group-telegram.com/mghlte/2943
Last Update:
⭕️اسب در طویله
روزی بیکن عده ای را سرگرم بحث درباره دندانهای اسب دید. بحث داغی بود. هر کسی چیزی می گفت. کار به شرط بندی کشید، ولی همچنان درباره تعداد دندانهای اسب اختلاف داشتند که بیکن چیزی گفت که تا آن روز کسی نگفته بود. برای همین موجب تعجب همه شد. گفت:
در طویله اسب است.
بروید دندانهای آن را بشمرید.
این حرف ، اساسِ نظریهایست که باعث تحول مهمی در فلسفه و علم شد و فرانسیس #بیکن مبدع آن بود. زیرا تا پیش از آن برای آنکه مثلاً آشپزی بفهمد غذایی شور است یا نه ، امکان نداشت از غذا بچشد ، زیرا می گفت که این #استقرای_ناقص است و برای اینکه #استقرای_تام انجام دهد که حکمش ارزش مطلق داشته باشد ، تمام غذا را می خورد و این شد که آشپزهای معتقد به این روش به کلی از کار برکنار شدند و میخ قیاس محکمتر شد و چنان که گفتیم برای آنکه بدانند تعداد دندانهای اسب چند تاست ، همه کار می کردند ، حتی دندانهای خود را می شماردند ، اما امکان نداشت دندانهای اسبی را بشمارند و این فقط فرانسیس بیکن بود که تک و تنها در این «قیاس بازار» گفت : تجربه و امتحان بکنید .
در طویله یک اسب است، دندانهای خود اسب را بشمرید.
اما کار به این سادگی نبود . یک نفر که شرط بسته بود دندانهای اسب دوازده تاست ، گفت: اگر دندانهای اسب داخل طویله دوازده تا نباشد ، من در اسب بودن حیوان داخل طویله شک می کنم ، چون از مشخصه های اسب این است که دوازده دندان دارد.
دیگری که شرط بسته بود اسب شش دندان دارد گفت: تا آنجا که ما شنیده و خوانده ایم اسب شش دندان دارد ، اگر اسبی که در طویله است غیر از این باشد یک استثناء است.
یکی گفت: اول باید دید دندانی از این اسب نشکسته باشد.
دیگری گفت: از کجا معلوم که تمام دندانهایش درآمده باشد.
دیگری که لفظ قلم صحبت می کرد گفت : اصلاً باید معلوم شود که منظور ما از دندان چیست!
یکی دیگر گفت: جلوتر باید معلوم شود اساساً منظور ما از اسب چیست.
همان اولی گفت : آفرین! از مشخصه های اسب این است که دوازده دندان دارد.
یکی دیگر روی چارپایه ای رفت و بلند گفت: دوستان! چاره در این است که ما بفهمیم اولین اسبی که خلق شد چند تا دندان داشته.
بیکن گفت : به آن اسب که دسترسی نداریم، برویم دندانهای اسبِ داخل طویله را بشماریم.
همان مرد روی چارپایه گفت : از کجا معلوم که به آنچه دسترسی داریم حقیقتست.
بیکن که کلافه شده بود گفت : کاچی به از هیچی.
همان مرد به کنایه گفت: اما ما حلوا می خواهیم.
جمعیتی که در آنجا آمده بود، یک صدا فریاد زدند: ما حلوا می خواهیم.
بیکن مردِ روی چارپایه را پائین کشید و روی چارپایه رفت و گفت : دوستان! دوستان! توجه داشته باشید که صحبت اصلا سر حلوا نیست.
جمعیت یک صدا فریاد زد: پس کاچی به از هیچی.
بیکن که اعصابش خرد شده بود ، داد زد: من رفتم طویله هر کی می خواد بیاد، بیاد.
همان مردی که بیکن او را از چارپایه پائین کشیده بود دوباره روی چارپایه رفت و با غیظ گفت: من اینجا هستم ، تو برو طویله.
بیکن یهو با خشم و مشت گره کرده برگشت و داد زد : مرتیکه مادر... چه گفتی...
چند نفری جلوی بیکن را گرفتند و یکی از آنها که مسن تر بود بلند گفت : صلوات بفرستید.
بیکن غضبش را قورت داد و دوباره به طرف طویله نزدیکتر می شدند بر شتابشان افزوده می شد . بیکن در طویله را باز کرد ، اسب لاغر و پیری آنجا بود . خیلی پیر بود . همه داخل طویله به دور بیکن و اسب مقاومت می کرد . شیهه می کشید . بیکن زور می زد و تقلا می کرد ، تا بالاخره موفق شد و دهان اسب باز شد و همه چیزی دیدند که باورشان نمی شد. اسب داخل طویله اصلاً دندان نداشت.
#مو_لای_درزفلسفه
اردلان عطارپور
[ نویسنده ، داستانی واقعی را به طنز اینچنین روایت کرده ، ولی همین الان سوفسطاییان مدرن با لفاظی و دلایل واهی قصد تخریب و تخفیف ارزش شناخت تجربی را دارند ، کسانی هم عهد کردهاند چشمشان را باز نکنند. چون شرط بسته اند و نفعشان در چیز دیگریست]
#ایده_آلیسم
#فلسفه_علم
#رئالیسم
#تاریخ_فلسفه
#عینیت
#هگل
#هایدگر
#پوپر
#کوهن
#فایرابند
#پست_مدرنیسم
#تخصیص
#استقرای_کور
https://www.group-telegram.com/ua/mghlte.com/2594
BY دورهمی عصر روشنگری
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/2943