Telegram Group & Telegram Channel
《کوشش #پوپر برای تمایز نهادن بین #علم و #شبه_علم با درک شهودی ما نیز کاملاً سازگار است ، وقتی با نظریه ای برخورد می‌کنیم که با هر نوع داده ی تجربی سازگار است ، این احساس به ما دست می دهد که قطعاً یک جای کار اشکال دارد . ( حس میکنیم که #مغالطه ی #رهانکردن_پیشفرض ، #تغییرتعاریف یایکی دیگر از مغالطات مقام دفاع صورت گرفته )

اما برخی فیلسوفان ، این معیار #پوپر را بیش از حد ساده انگارانه می‌دانند.
پوپر به پیروان #فروید و #مارکس ایراد می‌گیرد که وقتی با داده‌های خلاف نظریه شان ، روبرو می شوند ، به جای اینکه قبول کنند نظریه یشان ابطال شده به توضیح داده می پردازند.
چنین کاری مسلما شک برانگیز است ، اما شواهدی هست که نشان می‌دهد:
معمولاً دانشمندان صاحبِ اعتبار هم به همین نحوه رفتار می‌کنند و با همین شیوه به کشف های مهم علمی نائل شده‌اند.

آنهم کسانی که پوپر رضایت نمی‌دهد به فعالیت های شبه علمی متهم شان کنند.
برای توضیح این نکته می توان مثالی از نجوم آورد:
با نظریه گرانش نیوتن مسیر گردش سیارات به دور خورشید را می شد پیش‌بینی کرد و در کل ، این پیش‌بینی‌ها را مشاهدات نیز یکی از پس از دیگری تایید می‌کردند ، اما مدار #اورانوس با آنچه بر پایه نظریه نیوتن پیش‌بینی می‌شد ، منطبق نبود.
در سال ۱۸۴۶ دو دانشمند که مستقل از یکدیگر نیز کار می‌کردند ، این گره را گشودند ، #آدامز در انگلستان و #لووریه در فرانسه.
به نظر آن دو ، پای یک سیاره دیگر هم در میان بود ، سیاره ای که به اورانوس نیروی گرانشی وارد می‌کرد ، اما تا آن موقع کسی به وجود آن پی نبرده بود.
با این فرض که اختلالات حرکتی اورانوس، کشش گرانشی همین سیاره کشف نشده است ، محاسبه آدامز و لووریه ، جرم و محل این سیاره را مشخص کرد ، دیری نگذشت که سیاره #نپتون کشف شد و محلش نیز تقریباً همان بود که آدامز و لووریه پیش‌بینی کرده بودند.
اما نکته اینجاست که نباید از آدامز و لووریه ایراد بگیریم که کارشان غیرعلمی است ، چون بالاخره کار آن دو به کشف یک سیاره جدید انجامید.
ولی آنها درست همان کاری را کردند که پوپر بابتش مارکسیست ها را سرزنش می کند.
آن دو کارشان را با یک نظریه یعنی نظریه گرانش نیوتون آغاز کردند ، اما پیش‌بینی برآمده از این نظریه درباره مدار اورانوس ، نادرست از آب در آمد ، ولی آنها به جای اینکه نتیجه بگیرند نظریه نیوتن نادرست است پای آن ایستادند و کوشیدند با فرض وجود یک سیاره جدید ، رسدهای ناقص نظریه #نیوتن را توجیه کنند.
به همین قیاس وقتی هیچ نشانه‌ای دیده نشد که سرمایه داری جای خود را به کمونیسم می‌دهد ، مارکسیست تا از این وضع نتیجه نگرفتند که نظریه مارکس غلط است ، آنها هم پای این نظریه ایستادند و کوشیدند به نحوی از انحاء ، مشاهدات ناقض نظر مارکس را توجیه کنند .
وقتی ما کار آدامز و لووریه را عین علم و حتی شایان پیروی می دانیم ، دیگر بی انصافی است که کار مارکسیست‌ها را در مقوله #شبه_علم قرار دهیم.

بر این اسان مشخص میشود که کوشش پوپر ، برای تمایز نهادن بین علم و شبه علم ، به رغم اینکه در ابتدا معقول به نظر می‌رسد ، اما به توفیق کامل نرسیده است.
زیرا نمونه آدامز و لووریه بهیچ وجه ، استثنایی نیست و به طور کلی دانشمندان وقتی با داده‌های مشاهداتی ناقض نظریه یشان روبرو می‌شوند ، نظریه خود را کنار نمی‌گذارد بلکه اغلب به دنبال راه‌هایی می‌گردند که تضاد بین داده ها و نظریه را برطرف کنند.
اما در فصل پنجم به این نکته خواهیم پرداخت.
در اینجا خوب است این را هم به یاد داشته باشیم که برای هر نظریه ی علمی برخی مشاهدات ناقض آن نظریه می‌توان یافت و برعکس ، پیدا کردن نظریه‌ای که با همه داده ها کاملاً سازگار باشد کار بی نهایت دشواری است.
البته اگر نظریه ای همواره با داده های جدید در تضاد بود و هیچ شیوه ی معقولی هم برای توجیه این تضاد پیدا نشد معلوم است که باید آن را کنار گذاشت.
ولی اگر رسم چنین بود که دانشمندان به محض برخورد با اولین مشکل به راحتی از نظریه شان دست بردارند در این صورت هیچ پیشرفت علمی حاصل نمی‌شد.》

#فلسفه_علم
#سمیر_اکاشا
#روش_شناسی

https://www.group-telegram.com/tw/mghlte.com

مطلب مربوط:
🔹بخش قبل این نوشتار (پوپر و روانکاوی)
🔹چه کسی مغالطه می‌کند؟
🔹مغالطات مقام دفاع



group-telegram.com/mghlte/1793
Create:
Last Update:

《کوشش #پوپر برای تمایز نهادن بین #علم و #شبه_علم با درک شهودی ما نیز کاملاً سازگار است ، وقتی با نظریه ای برخورد می‌کنیم که با هر نوع داده ی تجربی سازگار است ، این احساس به ما دست می دهد که قطعاً یک جای کار اشکال دارد . ( حس میکنیم که #مغالطه ی #رهانکردن_پیشفرض ، #تغییرتعاریف یایکی دیگر از مغالطات مقام دفاع صورت گرفته )

اما برخی فیلسوفان ، این معیار #پوپر را بیش از حد ساده انگارانه می‌دانند.
پوپر به پیروان #فروید و #مارکس ایراد می‌گیرد که وقتی با داده‌های خلاف نظریه شان ، روبرو می شوند ، به جای اینکه قبول کنند نظریه یشان ابطال شده به توضیح داده می پردازند.
چنین کاری مسلما شک برانگیز است ، اما شواهدی هست که نشان می‌دهد:
معمولاً دانشمندان صاحبِ اعتبار هم به همین نحوه رفتار می‌کنند و با همین شیوه به کشف های مهم علمی نائل شده‌اند.

آنهم کسانی که پوپر رضایت نمی‌دهد به فعالیت های شبه علمی متهم شان کنند.
برای توضیح این نکته می توان مثالی از نجوم آورد:
با نظریه گرانش نیوتن مسیر گردش سیارات به دور خورشید را می شد پیش‌بینی کرد و در کل ، این پیش‌بینی‌ها را مشاهدات نیز یکی از پس از دیگری تایید می‌کردند ، اما مدار #اورانوس با آنچه بر پایه نظریه نیوتن پیش‌بینی می‌شد ، منطبق نبود.
در سال ۱۸۴۶ دو دانشمند که مستقل از یکدیگر نیز کار می‌کردند ، این گره را گشودند ، #آدامز در انگلستان و #لووریه در فرانسه.
به نظر آن دو ، پای یک سیاره دیگر هم در میان بود ، سیاره ای که به اورانوس نیروی گرانشی وارد می‌کرد ، اما تا آن موقع کسی به وجود آن پی نبرده بود.
با این فرض که اختلالات حرکتی اورانوس، کشش گرانشی همین سیاره کشف نشده است ، محاسبه آدامز و لووریه ، جرم و محل این سیاره را مشخص کرد ، دیری نگذشت که سیاره #نپتون کشف شد و محلش نیز تقریباً همان بود که آدامز و لووریه پیش‌بینی کرده بودند.
اما نکته اینجاست که نباید از آدامز و لووریه ایراد بگیریم که کارشان غیرعلمی است ، چون بالاخره کار آن دو به کشف یک سیاره جدید انجامید.
ولی آنها درست همان کاری را کردند که پوپر بابتش مارکسیست ها را سرزنش می کند.
آن دو کارشان را با یک نظریه یعنی نظریه گرانش نیوتون آغاز کردند ، اما پیش‌بینی برآمده از این نظریه درباره مدار اورانوس ، نادرست از آب در آمد ، ولی آنها به جای اینکه نتیجه بگیرند نظریه نیوتن نادرست است پای آن ایستادند و کوشیدند با فرض وجود یک سیاره جدید ، رسدهای ناقص نظریه #نیوتن را توجیه کنند.
به همین قیاس وقتی هیچ نشانه‌ای دیده نشد که سرمایه داری جای خود را به کمونیسم می‌دهد ، مارکسیست تا از این وضع نتیجه نگرفتند که نظریه مارکس غلط است ، آنها هم پای این نظریه ایستادند و کوشیدند به نحوی از انحاء ، مشاهدات ناقض نظر مارکس را توجیه کنند .
وقتی ما کار آدامز و لووریه را عین علم و حتی شایان پیروی می دانیم ، دیگر بی انصافی است که کار مارکسیست‌ها را در مقوله #شبه_علم قرار دهیم.

بر این اسان مشخص میشود که کوشش پوپر ، برای تمایز نهادن بین علم و شبه علم ، به رغم اینکه در ابتدا معقول به نظر می‌رسد ، اما به توفیق کامل نرسیده است.
زیرا نمونه آدامز و لووریه بهیچ وجه ، استثنایی نیست و به طور کلی دانشمندان وقتی با داده‌های مشاهداتی ناقض نظریه یشان روبرو می‌شوند ، نظریه خود را کنار نمی‌گذارد بلکه اغلب به دنبال راه‌هایی می‌گردند که تضاد بین داده ها و نظریه را برطرف کنند.
اما در فصل پنجم به این نکته خواهیم پرداخت.
در اینجا خوب است این را هم به یاد داشته باشیم که برای هر نظریه ی علمی برخی مشاهدات ناقض آن نظریه می‌توان یافت و برعکس ، پیدا کردن نظریه‌ای که با همه داده ها کاملاً سازگار باشد کار بی نهایت دشواری است.
البته اگر نظریه ای همواره با داده های جدید در تضاد بود و هیچ شیوه ی معقولی هم برای توجیه این تضاد پیدا نشد معلوم است که باید آن را کنار گذاشت.
ولی اگر رسم چنین بود که دانشمندان به محض برخورد با اولین مشکل به راحتی از نظریه شان دست بردارند در این صورت هیچ پیشرفت علمی حاصل نمی‌شد.》

#فلسفه_علم
#سمیر_اکاشا
#روش_شناسی

https://www.group-telegram.com/tw/mghlte.com

مطلب مربوط:
🔹بخش قبل این نوشتار (پوپر و روانکاوی)
🔹چه کسی مغالطه می‌کند؟
🔹مغالطات مقام دفاع

BY دورهمی عصر روشنگری




Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/1793

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Either way, Durov says that he withdrew his resignation but that he was ousted from his company anyway. Subsequently, control of the company was reportedly handed to oligarchs Alisher Usmanov and Igor Sechin, both allegedly close associates of Russian leader Vladimir Putin. At this point, however, Durov had already been working on Telegram with his brother, and further planned a mobile-first social network with an explicit focus on anti-censorship. Later in April, he told TechCrunch that he had left Russia and had “no plans to go back,” saying that the nation was currently “incompatible with internet business at the moment.” He added later that he was looking for a country that matched his libertarian ideals to base his next startup. In a message on his Telegram channel recently recounting the episode, Durov wrote: "I lost my company and my home, but would do it again – without hesitation." Oleksandra Matviichuk, a Kyiv-based lawyer and head of the Center for Civil Liberties, called Durov’s position "very weak," and urged concrete improvements. Oh no. There’s a certain degree of myth-making around what exactly went on, so take everything that follows lightly. Telegram was originally launched as a side project by the Durov brothers, with Nikolai handling the coding and Pavel as CEO, while both were at VK.
from tw


Telegram دورهمی عصر روشنگری
FROM American