group-telegram.com/haftadpoet/4166
Last Update:
〇🌿
🌿
از منتظر باران بودم
و تویی که در خیام زبان میریختی
که گلویم زخم
که فرصت فریاااااااد میخواهم
از باران زخم در این گوشهی خرابم بگو
در خیام چه قدر مستی میچسبد
سینه سینه
سپر کردهام
و سپر در این حال و هوا نمیاندازم
من هم منتظرت بودم تا لبانت را ببوسم
بیایم به اول و آخر تن تن ات
دوره کنم الفبای شریفت را با چه طعمی؟
و گلویم را باز آغشته کنم به صدایت
عزیزم بیا و تن نمی زنیم بیا بالاتر
وچند بار
تکانم بده
رامم کن آرامم کن
در تو و باتو یک جماعت هستم واقعا"
زخم خورده و در باران برمیخیزیم کجا؟
بگو فرقی دیگر نمی کند
بگو در همین گوشه ها گر میگیریم در زبان
و خیام به این همه نزدیکی میارزد
همین که زیر لب و امشب بخوانیام آرزوست
یک تکه فقط
نگاهت را برندار از نسل من برندار
و بیا از مرزهایم بگذر و عرق بریزیم
بفرمایید
که گلویم زخم می پاشد
و تو به آب و آتش می زنی زنی در این جماعت
و نمیتوانم از سینههای سپر
چشم بپوشم و فریاد م رابلندتر نکنم
چرا نکنم؟
حالا که دل دادهام
سپردهام
اول و آخر
ودل به دریا میزنیم
و باز یک تکه می صرفد از نگاهت را برنگردانی
منحصر به فرد است عزیزم.
✍شاعر: #حسین_فرخی
#کانال_شعر_هفتاد
〇🌿|🆔 @haftadpoet
BY هفتاد

Share with your friend now:
group-telegram.com/haftadpoet/4166