group-telegram.com/Omidi_Reza/545
Last Update:
🔹چانهزنی جمعی؛ سازوکار تبدیل شرکتها به نهادهای اجتماعی
«اقتصاد سیاسی سرمایهداری مدرن» عنوان کتابی است از اشتریک و کروچ که در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ میلادی نوشته شده و اخیراً با ترجمۀ امیرحسین سادات توسط نشر شیرازه منتشر شده است. کتاب مطالعهای تطبیقی از وضعیت کشورهای ژاپن، آلمان، سوئد، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آمریکا در مواجهه با موج تعدیل اقتصادی و جهانیشدن در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی است. نویسندگان نشان میدهند که گسترش جهانیشدن و بهویژه فروپاشی بلوک شرق، شرایطی را شبیه آنچه که در دوران اولیۀ سرمایهداری در جهان غرب رخ داده، بازنمایی میکند؛ بیکاری گسترده، ناپایداری مشاغل و پوشش رفاهی محدود که در مجموع به سستشدن بنیانهای اجتماعی و سیاسی میانجامند. بخش مهمی از اهمیت کتاب به روششناسی آن و مؤلفهها و شاخصهایی است که در تحلیل اقتصاد سیاسی جوامع مختلف استفاده شده است. برخی از شاخصها در ادامه مورد اشاره قرار میگیرند.
🔸توزیع درآمد در آلمان و ژاپن بسیار متوازنتر از آمریکا و بریتانیا بوده است. در دهۀ ۹۰، در آلمان دستمزد دهک اول (کمدرآمدترین دهک) معادل ۶۵ درصد میانگین دستمزد بوده، درحالیکه این نسبت در آمریکا حدود ۴۰ درصد بوده است. در دهۀ ۸۰ و ۹۰، این نسبت در آلمان رو به بهبود، اما در بریتانیا و آمریکا با افت شدیدی مواجه بوده است. همچنین، در آلمان نسبت دستمزد دهک نهم (دومین دهک پردرآمد) نسبت به میانگین دستمزدها در حد ۱.۶ ثابت بوده است، اما این نسبت در آمریکا و بهویژه بریتانیا (از ۱.۷ به ۲) افزایش شدیدی داشته است. بهعبارتی، توزیع درآمد دستمزدی در آلمان در دورۀ مورد بررسی متوازنتر و در آمریکا و بریتانیا نامتوازنتر شده است. نسبت درآمد مدیران عامل به متوسط درآمد کارگران در بخش تولیدی در آلمان و ژاپن، بهترتیب ۱۰.۲ و ۷.۸ برابر و در بریتانیا و آمریکا، بهترتیب ۱۵.۵ و ۲۵.۸ برابر بوده است.
🔸در دهۀ ۹۰، پوشش چانهزنی جمعی در آلمان حدود ۸۲ درصد و در آمریکا حدود ۱۸ درصد بوده است. این نسبت در دورۀ مورد بررسی در آلمان ثابت بوده، اما در آمریکا و بهویژه بریتانیا (از ۷۰ به ۴۷ درصد) کاهش یافته است. پایداری و دوام شغلی نیز در آلمان و ژاپن بهترتیب ۱۰.۴ و ۱۰.۹ سال و در کشورهای بریتانیا و آمریکا، بهترتیب ۷.۹ و ۶.۷ سال بوده است.
🔸آلمان در این دوره با حفظ توان و پوشش چانهزنی، تأکید بر بهبود سطح دستمزدها، و حفظ فراگیری نظام رفاهی، بهجای «رقابت قیمتی» که الگوی غالب آمریکا و بریتانیا بوده، «رقابت کیفی» را بهعنوان سیاست اقتصادی بر میگزیند. نتیجه آنکه در اواسط دهۀ ۹۰، سهم آلمان از کل صادرات جهان بیش از بریتانیا و نزدیک به آمریکا است، با این تفاوت که تراز تجاری آلمان مثبت ۲.۷ بوده و آمریکا منفی ۲.۵. (جمعیت آلمان تقریباً معادل یکچهارم جمعیت آمریکا بوده است).
🔸وجود و گسترۀ چانهزنی جمعی در سطح بخشها و شرکتها، یکی از تمایزهای نهادی آلمان در مقایسه با آمریکا و بریتانیا دانسته میشود. این موضوع موجب شده تا شرکتها در آلمان بهصورت نهادهای اجتماعی عمل کنند نه دارایی سهامداران. انتظام درونی شرکتها به منفعت عمومی مربوط است و از طریق قانون و توافقهای صنعتی، تحت مقرراتگذاری گستردۀ اجتماعی قرار دارند. همچنین، مدیران شرکتها با بازارهای کار و سرمایۀ بهشدت سازمانیافته مواجهاند. در واقع، یک شبکۀ گسترده و چندلایهای از توافقهای بخشی وجود دارد. در مقایسه با الگوی سوئد که ائتلاف طبقاتی از دهۀ ۱۹۳۰ بهعنوان مهمترین «توافق سیاسی ملی» شکل گرفته، در آلمان شبکۀ گسترده و چندلایهای از توافقهای بخشی وجود دارد که سازوکارهای تخصیص و توزیع منابع را تنظیم میکند.
🔸نویسندگان کتاب متأثر از الگوهای واگرا قائل به این هستند که الگوهای متنوعی از سرمایهداری تجربه شده و پیامدهای متفاوتی هم داشتهاند تاجاییکه برخی از این الگوها حتی در ماهیت سرمایهداری دگرگونیهایی را ایجاد کردهاند. پرسش نویسندگان این است که این الگوهای واگرا (در مقابل الگوهای همگرای نئولیبرال) تا چه اندازه قابل تداوم هستند و میتوانند تمایزهای خود را با جریان غالب حفظ کنند و حفظ این تمایزها به چه عوامل نهادی و تاریخی وابسته است؟ در دو دهۀ اخیر و بهویژه پس از بحران مالی ۲۰۰۷، پژوهشهای زیادی دربارۀ تأیید الگوهای واگرا در مواجهه با بحران انجام شده است.
@omidi_reza
https://telegra.ph/political-economy-09-13
BY سیاستگذاری اجتماعی

Share with your friend now:
group-telegram.com/Omidi_Reza/545