ملی مذهبی

‍ خدایا تو گواهی تو گواهی

✍ معصومه حق‌بین همسر سرافراز
رحیم قمیشی و خواهر شهید مهدی حق‌بین

♦امروز بیست‌‌و‌یک روز شد که تو را از خانه‌ات برده‌اند.
بیست‌و یک روز، بیست و یک روز و چه روزهایی بودند هم برای تو و هم برای ما و مردم خوبمان.
امروز  تجربه‌ای جدید را لمس کردم ""ملاقات کابینی" در ماه مبارک رمضان.

♦می‌بینی رحیم عزیزم، تصورش را می‌کردی؟ در کشوری که عمر و جوانی‌ات را برایش گذاشتی، چبهه رفتی، تا مرز شهادت رفتی و چندین بار تجربه‌اش کردی، اسارت کشیدی،  نه پست و مقامی داشتی بعد از اسارت و حتی سالهای متمادی در دولت‌های مختلف شغلی نداشتی و در خانه بودی، داشتی خاطرات جنگ و شهادت را می‌نوشتی و دلت خوش بود به دلنوشته‌هایت و وجدان بیدارت اجازه نداد فراموش کنی خدا را و مردم را.

♦و من تصورش را نمی‌کردم!
من که برادر بزرگ‌ام مهدی جان، که پدر و مادرم آرزوها برایش داشتند و در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شد و گفتند خدا آزادش کرد،

♦و امروز در زندان و "ملاقات کابینی"
آری رحیم عزیز، امروز ما را اینگونه می‌خواهند. دیگر خانواده ایثارگر و شهید دفاع مقدس چه نفعی دارد برایشان!

♦رحیم جان من و تو در اهواز زندگی کرده‌ایم. زمان جنگ را درک کرده‌ایم، کودکی و نوجوانی ما در جنگ گذشت، در حمله به شهرمان اهواز و خوزستان.
می‌دانی که در جنگ هشت ساله، اطراف‌مان پر بود از خانواده‌های شهدا و جانبازان و اسرا.
تمام خانواده‌هایمان، از برادرهای‌مان که در جنگ بودند و کم نگذاشتند. از پدر و مادرهایمان که بسیار صبر و تحمل کردند و سختی کشیدند و باز استقامت کردند.
چکار باید می‌کردیم و انجام می‌دادند!

♦و امروز در ملاقات کابینی که برای ما گذاشتند تاکید کردی که مواظب مادرم باشم که مادر شهید است.
می‌بینی عزیزم تو هنوز به فکر این آسیب‌دیده‌های جنگ هستی.
آیا فریادرسی هست؟

♦به چه جرمی تو و همرزمانت و مردم را برای روزها به اسارت برده‌اند؟
به چه جرمی ما باید ملاقات کابینی داشته باشیم؟
تو و همرزمانت که روزگاری سرافراز و چشم و چراغ این کشور بودید، امروز چرا از شما می‌ترسند و برای ایران تهدید هستید و جایتان در زندان؟

melimazhabi.com
✅@mellimazzhabi

👍6

www.group-telegram.com/tr/mellimazzhabi.com/40848

764 viewsMar 6 at 13:11

‍ خدایا تو گواهی تو گواهی

✍ معصومه حق‌بین همسر سرافراز
رحیم قمیشی و خواهر شهید مهدی حق‌بین

♦امروز بیست‌‌و‌یک روز شد که تو را از خانه‌ات برده‌اند.
بیست‌و یک روز، بیست و یک روز و چه روزهایی بودند هم برای تو و هم برای ما و مردم خوبمان.
امروز  تجربه‌ای جدید را لمس کردم ""ملاقات کابینی" در ماه مبارک رمضان.

♦می‌بینی رحیم عزیزم، تصورش را می‌کردی؟ در کشوری که عمر و جوانی‌ات را برایش گذاشتی، چبهه رفتی، تا مرز شهادت رفتی و چندین بار تجربه‌اش کردی، اسارت کشیدی،  نه پست و مقامی داشتی بعد از اسارت و حتی سالهای متمادی در دولت‌های مختلف شغلی نداشتی و در خانه بودی، داشتی خاطرات جنگ و شهادت را می‌نوشتی و دلت خوش بود به دلنوشته‌هایت و وجدان بیدارت اجازه نداد فراموش کنی خدا را و مردم را.

♦و من تصورش را نمی‌کردم!
من که برادر بزرگ‌ام مهدی جان، که پدر و مادرم آرزوها برایش داشتند و در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شد و گفتند خدا آزادش کرد،

♦و امروز در زندان و "ملاقات کابینی"
آری رحیم عزیز، امروز ما را اینگونه می‌خواهند. دیگر خانواده ایثارگر و شهید دفاع مقدس چه نفعی دارد برایشان!

♦رحیم جان من و تو در اهواز زندگی کرده‌ایم. زمان جنگ را درک کرده‌ایم، کودکی و نوجوانی ما در جنگ گذشت، در حمله به شهرمان اهواز و خوزستان.
می‌دانی که در جنگ هشت ساله، اطراف‌مان پر بود از خانواده‌های شهدا و جانبازان و اسرا.
تمام خانواده‌هایمان، از برادرهای‌مان که در جنگ بودند و کم نگذاشتند. از پدر و مادرهایمان که بسیار صبر و تحمل کردند و سختی کشیدند و باز استقامت کردند.
چکار باید می‌کردیم و انجام می‌دادند!

♦و امروز در ملاقات کابینی که برای ما گذاشتند تاکید کردی که مواظب مادرم باشم که مادر شهید است.
می‌بینی عزیزم تو هنوز به فکر این آسیب‌دیده‌های جنگ هستی.
آیا فریادرسی هست؟

♦به چه جرمی تو و همرزمانت و مردم را برای روزها به اسارت برده‌اند؟
به چه جرمی ما باید ملاقات کابینی داشته باشیم؟
تو و همرزمانت که روزگاری سرافراز و چشم و چراغ این کشور بودید، امروز چرا از شما می‌ترسند و برای ایران تهدید هستید و جایتان در زندان؟

melimazhabi.com
✅@mellimazzhabi

BY ملی مذهبی