group-telegram.com/naghdehall/176211
Last Update:
✅ يحيی‌وارنستو!
✍ سرمقاله #غلامرضا_نوری‌علا در شماره ۱۷۱۷ روزنامه #نقدحال
دوستي برايم چند عكس فرستاد و زير عكس‌ها نوشته بود »يحيي سنوار« شهيد شد. تا عكس‌ها لود شد، يك لحظه چشمم به زخم عميق روي سر شهيد افتاد، چشم‌هايم را بستم كه بقيه را نبينم. راست‌اش دل‌نازك نبودم در هنگامه‌ي هشت‌ساله‌ي دفاع مردم ايران در مقابل وحشي‌گري‌هاي بعثي‌ها و عراقي‌ها، اولين زخمي كه ديدم سروصورت خودم بود كه سمت راست صورت‌ام حسابي شخم خورده بود و بعد از آن دوستان و رفقا و آشنايان و همشهريان را غرقه به‌خون ديدم. گاهي مجبور بودم قطعات بدن شهيدي را كنار هم بچينم. دل‌نازك نبودم، بعد از چند ساعت عكس‌ها و فيلم‌هاي نحوه‌ي شهادت شهيد سنوار، قانع‌ام كرد كه به قول شهيد آقا سيدمرتضي آويني: »اما... راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا در‌نمي‌يابند. گردش خون در رگ‌هاي زندگي شيرين است، اما ريختن آن در پاي محبوب شيرين‌تر است و نگو شيرين‌تر، بگو بسيار بسيار شيرين‌تر است. راز خون در آنجاست كه همه‌ي حيات به خون وابسته است. اگر خون يعني همه‌ي حيات و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست، پس بيش‌ترين از آن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب، خود را به كسي مي‌بخشد كه اين راز را دريابد. و آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد، در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمي‌يابد. آنان را كه از مرگ مي‌ترسند از كربلا مي‌رانند. مردانِ مرد، جنگاوران عرصه‌ي جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه‌ي آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب كرده‌اند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بياموزد. و مؤ‌انسان حقيقت آنانند كه ره به سرچشمه‌ي فنا جُسته‌اند.« ادا درنمي‌آورم و ادعايي ندارم كه وجودم، هستي‌ام، فكر و ذهن‌ام در غزه و لبنان نيست. نگران مردم غزه و لبنان هستم، غم آنها را دارم، اما بيش‌تر نگران مردم و جوانان ايران‌ام. وحشي‌گري خارج از حد صهيونيست‌ها در غزه و لبنان، بي‌تاب و بي‌قرارم مي‌كند، اما بي‌تابي و بي‌قراري براي فرزندان‌ام و فرزندان ايران كه تحصيل‌كرده و بيكارند و ساماني ندارند و مجرد مانده‌اند، خيلي بيش‌تر است. اما پنهان نمي‌كنم تصوير مردي كه تا آخرين فشنگ، يك‌تنه در مقابل شقي‌ترين جنگجويان آدم‌خوار جنگيد را نقطه‌ي عطفي در حق‌جويي، آزادي‌خواهي و پايمردي مي‌بينم. فرمانده‌اي راستين و راسخ در آن تصوير ديدم كه تنها مانده بود و براي قطع خونريزي دست قطع شده‌اش با سيم بازو را بسته و در آخرين واكنش به صهيونيست‌هاي تا دندان مسلح از تمام توان و امكان‌اش استفاده كرد و تكه چوبي را به سمت پهپادشان پرتاب كرد. دور و دير نيست كه تصوير لحظه‌ي آخر سنوار به ديوار اتاق‌هاي جوانان دنيا راه پيدا كند وكنار عكس چه گوارا خواهد نشست.
@naghdehall
BY کانال خبری نقدحال
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/naghdehall/176211