🔘این چهارمین و آخرین یادداشت من در باره چرایی اعتقادم به امتناع برنامهریزی در ایران است که در این یادداشت ایدهای را برای حل آن پیشنهاد میکند. معتقدم که جز این، راه دیگری را در دسترس نداریم. در حقیقت برای دولت و حکومت ما هیچ فرصتی باقی نمانده است. باید هر چه زودتر حکومت و جامعه را به مرحله برنامهریزی برسانند. مشکلات و ناترازیهای بر زمین مانده، دیگر قابل تحمل نیست.
🔘متولی اصلی رفع اغلب این مشکلات نیز دولتها به نمایندگی تامالاختیار از حکومت هستند. ولی این اشتباه را نکنند که گمان نمایند مسئولیت این مسأله فقط متوجه دولتها است و حکومت و ساختار سیاسی میتواند خود را مبرا از مسئولیت بداند. حکومت از نظر مردم و به درستی یک کل یکپارچه است. حکومت مثل یک تیم است. در برد و باخت آن ممکن است بازیکن خاصی اشتباه نماید، یا خوبتر از انتظار بازی کند، ولی این تیم است که میبرد یا میبازد. کسی نام بازیکن را در بُرد یا باخت ثبت نمیکند. هیچ بازیکنی در یک تیم به تنهایی بازنده، یا برنده محسوب نمیشود و برعکس.
🔘بنابراین ما با تیم حکومت روبرو هستیم و نه بازیکنان گوناگون آن، بویژه در شرایط جدید که همه بازیکنان از جمله دولت، تحمیلی نیستند، بلکه انتخاب صاحب تیم هستند. اولین اولویت اتحاد و انسجام درون ساختاری است. بدترین علامتی که میتواند از یک تیم یا حکومت به بیرون مخابره شود، شکاف و اختلاف داخلی است. تیمهای ورزشی با اظهارات اختلافانگیز درون تیم به شدت برخورد میکنند. کوچکترین بدگویی یا انتقاد عمومی، تیم را دچار چالش میکنند. حالا چگونه است که این مسأله به این سادگی در ایران فهمیده نمیشود، خدا میداند.
🔘در ایران پیامهایی که بیانگر شکاف بلکه ستیز درون ساختاری است فراوان مخابره میشود و عجیب اینکه سطح برخی از سیاستمداران آنچنان پایین و سخیف است که حتی نمیتوانند این اختلافات را از دید دیگران پنهان کنند و آگاهانه و عامدانه بر آتش آن میدمند. هر گونه برنامهریزی در ایران با وجود چنین شکافهای عمیق درون ساختاری غیر ممکن است.
🔘خودروی برنامهریزی ایران راننده ندارد، یا اگر هم رانندهای باشد، مهار اجزای آن در دست او نیست. مهمتر از همه اینکه مقصد سفر نیز معلوم نیست، یا اتفاقنظر نسبت به آن وجود ندارد. تعداد مسافران آن اضافه بر ظرفیت هستند. سوخت کافی هم ندارد. خلاصه با این خودرو نمیتوان رانندگی کرد و سالم به جایی رفت. همچنان که در دو دهه گذشته نتوانسته است.
🔘این چهارمین و آخرین یادداشت من در باره چرایی اعتقادم به امتناع برنامهریزی در ایران است که در این یادداشت ایدهای را برای حل آن پیشنهاد میکند. معتقدم که جز این، راه دیگری را در دسترس نداریم. در حقیقت برای دولت و حکومت ما هیچ فرصتی باقی نمانده است. باید هر چه زودتر حکومت و جامعه را به مرحله برنامهریزی برسانند. مشکلات و ناترازیهای بر زمین مانده، دیگر قابل تحمل نیست.
🔘متولی اصلی رفع اغلب این مشکلات نیز دولتها به نمایندگی تامالاختیار از حکومت هستند. ولی این اشتباه را نکنند که گمان نمایند مسئولیت این مسأله فقط متوجه دولتها است و حکومت و ساختار سیاسی میتواند خود را مبرا از مسئولیت بداند. حکومت از نظر مردم و به درستی یک کل یکپارچه است. حکومت مثل یک تیم است. در برد و باخت آن ممکن است بازیکن خاصی اشتباه نماید، یا خوبتر از انتظار بازی کند، ولی این تیم است که میبرد یا میبازد. کسی نام بازیکن را در بُرد یا باخت ثبت نمیکند. هیچ بازیکنی در یک تیم به تنهایی بازنده، یا برنده محسوب نمیشود و برعکس.
🔘بنابراین ما با تیم حکومت روبرو هستیم و نه بازیکنان گوناگون آن، بویژه در شرایط جدید که همه بازیکنان از جمله دولت، تحمیلی نیستند، بلکه انتخاب صاحب تیم هستند. اولین اولویت اتحاد و انسجام درون ساختاری است. بدترین علامتی که میتواند از یک تیم یا حکومت به بیرون مخابره شود، شکاف و اختلاف داخلی است. تیمهای ورزشی با اظهارات اختلافانگیز درون تیم به شدت برخورد میکنند. کوچکترین بدگویی یا انتقاد عمومی، تیم را دچار چالش میکنند. حالا چگونه است که این مسأله به این سادگی در ایران فهمیده نمیشود، خدا میداند.
🔘در ایران پیامهایی که بیانگر شکاف بلکه ستیز درون ساختاری است فراوان مخابره میشود و عجیب اینکه سطح برخی از سیاستمداران آنچنان پایین و سخیف است که حتی نمیتوانند این اختلافات را از دید دیگران پنهان کنند و آگاهانه و عامدانه بر آتش آن میدمند. هر گونه برنامهریزی در ایران با وجود چنین شکافهای عمیق درون ساختاری غیر ممکن است.
🔘خودروی برنامهریزی ایران راننده ندارد، یا اگر هم رانندهای باشد، مهار اجزای آن در دست او نیست. مهمتر از همه اینکه مقصد سفر نیز معلوم نیست، یا اتفاقنظر نسبت به آن وجود ندارد. تعداد مسافران آن اضافه بر ظرفیت هستند. سوخت کافی هم ندارد. خلاصه با این خودرو نمیتوان رانندگی کرد و سالم به جایی رفت. همچنان که در دو دهه گذشته نتوانسته است.
He said that since his platform does not have the capacity to check all channels, it may restrict some in Russia and Ukraine "for the duration of the conflict," but then reversed course hours later after many users complained that Telegram was an important source of information. At its heart, Telegram is little more than a messaging app like WhatsApp or Signal. But it also offers open channels that enable a single user, or a group of users, to communicate with large numbers in a method similar to a Twitter account. This has proven to be both a blessing and a curse for Telegram and its users, since these channels can be used for both good and ill. Right now, as Wired reports, the app is a key way for Ukrainians to receive updates from the government during the invasion. The message was not authentic, with the real Zelenskiy soon denying the claim on his official Telegram channel, but the incident highlighted a major problem: disinformation quickly spreads unchecked on the encrypted app. At the start of 2018, the company attempted to launch an Initial Coin Offering (ICO) which would enable it to enable payments (and earn the cash that comes from doing so). The initial signals were promising, especially given Telegram’s user base is already fairly crypto-savvy. It raised an initial tranche of cash – worth more than a billion dollars – to help develop the coin before opening sales to the public. Unfortunately, third-party sales of coins bought in those initial fundraising rounds raised the ire of the SEC, which brought the hammer down on the whole operation. In 2020, officials ordered Telegram to pay a fine of $18.5 million and hand back much of the cash that it had raised. Right now the digital security needs of Russians and Ukrainians are very different, and they lead to very different caveats about how to mitigate the risks associated with using Telegram. For Ukrainians in Ukraine, whose physical safety is at risk because they are in a war zone, digital security is probably not their highest priority. They may value access to news and communication with their loved ones over making sure that all of their communications are encrypted in such a manner that they are indecipherable to Telegram, its employees, or governments with court orders.
from ua