برپاخیز برای زن، زندگی، آزادی
بخشی از نامهی پخشان عزیزی از بند زنان اوین، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
بازجو
دنبال نام توست
در خونی که از دهانم میرود
زیرورو میکند
خواب و خیال را
مراقبم خوابت را نبینم
و تو را بدون صورت بهخاطر بیاورم
بادی که نمیشود به دامش انداخت
یا به دار آویخت
گرچه میدانم
نمیمیرد شاعر
مگر حرف در دهان خاک بگذارند
اینجا آفتاب ممنوع است
گاهی فکر میکنم
گناه گلدان کوچک یک زندانی چیست؟
نگران من نباش
دلخوشم به سوسوی ستارهای در شعر
کاش میشد
صورت خندانت را ببینم
نه اینکه با مشتی آب
بههوش بیایم در چشمهات
نگران من نباش
اعتصاب غذا
یعنی هر روز
چند گرم کمتر
در زندان باشی
🖍نیر فرزین
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@zan_j
بخشی از نامهی پخشان عزیزی از بند زنان اوین، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
بازجو
دنبال نام توست
در خونی که از دهانم میرود
زیرورو میکند
خواب و خیال را
مراقبم خوابت را نبینم
و تو را بدون صورت بهخاطر بیاورم
بادی که نمیشود به دامش انداخت
یا به دار آویخت
گرچه میدانم
نمیمیرد شاعر
مگر حرف در دهان خاک بگذارند
اینجا آفتاب ممنوع است
گاهی فکر میکنم
گناه گلدان کوچک یک زندانی چیست؟
نگران من نباش
دلخوشم به سوسوی ستارهای در شعر
کاش میشد
صورت خندانت را ببینم
نه اینکه با مشتی آب
بههوش بیایم در چشمهات
نگران من نباش
اعتصاب غذا
یعنی هر روز
چند گرم کمتر
در زندان باشی
🖍نیر فرزین
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@zan_j
👍6❤1😁1
group-telegram.com/zan_j/45344
Create:
Last Update:
Last Update:
برپاخیز برای زن، زندگی، آزادی
بخشی از نامهی پخشان عزیزی از بند زنان اوین، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
بازجو
دنبال نام توست
در خونی که از دهانم میرود
زیرورو میکند
خواب و خیال را
مراقبم خوابت را نبینم
و تو را بدون صورت بهخاطر بیاورم
بادی که نمیشود به دامش انداخت
یا به دار آویخت
گرچه میدانم
نمیمیرد شاعر
مگر حرف در دهان خاک بگذارند
اینجا آفتاب ممنوع است
گاهی فکر میکنم
گناه گلدان کوچک یک زندانی چیست؟
نگران من نباش
دلخوشم به سوسوی ستارهای در شعر
کاش میشد
صورت خندانت را ببینم
نه اینکه با مشتی آب
بههوش بیایم در چشمهات
نگران من نباش
اعتصاب غذا
یعنی هر روز
چند گرم کمتر
در زندان باشی
🖍نیر فرزین
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@zan_j
بخشی از نامهی پخشان عزیزی از بند زنان اوین، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
بازجو
دنبال نام توست
در خونی که از دهانم میرود
زیرورو میکند
خواب و خیال را
مراقبم خوابت را نبینم
و تو را بدون صورت بهخاطر بیاورم
بادی که نمیشود به دامش انداخت
یا به دار آویخت
گرچه میدانم
نمیمیرد شاعر
مگر حرف در دهان خاک بگذارند
اینجا آفتاب ممنوع است
گاهی فکر میکنم
گناه گلدان کوچک یک زندانی چیست؟
نگران من نباش
دلخوشم به سوسوی ستارهای در شعر
کاش میشد
صورت خندانت را ببینم
نه اینکه با مشتی آب
بههوش بیایم در چشمهات
نگران من نباش
اعتصاب غذا
یعنی هر روز
چند گرم کمتر
در زندان باشی
🖍نیر فرزین
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@zan_j
BY زن و جامعه (زن کارگر)


Share with your friend now:
group-telegram.com/zan_j/45344