📚انجمن نویسندگان برتر ایران🖊

📚انجمن نویسندگان برتر ایران🖊

📕کاغذ رنگی هوا گرگ و میش بود و خنکای نسیم،  چشمانم را می سوزاند. از فرط خستگی، سرم به حد انفجار درد می کرد. منگ بودم و سنگین. حقیقتا امروز، روز من نبود. با قدم‌هایی که گمان می کردم، بیشتر به تلوتلو خوردن شبیه بود تا راه رفتن، به سر تقاطع رسیدم. می‌بایست امروز…

در مورد این داستان با توجه به نقدهای دوستان، لازم می‌دونم چندتا نکته رو راجع به نقدهای اشتباه این عزیزان گوشزد کنم


۱۔تعدادی از دوستان گفتن، داستان، محاوره‌ای و ادبی قاطی شده، در صورتی‌که اصلا چنین اشکالی وجود نداشت!


۲۔ از نظر علائم نگارشی ایرادی نداشت

۳۔ دوست عزیزی هم گفته بودن، چون گفت و گو بین دو نفر نبوده، نباید از خط تیره استفاده کرد که کاملا اشتباه گفتن


🖌هر سخن گفتنی نیاز به خط تیره داره اما گیومه نیاز نیست!

⭕️ایراد اصلی و پررنگ داستان هم این بوده که فعل، همیشه باید آخر جمله بیاد


🛑ما معاون‌ها به دستور رییس عزیزمون، اصل داستان رو دست نمی‌زنیم!
فقط غلط‌های املایی و ایرادهای نگارشی رو برطرف می‌کنیم


و در آخر به خانم قربانی تبریک میگم، قلم خوبی دارند، به عنوان اولین کارشون، قابل تحسین بوده

❤1🔥1👏1

www.group-telegram.com/tw/nevisandehbartar.com/5897

117 views🌙 ۳۶۹سمیه۱۱۱۶🧿۱۸۱۰♾✌ 🌙, edited  Dec 30, 2024 at 14:55

در مورد این داستان با توجه به نقدهای دوستان، لازم می‌دونم چندتا نکته رو راجع به نقدهای اشتباه این عزیزان گوشزد کنم


۱۔تعدادی از دوستان گفتن، داستان، محاوره‌ای و ادبی قاطی شده، در صورتی‌که اصلا چنین اشکالی وجود نداشت!


۲۔ از نظر علائم نگارشی ایرادی نداشت

۳۔ دوست عزیزی هم گفته بودن، چون گفت و گو بین دو نفر نبوده، نباید از خط تیره استفاده کرد که کاملا اشتباه گفتن


🖌هر سخن گفتنی نیاز به خط تیره داره اما گیومه نیاز نیست!

⭕️ایراد اصلی و پررنگ داستان هم این بوده که فعل، همیشه باید آخر جمله بیاد


🛑ما معاون‌ها به دستور رییس عزیزمون، اصل داستان رو دست نمی‌زنیم!
فقط غلط‌های املایی و ایرادهای نگارشی رو برطرف می‌کنیم


و در آخر به خانم قربانی تبریک میگم، قلم خوبی دارند، به عنوان اولین کارشون، قابل تحسین بوده

BY 📚انجمن نویسندگان برتر ایران🖊