Forwarded from من یافارم| (Ja far)
هم رفتن رو یاد بگیر و هم موندن رو! زندگی بین این دو چیز در جریانه.
میگفت: "عمل رو از صاحبش میشه جدا کرد و این اتفاق منجربه این میشه که آدمش رو میبخشی اما عملش رو نه."
یکجوری خواب امشب چشمهام غریبهست که اگر آلبوم خانوادگیمونم باز کنم، بذارم جلوش، بگم ببین ما با هم نسبت داریم، گردن نمیگیره، میگه همش فتوشاپه.
یکی از خصلتهایی که دارم اینه که توی اوج تنهاییهام هیچوقت به کسی پناه نمیبرم. اینقدر ابزار شدم برای تنهایی بقیه که خودم خیلی ازش فاصله میگیرم که یکوقت همچین حسی رو به کسی منتقل نکنم. در نتیجه من زمانی پیش آدمها میرم که حس کنم هیچنیازی بهشون ندارم. فقط برای خودشون، نه چیز دیگه.
Forwarded from • ماتیلدای خسته
اما تو همون چیزی باش که بهش باور داری؛ دور شدن از باورات، دور شدن از خودته.
امید دقیقا همونچیزیه که باعث میشه دکمهی لِفت دِ گُروپ زندگی رو نزنی. و ترس همونچیزیه که از همهی اینها محافظت میکنه.
Forwarded from چه سرسبز بود درّه من (Ηαρήμαν)
گاهی باید شکست بخوری و همچنان شکست بخوری چون هنوز برای برنده شدن آماده نیستی.
به یکچیز بیارزش، ارزش بده، آدمها دوست دارن ازت بگیرنش، بیتوجه به اینکه اون فقط یکچیز بیارزشه.
Forwarded from بلو ماری 🌊
دوستان، کسی رو تو شانگهای چین میشناسید که بتونه بهمون کمک کنه؟ ما احتیاج داریم یکی حضوری بره یه بیمارستان و باهاشون مذاکره کنه.
هزینه زحمتش رو هم پرداخت میکنیم💙
هزینه زحمتش رو هم پرداخت میکنیم💙
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای استاد با فارغالتحصیلان دکتری کارآفرینی
هربار که با همهی وجودم خواستم و نشد، در اوج ناتوانی نشستم، شکستم و اشک ریختم، اما بعدش با قدرت بیشتری به مسیرم ادامه دادم. گاهی شکستن و اشکریختن ضعف نیست، تنها خالیکردن تنشیه که تمام این مدت داشتی با خودت حمل میکردی و پیش میبردی.
Forwarded from تصدّقت. (خآنم تصدّق.)
به سنم که فکر میکنم، میبینم آدم از یه جایی به بعد به جای هیجان، دنبال ثبات میگرده.
Forwarded from روزهای بعد از ۲۷🪄
عزیزِ من، عیب نداره اگه یه روزهایی نمیدونی چی میخوای و چی میشه. خستگیها یه روز، یه جا جمع میشن و خودشون رو اینجوری بروز میدن.
حرفها از ذهنم رفت، اسمها از ذهنم پاک شد اما نگاهها مثل روز اول، همیشه جلوی چشممه.