر یادداشت های اخیر مصطفی تاج زاده

✍🏻یادداشت دریافتی

ایران در سراشیبی سقوط است؛ این جمله‌ای است که دیگر تنها یک تحلیل سیاسی نیست، بلکه تجربه‌ی هر روزه‌ی مردم است. فساد، ناکارآمدی و لجاجت حاکمیت کشور را به لبه‌ی پرتگاه برده است. در چنین شرایطی، باید پرسید: راه برون‌رفت کجاست؟

تاج‌زاده در ماه‌های اخیر پاسخی روشن داده است؛ پاسخی که نه شعار احساسی است و نه نسخه‌ای انتزاعی. او از رفراندوم آغاز کرده، از مجلس مؤسسان سخن گفته و به صراحت اعلام کرده که بدون کنار گذاشتن اصل ولایت فقیه، امکان بازسازی ایران وجود ندارد. این گفتمان، یک مسیر عملی و مرحله‌به‌مرحله را نشان می‌دهد:
نخست، رجوع مستقیم به مردم و سنجش اراده‌ی عمومی؛
سپس تدوین قانون اساسی نوین به دست نمایندگان واقعی ملت؛
و نهایتاً گذار مسئولانه به جمهوری دموکراتیک.

اما اهمیت کار تاج‌زاده تنها در این نقشه‌ی راه نیست. او به‌درستی بر خطری انگشت گذاشته که کمتر سیاستمداری با این شفافیت درباره‌اش سخن می‌گوید: بی‌دولتی. او هشدار می‌دهد که ادامه‌ی لجاجت حاکمیت، جامعه را نه فقط به استبداد، بلکه به هرج‌ومرج و فروپاشی می‌کشاند؛ وضعیتی که حتی از دیکتاتوری نیز خطرناک‌تر است. در نگاه تاج‌زاده، تغییر باید با حفظ نهادهای حیاتی و جلوگیری از فروپاشی هم‌زمان باشد. این همان نقطه‌ای است که گفتمان او را از بسیاری دیگر متمایز می‌کند: هم خواهان تغییر بنیادین است و هم دغدغه‌ی ثبات و بقا دارد.

تاج‌زاده همچنین درهای همکاری را به روی اپوزیسیون ملی گشوده است. او فهمیده که در این مسیر هیچ نیرویی به تنهایی قادر به نجات ایران نیست. همه‌ی جریان‌ها، با هر تفاوتی در گذشته و هر اختلافی در شعارها، باید در نقطه‌ای مشترک گرد آیند: پایان دادن به ولایت فقیه و ساختن آینده‌ای دموکراتیک.
سه ویژگی، گفتمان او را متمایز می‌کند:
۱. مرحله‌مندی: از رفراندوم تا جمهوری دموکراتیک، با قدم‌های روشن و عملی.
۲. هشدار نسبت به بی‌دولتی: توجه به این‌که گذار بدون ثبات، خود ویرانگرتر از استبداد است.
۳. همکاری ملی: تأکید بر پیوند با اپوزیسیون ملی و همه‌ی نیروهای خواهان آزادی.

این گفتمان، امروز یکی از جدی‌ترین گزینه‌ها در مسیر دموکراتیک شدن ایران است. زیرا هم ضرورت تغییر را نمایندگی می‌کند و هم مسئولیت‌پذیری در برابر آینده‌ی کشور را. ادامه‌ی ولایت فقیه و لجاجت حاکمیت، کشور را در سراشیبی سقوط می‌کشاند؛ اما بی‌دولتی و فروپاشی هم سرنوشت مردم را نابود می‌کند. تنها راه سوم، همان است که تاج‌زاده می‌گوید: گذار مسئولانه، مرحله‌به‌مرحله و ملی به جمهوری دموکراتیک.

این راه، نه خیال‌پردازی روشنفکرانه است و نه شعار خیابانی؛ بلکه طرحی است ریشه‌دار در تجربه‌ی ملت ایران. مردمی که بارها هزینه‌ی هرج‌ومرج را پرداخته‌اند و طعم تلخ دیکتاتوری را چشیده‌اند، امروز بیش از هر زمان دیگر به مسیری نیاز دارند که هم آزادی را تضمین کند و هم کشور را از خطر فروپاشی نجات دهد. گفتمان تاج‌زاده دقیقاً در این نقطه می‌ایستد: هم دموکراسی، هم ثبات.

اگر امروز این صدا شنیده نشود، فردا شاید فرصتی برای شنیدن هیچ صدایی باقی نماند. تاریخ بارها نشان داده است که لجاجت حاکمان، در لحظه‌ای غیرقابل پیش‌بینی، به انفجار اجتماعی منجر می‌شود. انتخاب ما روشن است: یا همچنان در سراشیبی سقوط بمانیم، یا با عقلانیت و شجاعت، همان راهی را برویم که تاج‌زاده پیشِ روی ما گذاشته است.

@MostafaTajzadeh
👍38
📝📝📝ماجرای استاندار مازندران و چند نکته

✍️کاوه فخاری

ظاهرا جناب یونسی استاندار مازندران در همایشی گفته است «تا وقتى مردم گرسنه اند، به عفاف و حجاب اعتقادى ندارم». گفتن همین یک جمله از سوی استاندار مازندران کافی بود تا توپخانه‌های وابستگان یک جریان خاص سیاسی از هر سو به ایشان نشانه رود و آتشباری سنگینی آغاز شود. از نماینده تندخو و ترش‌رو و درشت‌گوی مجلس گرفته که نمک پرانی‌اش گل کرده بود و‌ مدرک فوق تخصص استاندار در رشته پزشکی‌ را به سخره می‌گرفت تا نماینده محترم دیگری که رسما زبان به اهانت گشوده و با ادبیاتی همچون «تو غلط کردی استاندار شدی» و «من اگر به جای دربان استانداری بودم استاندار را به استانداری راه نمی‌دادم» او را نواختند و در نهایت هم همه ۱۴۰۰۰ شهید گرانقدر استان مازندران را به نام نگاه و نگرش خود سند زدند.

جناب استاندار نیز در مواجهه با این حملات بی‌امان به سرعت صحبتهای خود را تصحیح کرد و اظهار داشت که منظورش طرح عفاف و‌حجاب بوده نه اصل موضوع حجاب. در لابلای این منازعه اما نکاتی وجود دارد که شاید ریشه بسیاری از مشکلات کنونی مملکت در آن نهفته باشد و نمیتوان و نباید از آن غفلت کرد اول از همه باید گفت که نظارت بر عملکرد و انتقاد و پرسشگری از یک مدیر اجرایی حق و وظیفه نماینده‌گان مجلس است و در آن شکی نیست اما مشکل اینجاست، وقتی اظهار نظر یک مدیر در مورد اعتقاد شخصی‌اش، چنین واکنشهایی را برمی‌انگیزد نشان می‌دهد ظاهرا در نگاه بعضی حضرات، مملکت ملک طلق و ارث پدری شان است و هرکس اندک زاویه ای با نگاههای محدود جریانی آنها داشته باشد حق هیچگونه فعالیت اجرایی در کشور را نداشته و باید از همه مناصب و مصادر حذف شود.

البته چنبن دیدگاههایی از طرف وابستگان جریان مذکور قابل درک‌ است چون اگر شرایط مملکت عادی بود و مبادی ورود به حاکمیت در این حد تنگ نبود و اگر نبودند دستگاههای نظارتی بالا دستی که با گزینش های بی منطق، و خلاف قانون اساسی، اکثریت مردم جامعه را از هرگونه تاثیرگذاری بر سرنوشت خود و دخالت در تصمیم گیری‌ها و تصمیم سازی‌ها حذف کنند، آنهم در کشوری با این همه نیروهای انسانی دانا و خردمند و کاردان، هرگز نوبتِ به تن کردن قبای وکالت و وزارت و ریاست به کسانی نمی‌رسیدکه هم از نظر هوش هم از نظر دانش و هم از نظر کارآمدی و کاردانی معلوم نیست شایستگی دربانی همان استانداری را داشته باشند یا خیر؟ و اگر کار کشوری با اینهمه منابع و ثروت و دارایی به اینجا می‌کشد که در اولیات و ابتدایی ترین امور خود مانده و سرمایه‌های عظیم انسانی خود را فوج فوج از دست می‌دهد دقیقا به خاطر وجود چنین دیدگاهی و قبضه شدن قدرت در دست آنان است.

نکته بعد اینکه ای‌کاش جناب نماینده و همکاران محترمشان که خیلی دغدغه شریعت و دیانت دارند و پس از وقایع سهمگین سال ۱۴۰۱ که عملا جامعه ایران را چند پاره کرد و شکاف بی سابقه ای میان ملت و دولت و بین اقشار مختلف مردم ایجاد کرد و با وجود آن همه خسارت، باز هم طرح عفاف و حجاب را در مجلس تصویب می‌کنند، عنایت بفرمایند و یک مورد دستور یا توصیه در مورد الزام و اجبار به حجاب (نه در مورد اصل موضوع حجاب) و مجازاتِ بی یا بد حجاب را در میان دهها و صدهاهزار آیه و حدیث و روایت مثال بزنند.

در تاریخ اسلام رسول مکرم اسلام حکمران سرزمین حجاز بودند و حکمرانی کردند حضرت علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) حکمران یکی از بزرگترین امپراتوری های زمان خود بودند که مرزهایش از مصر تا ایران و ماورالنهر امتداد داشت، حضرت امام رضا(ع) ولیعهد یکی از مقتدر ترین امپراطوری های زمان خود بودند، یک مورد در سیره و سنت و رویه این بهترین‌های عالم مثال بزنند که دستوری برای مجازات بی حجاب یا اجبار و الزام به پوششی خاص را صادر کرده باشند و همچنین سایر معصومین.

واقعا این سوال مهم مطرح است که آیا اینهمه اصرار و ابرام بر طرحها و برنامه هایی که نتیجه ای جز قطبی کردن بیشتر جامعه، انشقاق و شکاف بین مردم و ایجاد اشمئزاز و بیزاری بیشتر در بخشهایی مهم ازجامعه نسبت به نظام حکمرانی ندارد صرفا ناشی از یک نگاه بنیاد‌گرایانه به شریعت و سخت آیینی مذهبی است یا دلایل و علل دیگری دارد و لایه‌های پیچیده تری نیز در پس این ماجراست.اگر به جنگ تحمیلی اخیر و حمله حرامیان صهیونیست به سرزمین مقدس ایران و دست آوردهای محیرالعقول آنها در شب اول، نگاهی بی‌افکنیم مبرهن است که این حمله نمی‌تواند دفعتا صورت گرفته باشد و قطعا پیش از آن برنامه‌ریزی‌های گسترده چندین ساله و نفوذ در لایه های عمیق امنیتی و نظامی صورت گرفته است به نظر می‌رسد زمان آن فرا رسیده این موضوع نیز بررسی شود که آیا ماجرای نفوذ و جاسوسی، صرفا در لایه های امنیتی و نظامی بوده یا پیوستهای اقتصادی، فرهنگی و از همه مهمتر اجتماعی هم داشته است؟

@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
👍23
🎥در گفت‌وگوی ویژه دیدار‌نیوز با حسین نورانی‌نژاد مطرح شد:اصلاح، یک تاریخ انقضا برای اثربخشی دارد/اگر از اصلاح طلبی تغییر خواهی را بگیری، محافظه‌کاری می‌شود/برخی از اصلاح‌طلبان دغدغه حاکمان را دارند که ناراحت نشوند و روی‌شان را از مردم بر می‌گردانند

در برنامه ویژه دیدار‌نیوز با حسین نورانی‌نژاد قائم مقام‌حزب اتحاد ملت و عضو جبهه اصلاحات با موضوع "بیانیه ۱۱ ماده‌ای جبهه اصلاحات؛ راهی برای رسیدن به صلح پایدار" گفت‌وگو کردیم.

✍🏻دیدارنیوزـ حسین جعفری: در شرایط نه جنگ نه مذاکره، در شرایط هم جنگ هم مذاکره، در شرایط تعلیق جنگ و شرایط نه صلح نه جنگ و در شرایط مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم، ارائه راهکار مشخص و قابل اشاره بسیار هزینه‌زاست و کسانی چنین پیشنهاداتی می‌دهند هم شجاعت‌اند و هم دلسوز! گفتگوی ویژه دیدار نیوز با حضور آقای حسین نورانی‌نژاد قائم مقام حزب اتحاد ملت و عضو جبهه اصلاحات به موضوع "بیانیه ۱۱ ماده‌ای جبهه اصلاحات؛ راهی برای رسیدن به صلح پایدار" اختصاص داشت.

برای مشاهده روی لینک زیر کلیک کنید
youtube.com/watch?v=6Kk7Wsz_u9w

@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
👍14
📝📝📝پساجنگ و هجمه علیه اصلاح‌طلبان

✍️علی میرزامحمدی(جامعه شناس)


کشور در حالی روزهای پس از جنگ 12 روزه تحمیلی اسرائیل را پشت سر می‌گذارد که به‌جای همگرایی و بازسازی ملی، شاهد موجی تازه از حملات رسانه‌ای و سیاسی علیه اصلاح‌طلبان و میانه‌روها هستیم.

جامعه‌ای که انتظار داشت پس از جنگ به سمت گفت‌وگو و آشتی ملی حرکت کند، بار دیگر با صحنه تکراری تخریب و زمینه سازی برای خشونت علیه منتقدان روبه‌روست. این بازگشت به «تنظیمات کارخانه» نشان می‌دهد که جریان تندرو از فرصت پساجنگ برای تقویت گفتمان عقلانیت و دیپلماسی به‌شدت بیمناک است.

یکی از دلایل اصلی این هراس را می‌توان در واکنش های تندروانه و هیجانی علیه بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران جست‌وجو کرد.

در این بیانیه، «آشتی ملی» به‌عنوان تنها راه نجات کشور معرفی و مذاکره جامع و مستقیم برای رفع تحریم‌ها پیشنهاد شده است. همچنین از تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی در قبال لغو کامل تحریم‌ها، عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی، خروج نیروهای نظامی از عرصه سیاست و اقتصاد و بازگرداندن اقتصاد به مسیر رقابت سالم سخن به میان آمده است.

ائمه جمعه برخی کلان شهرهای کشور در خطبه های نماز با تعابیری چون «جبهه اصلاحات عددی نیستند،  ایفاگران نقش اشعث بن قیس، بازگوکنندگان مطالبات دشمن، و باید بر دهان این افراد زد تا آب بر آسیاب دشمن نریزد» به این بیانیه واکنش تندی نشان داده ‌اند.

البته در صدا و سیما نیز برخوردهای تندی از زبان کارشناسان مهمان مطرح شده است.

سخن کلیدی آن است که اگر انتقادی به این بیانیه وارد است، این انتقاد باید مبتنی بر دلایل و استدلال منطقی باشد، نه سخنان طعنه‌آمیز یا ادبیات طرد و تحقیر.

بهترین رویکرد این است که ضمن تحلیل نقاط ضعف یا محدودیت‌های پیشنهاد مطرح‌شده، راهکارهای جایگزین و بهتری ارائه شود تا گفتمان عقلانیت و منافع ملی تقویت شود و فضای عمومی جامعه به سمت نزاع و تخریب نرود.

متاسفانه به این نکته بی توجهی می شود که افکار عمومی پس از جنگ، پرسش‌های جدی و بنیادین درباره شیوه حکمرانی، هزینه آنها و آینده کشور دارد.

به نظر می رسد هجمه‌ها با هدف انحراف انرژی جامعه از این پرسشگری‌ها به سوی نزاع‌های جناحی طراحی شده است. اما نزاع‌های سیاسی نه کمبود آب و برق را جبران می‌کند، نه رکود اقتصادی را برطرف می‌سازد و نه تهدیدهای امنیتی را کاهش می‌دهد.

کشور امروز نیازمند حکمرانی فراجناحی است؛ حکمرانی که در آن منابع حیاتی و سیاست‌های کلان در خدمت منافع ملی باشد، نه ابزاری برای حذف رقیب.

آینده ایران در گرو بازسازی اعتماد اجتماعی، بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های ملی و گفت‌وگوی صریح میان جریان‌های سیاسی است. تداوم فضای تخریب و برچسب‌زنی، تنها به انزوای بیشتر کشور و تشدید بحران‌ها خواهد انجامید.

هجمه به اصلاح‌طلبان و میانه‌روها نشانه اقتدار نیست؛ بلکه آیینه‌ای از ترس بازگشت گفتمان عقلانیت و آشتی ملی است. ایران امروز بیش از هر زمان به آرامش و تدبیر نیاز دارد.

اگر این فرصت تاریخی سوزانده شود، تهدیدهای خارجی و مشکلات داخلی نه‌تنها کاسته نخواهد شد، بلکه ابعاد گسترده‌تری خواهد یافت.

@iransocialproblems
@MostafaTajzadeh
👍26
📝📝📝گفتگوی تلفنی سید مصطفی تاج‌زاده با سید محمد خاتمی

صبح امروز، گفت‌وگوی تلفنی میان سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور دوره اصلاحات، و سید مصطفی تاج‌زاده، زندانی سیاسی که یازدهمین سال حبس خود را در زندان اوین سپری می‌کند، انجام شد.

در این گفت‌وگو، تاج‌زاده از موفقیت‌آمیز بودن عمل جراحی خاتمی و بهبود حال ایشان ابراز خرسندی کرد و خاتمی نیز نسبت به ادامه حبس تاج‌زاده بدون مرخصی ابراز نگرانی نمود.

خاتمی همچنین ضمن احوال‌پرسی از دیگر زندانیان سیاسی، برای آزادی آنان ابراز امیدواری کرد.

گفتنی است که تاج‌زاده در پاییز ۱۴۰۱ به دلیل عارضه قلبی در مرکز قلب تهران بستری شد و پس از انجام عمل آنژیوپلاستی، به سلول انفرادی بازگردانده شد.

@MostafaTajzadeh
👍56
📝📝📝 مروری به نامه های مصطفی تاجزاده از زندان - ۳

✅️بی‌دولتی ساختاری و بحران مشروعیت رسانه‌ای

انباشت مشکلات اقتصادی و اجتماعی نشان می‌دهد که نظام حکمرانی از انجام وظایف اولیه‌اش ناتوان شده است. حتی با وجود دولت و مجلس، کشور عملاً به سمت بی‌دولتی حرکت می‌کند؛ شرایطی که مقدمه‌ی هرج‌ومرج و فروپاشی اجتماعی است. همزمان، صداوسیما به جای رسانه ملی، تبدیل به رسانه یک اقلیت ۱۰–۱۵ درصدی خودی شده است؛ نتیجه، بی‌اعتمادی عمومی و انتقال مرجعیت خبری به رسانه‌های بیرونی است.
👍21👎1
📝📝📝 آذر منصوری در نامه ای به رئیس صدا و سیما نسبت به برخورد یکسویه و مغرضانه با جبهه اصلاحات ایران اعتراض کرد /
به نمایندگان جبهه اصلاحات ایران هم تریبون دهید

✍🏻آذر منصوری در نامه ای سرگشاده خطاب به پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما نسبت به رویکرد یک سویه و برخورد غیرمنصفانه و مغرضانه این سازمان رسانه ای در انعکاس بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران با موضوع محوری آشتی ملی اعتراض کرده و خواهان شرکت نمایندگان این جبهه در یک برنامه زنده و مستقیم و با رعایت اصول بی‌طرفی شد تا امکان پاسخ به تخریب‌ها برای آنها فراهم شود.

رئیس جبهه اصلاحات ایران در این نامه خاطر نشان کرده است: چشم‌پوشی از واقعیتی که هر روز آشکارتر می‌شود، نه ممکن است و نه در شأن مسئولیتی است که بر عهده نهادهای ملی گذاشته شده است. متأسفانه آنچه در کارنامه سال‌های اخیر رسانه‌ای که عنوان «ملی» را یدک می‌کشد دیده می‌شود، عملکردی جناحی، جهت‌دار و غیرمنصفانه است که نتیجه آن حذف یا تخریب بخش قابل توجهی از ملت و جریان‌های سیاسی قانونی کشور بوده است.

آذر منصوری با تصریح این که جبهه اصلاحات ایران، در شرایط خطیر کنونی ـ به‌ویژه در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر و پیامدهای آن ـ کوشیده است با نگاهی مسئولانه، مدبرانه و در چارچوب منافع ملی سخن بگوید و بر ضرورت وحدت و انسجام ملی تأکید ورزد، در این نامه نوشته است: با این حال، شاهد بوده‌ایم که نه تنها امکان طرح دیدگاه‌های این جبهه پس از جنگ در رسانه ملی فراهم نشده، بلکه بیانیه اخیر جبهه با ادبیاتی مغرضانه و پر از اتهام، بدون هیچ‌گونه فرصت برای پاسخگویی، از تریبون‌های رسمی سازمان تخریب و محکوم شده است.

👈🏼
متن کامل نامه

@MostafaTajzadeh
👍48
📝📝📝محمد؛ موحد بی‌بارگاه

✍🏻ایران فردا


در تاریخ طبری در باب وفات پیامبر چنین آمده است:
عایشه گوید: «وقتی بیماری پیامبر سخت شد، پارچه‌ای سیاه بر او بود. گاهی آن را بر صورت می‌کشید و گاهی پس می‌زد و می‌گفت: خدا بکشد کسانی را که قبور پیامبران خود را مسجد کرده‌اند.» و این را از امت خود منع می‌کرد.

این جمله تنها یک هشدار فقهی یا نهی از ساختن بنا و بارگاه برای پیامبران و امامان نیست.این سخن که در واپسین دم، با کلماتی بریده‌بریده از زبان پیامبر برمی‌آید، خود قیامی است علیه تثبیت حضور در یک نقطه قطعی و زمانی مشخص. پیامبر با این کلام نهایی، ضربه‌ای می‌زند به منطق تکرار و تثبیت، یعنی همان منطق کرونوس (زمان تقویمی و خطی). منطقی که مقبره را مرکزی برای تماس با امر قدسیِ منجمد و مومیایی‌شده می‌داند، و نه امکانی گشوده برای معنا و رهایی در همه‌ی زمان‌ها.

پیامبر در واپسین لحظات زندگی‌اش، به‌جای آنکه وصیت به ساختن مقبره‌ای برای خود کند، دقیقاً هشدار می‌دهد که حقیقت را نباید در سنگ و بارگاه دفن کرد. حقیقتی که او حامل آن بود، نه یادبودی تاریخی و نه شیئی برای زیارت، بلکه رخدادی زنده و همیشه جاری بود که در دل سوژه انسانی باید باقی بماند. او با این سخن، عملاً راه را می‌بندد بر هرگونه تلاش برای تبدیل وحی به نهادی بسته، به سنتی خشک، یا به میراثی مومیایی‌شده.

اساساً وحی، در این فهم، یک فرآیند مداوم است؛ نه رخدادی بسته در گذشته. همان‌طور که رودلف بولتمان، متأله مسیحی، یادآور می‌شود: وحی تنها در کلمات و نصوص پیشین جاری نشده، بلکه در تفسیر و مواجهه‌ی وجودی انسان امروز دوباره جان می‌گیرد. وحی در نسبت انسان با حقیقت، همیشه می‌تواند جریان داشته باشد. وحی نه به گذشته تعلق دارد و نه به آینده‌ای دور؛ وحی همان امکان لرزش، گشودگی و آشکارشدن حقیقت است که در هر اکنون، برای هر انسانی، می‌تواند دوباره جاری شود.

در چنین لحظه‌ای، گذشته و آینده درهم می‌ریزند و اکنون به "اکنونی پر از ابدیت" بدل می‌شود. این همان چیزی است که سنت یونانی آن را کایروس می‌نامید: لحظه‌ی تصمیم، لحظه‌ی گشایش، لحظه‌ای که کیفیتی متفاوت دارد و ابدیت در آن حاضر می‌شود. اگر ابدیت چیزی بیرون از زمان و موکول به آینده‌ای نامعلوم نباشد، بلکه در کیفیت زیسته‌ی اکنون آشکار شود، آنگاه وحی نیز دیگر یک واقعه‌ی دفن‌شده در تاریخ و مقبره‌ها نخواهد بود.

از این منظر، جمله‌ی تکان‌دهنده‌ی محمد خود بیدارباشی است برای سوژه انسانی: شورش علیه کرونوس (زمان تقویمی و خطی) و احیای کایروس، یعنی لحظه‌ی گشایش و جاری‌شدن بی‌وقفه‌ی وحی و معاد در جانِ سوژه‌ی تحول‌خواه و انقلابی. این وصیت خاموش، ما را فرامی‌خواند تا حقیقت را نه در سنگ و آیین، بلکه در زندگی زنده و تصمیم وجودی خود بجوییم؛ آنجا که اکنون به ابدیت گشوده می‌شود.

این عتاب پیامبر، امروز نیز همچون فریادی زنده و بیدار معنا دارد. در فضای کنونی که دین عامه و بخش عمده‌ای از فرهنگ سنتی، پیوند خود را با جان هستی از دست داده و به مناسک، نمادها و آیین‌ها پناه برده است: پیاده‌روی اربعین، زیارت کعبه، سفرهای زیارتی به مشهد یا قم، که اغلب به تکرار رسمی و شکلی خشک بدل شده‌اند، نه به تجربه‌ی زنده‌ی حقیقت و وحی. همزمان، قدرت مستقر رسمی از همین نمادها بهره می‌گیرد تا منافع و مشروعیت خود را تثبیت کند، بی‌آنکه لحظه‌ای به گشایش حقیقی در دل سوژه انسانی توجه کند.

در چنین شرایطی، سخن محمد که "قبور پیامبران را مسجد نکنید" همچون هشدار رهایی‌بخش و همیشه جاری باقی می‌ماند: دعوتی به شورش علیه تکرار و تثبیت، علیه مناسک و نمادهایی که تهی از حقیقت‌اند، و یادآوری اینکه وحی و حقیقت، هرگز نباید در سنگ، مناسکو تشریفات یا منافع قدرت محصور شوند، بلکه باید در زندگی و دل انسان‌ها، هر دم و هر اکنون، جاری باشند.

"سلام و تسلیت به یاد وفات محمد، آن موحد همیشه زنده و بیدار، که در سنگ و بارگاه نمی‌گنجد و در دل‌های جویای حقیقت جریان دارد"

@iranfardamag
@MostafaTajzadeh
👍18
👍11
📝📝📝مروری به نامه های مصطفی تاجزاده از زندان - ۴

ضرورت تغییرات ساختاری برای عبور از بحران

آیا اولویت نظام باید خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد یا تلاش برای لغو آن‌ها؟ آیا توسعه‌طلبان و دمکراسی‌خواهان باید فقط ضررهای سیاست‌های رهبر را کاهش دهند یا لازم است تغییر بنیادین رهبری و حذف ولایت‌فقیه را در دستور کار قرار دهند؟ اصلاحات تاکتیکی مانند مسکن عمل می‌کنند: آرامش موقت ایجاد می‌کنند، اما مانع پیشرفت بیماری ساختاری سیاسی نمی‌شوند.

حتی اگر جنگ و تحریم پایان یابند، مشکلات سه‌گانه ساختاری، سیاسی و مدیریتی بدون تغییر اساسی پابرجا خواهند بود و توسعه پایدار ممکن نخواهد بود. عبور از بن‌بست فعلی تنها با انجام تغییرات بنیادین در ساختار، مدیریت و سیاست داخلی میسر است.

@MostafaTajzadeh
👍18
📝📝📝 مروری به نامه های مصطفی تاجزاده از زندان - ۵

نجات ایران: تغییر ساختار، مشارکت ملی و صلح پایدار

ایران برای عبور از بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیازمند تغییرات ساختاری فوری است: تمرکز قدرت باید پایان یابد و قانون اساسی با استفاده از مجلس مؤسسان و رفراندوم مردمی اصلاح شود تا حکمرانی پاسخ‌گو و کارآمد شود. مدیریت ناکارآمد و فساد سیستماتیک باید جای خود را به شایسته‌سالاری و شفافیت دهد.

حاکمیت باید رفاه، آزادی و برابری فرصت‌ها را برای مردم تامین کند. نجات کشور بدون جلب مشارکت آحاد ملت و دستیابی به تفاهم مسالمت‌آمیز با جهان، به‌ویژه آمریکا، ممکن نیست. جنگ و وضعیت «نه‌جنگ، نه‌صلح» فاجعه‌آمیز است و تنها صلح پایدار می‌تواند امنیت، ثبات و رشد ایران را تضمین کند.

@MostafaTajzadeh
👍22
📝📝📝 مرخص !

✍🏻 شورای سردبیری: زمانی بس دور، آنزمان که آقای تاجزاده بیرون از زندان بود، به یکی از دوستان خود قولی داد: "مقاله‌ای درباب غلط بودن قضاوت تو درباره عملکرد امام خمینی خواهم نوشت." آن دوست ادعا کرده بود آقای خمینی از عصر روز ۲۲ بهمن ۵۷ تا پایان عمر هیچ تصمیم درستی نگرفته است الا دو تصمیم: پذیرش قطعنامه اتش بس باعراق( آن هم پس از چند ماه تاخیر خسارت بار) و صدور حکم موسوم به احکام ثانویه، یعنی مجاز بودن خودش به صدور احکام مغایر با فقه سنتی( که آن هم نصفه نیمه ماند). آقای تاجزاده فرصت نکرد آن مقاله را بنویسد و به زندان رفت. در زندان هم که فرصت کافی داشت به این مهم نپرداخت و قضیه ماند روی هوا.

جای این سوال هست که اگر ادعا شود کل نظام جمهوری اسلامی هم در دوران حیات نزدیک به نیم قرنی خودهمین کارنامه را دارد و جز یک تصمیم با تاخیر امضای معاهده موسوم به برجام بر فهرست تصمیمات درست خود نیفزوده، آیا کسی هست که پاسخ مستدل نافی این ادعا ارائه کند یا نه.

بعید است. جز انها که با شعار دادن و نشستن بر منابر یکطرفه خرج خود را در می‌آورند، بعید است کسی برای نفی این ادعا فکر خود را مشغول کند. البته میپذیریم که بین "تن‌دادن"  و"تصمیم گرفتن" تفاوتی قائل نشده‌ایم، وگرنه هم ان پذیرش قطعنامه زیر فشار نظامی خارجی بود، هم آن احکام ثانویه زیر فشار اجتماعی داخلی، و هم برجام زیر  زور سازمان ملل! یعنی منطقا، این حکومت در عمر خود هیچ تصمیم درست ملی داوطلبانه‌ای نگرفته است. البته ادعای بزرگی است و هر کس نقیض آن را دارد، بسم‌الله!
حکومتی که چنین کارنامه‌ای دارد و به جای کار درست هزار عمل خبط دارد و مردم ایران را به فقر و بی آیندگی هم دچار کرده است، آیاقابل دفاع است؟ عقول ساده به سرعت پاسخ منفی میدهند و دنبال این میروند که حکومت جانشین بیاورند. آنهایی که پیچیده‌تر فکر میکنند میروند دنبال اینکه برای عبور از فاز پر اشتباه این سیستم ، چه راهی کم هزینه تر است.

ابتدا منتقدان بیرون سیستم برای اصلاح آن تلاش میکنند(معمولا سرکوب میشوند)
سپس اصلاح‌طلبان درون سیستم ظهور و تلاش میکنند سیستم را روی ریل برگردانند. سیستم گوش نمیکند و انها را پس میزند و حذف میکنند. گروه بعدی مصلحت سنجان حکومت هستند که از ضعیف شدن حکومت بیم دارند. حکومت تعدادی سگ استخدام میکند که به انها پارس کنند و به عنوان بی‌بصیرت فحش دهند.  سپس ترسیدگان از عاقبت حکومت پیش می‌ایند که از میان آنها بناپارت ظهور میکند(ما هنوز به این مرحله نرسیده‌ایم) و الی آخر.

در تمام این مراحل ، هسته مرکزی حکومت دائما در برابرتغییر مقاومت میکند، هر اصلاحی را پس از انکه دیگر دیر شده انجام میدهد، تکیه‌اش را به روباه و سگ و خوک و گرگ انسان نما افزایش می‌دهد، و.....

اما یک گروه جامانده هم در توصیفات بالا داریم: اصلاح‌طلب غیر سفره نشین و ناعافیت طلب، که معتقد است اصلاحات از نان شب واجب‌تر است، اما  چه حکومت یک قدم اصلاحی بردارد و چه بر ندارد، باید از آن دفاع کرد. از خطاهایش چشم پوشی کرد و در خطاهای جدیدش شریک شد.نمونه برجسته این جماعت، کسانی‌اند که این روزها از موضع اصلاح‌طلبی به بیانیه تازه جبهه اصلاح‌طلبان می‌تازند. برای انها، چون اخیرا اسرائیل و آمریکا  به ایران حمله کرده‌اند و ممکن است دوباره حمله کنند، نقد عملکرد حکومت و توصیه ان به سازش، بلاهت سیاسی، فراموش کردن وطن، خروج، و یاغی گری است. رمز حمله انها، " به هم زدن انسجام" است.  انسجام دروغ بزرگی است ساخته شده از ریختن وطنپرستی مردم با افلاس حکومت در همزن برقی. اما خب..!

امروز حکومت در طریقی که آن بیانیه پیشنهاد کرده بود رهسپار است(البته دادن شعارهای گنده را متوقف نمیکند) و تجربه میگوید همراه به این رهسپاری، مشت خود را بر سر آن جماعت بدبخت حق‌گو فرود خواهد آورد.
ایرادهایی که از چپ و راست  به بیانیه جبهه اصلاحات گرفته میشود تنها در صورتی هسته و رگه‌ای از واقعبینی در خود دارد که مدعیان چپ و راست بتوانند فقط یک نمونه، واقعا فقط یک نمونه از کنار آمدن داوطلبانه حکومت با مطالبات و خواستهای حقوقی،سیاسی، اجتماعی، واقتصادی و فرهنگی مردم ارائه کنند . از شیخی با یک من ریش و چند پست و مقام این را خواستیم، مدتی سرخاراند و با پنجه ریش شانه کرد و جدی گفت استعفای صدوقی!!

واقعا این حکومتجز صدیقی‌ها به مردم چه داده است که بتواند نخواستن همگانی خود را نقد و نفی کند؟ما همه مراحل اصلاح‌طلبی را پیموده‌ایم،به اندازه کافی از ضرورت اصلاح سیستم(نه براندازی آن) دفاع کرده‌ایم،  و واقعا دنبال دیدن نشانه‌ای از انجام حتی یک اقدام داوطلبانه درست و عقلانی حکومت گشته‌ایم و می‌گردیم.  نیافته‌ایم و حکم میدهیم تنها از حکومت‌هایی میتوان دفاع کرد که در برابر هر هزار فداکاری ملتشان حداقل یک اقدام مثبت ملی داوطلبانه انجام داده باشند!

🆔@jameeno
@MostafaTajzadeh
👍18
📝📝📝 مروری به نامه های مصطفی تاجزاده از زندان - ۶

✅️پر کردن شکاف حکومت و ملت؛ تنها راه جلوگیری از بحران و بی‌دولتی

شکاف میان حاکمیت و مردم زمینه‌ساز بحران‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی است و منجر به بروز جنگ و هرج‌ومرج می‌شود.

تنها راه جلوگیری از تکرار این آسیب‌ها، انجام فوری اصلاحات ساختاری، سیاستی و مدیریتی است تا فاصله میان حکومت و جامعه به حداقل برسد. بازگرداندن قدرت به مردم نه‌تنها مهار مشکلات داخلی و دفاع از امنیت ملی را ممکن می‌کند، بلکه موقعیت ایران در عرصه بین‌المللی را تقویت می‌نماید.

@MostafaTajzadeh
👍19
«فَاللّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمينَ»
✍🏻پروانه سلحشوری

هموطنان عزیزم، مردم شریف ایران

پس از گفت‌وگو با عبدی‌مدیا و رادیو فردا، موجی بی‌سابقه از تماس‌های تهدیدآمیز، پیامک و حملات سایبری در فضای ایکس علیه من و خانواده‌ام شکل گرفته است؛ موجی که شباهت‌های بسیاری با ماجرای «آقازاده ماساژور» دارد.

باور دارم سکوت، ترس و انفعال، میهن‌مان را به ورطه فروپاشی خواهد کشاند. سخنان من اما چیزی جز یادآوری قانون اساسی و بازخوانی ترجمان گفته‌های امام خمینی در بهشت زهرا، پیش از پیروزی انقلاب، نبود؛ آنجا که فرمود:
«به چه حقی ملت پنجاه یا صد سال پیش اختیار سرنوشت امروز ما را تعیین کند؟»

آنچه گفتم از سر صداقت بود؛ برای برون‌رفت از شرایط اسف‌بار کنونی. می‌توانستم در کنج عافیت بنشینم و دم فروببندم، اما وجدانم آرام نمی‌گرفت. براستی، اگر آن‌گونه که هتاکان می‌گویند من بهره‌مند از مواهب قدرت و ثروت بودم، آیا چنین صراحتی در کلام داشتم؟

چه درست گفت دکتر حسابی:
"جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود"
جز در سپهر خیرخواهی وطن و خجستگی هموطن راهی نپیموده ام و تا پای جان در کنار ایران برای ارتقای حقوق انسانی و حکمرانی شایسته این ملت دیرین همت می گمارم.

@ParvanehSalahshouri
@MostafaTajzadeh
👍77👎1
📝📝📝روز پزشک؛ دکتر حمید قره‌حسنلو و همسرش فرزانه قره‌حسنلو، دو زندانی در تبعید

حمید و فرزانه قره‌حسنلو از بازداشت‌شدگان مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج هستند؛ در مراسمی که روح‌الله عجمیان، بسیجی، جان خود را از دست داد و تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان با اتهامات واهی بازداشت شدند و با حبس و حکم‌های سنگین ‌ اعدام روبرو شدند.
این زوج پس از بازداشت، تحت شکنجه‌های شدید قرار گرفتند و در دادگاه‌های ناعادلانه، ابتدا به اعدام محکوم شدند.

بعدها حکم اعدام لغو شد، اما جای آن، مجازات‌های سنگین در تبعید برایشان صادر شد:
حمید قره‌حسنلو: ۱۵ سال زندان در یزد
فرزانه قره‌حسنلو: ۵ سال زندان در مشهد
این زوج در حالی این روزهای سخت را می‌گذرانند که سلامتشان به شدت در خطر است.

فرزانه قره‌حسنلو در زندان به سرطان سینه مبتلا شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
حمید قره‌حسنلو هم با بیماری‌های جدی جسمی به دلیل ضرب و شتم و شکنجه شدی. دست‌وپنجه نرم می‌کند.

@rashn18_iran
👍28👎2
📝📝📝 ریشه‌یابی بازسازی استبداد بعد از انقلاب بهمن ٥٧

ابولفضل قدیانی

چهل و شش سال پس از استقرار جمهوری اسلامی و تشدید ابرچالش‌های متعدد کشور، ضرورت ژرف‌‎کاوی برای تببین منشا اصلی مشکلات و چاره‌اندیشی برای درمان را بیشتر کرده است. در این راستا جا دارد به ضعف بنیان‌های عقلانی و سیاسی نظریه‌ی ویرانگر ولایت فقیه بیش از هر زمان دیگری پرداخت. مشکلات کنونی ایران ریشه در این نظریه و پیامدهای تخلف‌ناپذیر آن دارد.

جنگ، تحریم، انسداد سیاسی، واپسگرایی فرهنگی، محاصره‌ سیاسی و اقتصادی و فقر و فلاکت ناشی از آن به صورت تصادفی به وجود نیامده است. قطعی روزانه‌ی آب و برق مردم و تورم افسار گسیخته بی‌ارتباط با تفکر حاکم برکشور در چهل و چند سال گذشته نبوده است‌.
فساد سیستماتیک، ظلم و ستم دستگاه قضا از آسمان نازل نشده است. بدون سرکوب شایستگان و برکشیدن متملقان، ایران به محل تاخت و تاز بیگانگان و یارگیری نیروهای خارجی بدل نشده است. ریشه‌ی وضع موجود در استبداد فقه‌، بنیادی است که توسط روح‌الله خمینی صورتبندی و اجرا شده است.


در جریان مبارزات منتهی به انقلاب پنجاه و هفت سرمایه‌ی اجتماعی سنتی روحانیت و شخصیت مبارز خمینی منجر به این شده بود که در بین مخالفان شاه نگاه به خمینی مثبت باشد. به خصوص که در آن زمان کسی تصور روشنی از ایده‌ی ولایت فقیه و تبعات آن وجود نداشت.

متاسفانه علی رغم آشکار شدن روحیه‌ی استبدادی روح الله خمینی و نتایج خانمان برانداز نظریه‌ی ولایت فقیه او، هنوز ضرورت گسست کامل از آموزه‌های معرفتی و سیاسی او در عرصه سیاسی ایران جا نیفتاده است. ایران آینده نیازمند عبور توامان از میراث حکمرانی روح الله خمینی است. هر فرد منصفی می‌تواند با نگاهی به وضعیت نظام قضایی ایران از جمله محاکم، زندان‌ها، شکنجه‌ها و اعدام‌ها، و آیین دادرسی ایران به کارنامه‌ی روح الله خمینی پی ببرد.

مغالطه‌ی دیگر آن است که انحراف ولایت فقیه را به دوره‌ی مستبد امروز ایران، علی خامنه‌ای نسبت می‌دهند. این درست است که در دوره‌ی خامنه‌ای مصیبت‌ها و بحران‌های بزرگی بر کشور تحمیل شده است اما
ریشه‌ی همه‌ی این مصائب را باید در استبدادی جست و جو کرد که خمینی نظریه‌پردازی و اجرا کرد.
نقد شخص روح الله خمینی و میراث سیاسی او، بخش مهمی از نظریه‌پردازی و مقدمه‌چینی برای دمکراسی است.


من خودم به عنوان کسی که سالیان زیادی از حامیان روح الله خمینی بوده و در انقلاب ٥٧ نیز از رهبری او حمایت کردم، در بازنگری انتقادی به این نتیجه رسیده‌ام که منشا مشکلات کلان کشور ریشه در نظرات ایشان بخصوص در فقه و الهیات سیاسی دارد و بدون لکنت این نظرم را اعلام کرده و می‌کنم. ساماندهی آینده ایران باید بر اساس جدایی نهادی دین و دولت، کنار گذاشته شدن حکومت دینی و کلا رویکرد ایدئولوژیک در ساختار دولت انجام شود.

میراث سیاسی خمینی باید به بایگانی تاریخ سپرده شده و نقد منصفانه و عالمانه و در عین حال رادیکال آن، پشتوانه بهبود اوضاع کشور و بازدارندگی در برابر استبداد و تکرار خطاهای گذشته شود. البته افراد بر اساس ملاحظات عاطفی و سیاسی می‌توانند در مورد وی و کلا اتفاقات گذشته داوری‌های خاص خودشان را داشته باشند؛ اما آنچه اهمیت دارد عبور از روح الله خمینی و میراث شومش علی خامنه‌ای در ساختن آینده ایران است.

🆔@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
👍13
2025/08/23 21:38:17
Back to Top
HTML Embed Code: