group-telegram.com/Naqdagin/12801
Last Update:
📺 بحثی غیرمنتظره دربارۀ «تولد از باکره»
— ترجمۀ برشی از «میمها و کهنالگوها»
(۱/۳)
پیترسون: حقیقت، همونطور که میدونیم، امر پیچیدهای است. آیا فکر میکنی که تفاوتی میان ادعای حقیقتِ نویسندههای مختلف داستان وجود داره؟ مثلاً من گمان میکنم داستایفسکی بسیار عمیقتر است از...
داوکینز: نه، من که نمیگم داستان ادعای حقیقتی داره.
پیترسون: حالا بر چه اساسی داستانها رو از نظر کیفیت رتبهبندی میکنیم؟ مثلاً داستایفسکی واقعاً یک داستاننویس عمیق در زمینه فلسفیست. نوشتههاش فوقالعاده عمیق و مفهومیاند و یه چیزی در موردشون حقیقته.
داوکینز: اما این حقیقت ربطی به حقیقت علمی نداره. نگرانی درباره حقیقت علم، حقیقتیست که ما را به ماه میرساند.
منظورم اینه که این هیچ ارتباطی با این نداره که آیا یک نویسنده داستان خیالی فهمی از طبیعت انسان داره یا نه؛ این رو میپذیرم.
پیترسون:حالا چطور با این مفهوم روبهرو میشیم؟ از نظر کاملاً واقعی، چطور با این ایده برخورد میکنیم؟ بیایید درباره ختنهی زنان صحبت کنیم. ما یک استدلال علمی میآوریم که این کار نامناسبه یا اینکه آیا داریم از دلایل دیگری صحبت میکنیم؟ مثل اینکه من میبینم در سنت یهودی-مسیحی، یکی از اولین بیانات اینه که هم مردان و هم زنان تصویر خدا رو به دوش میکشن و این یه لحن خاصی به همه چیزهایی که بعدش میاد میده. این یک اعلامیه شگفتانگیز به خاطر قدمت رادیکالش هست که هر دو جنس باید به عنوان موجوداتی با ارزش ذاتی دیده بشن، جدا از دنیای قدرت و سیاست.
اما برام واضح نیست، با وجود اینکه خیلی به این موضوع فکر کردم، چطور باید توی دنیای واقعی با این قضیه کنار بیایم. حقیقت اینه که اگه بتونم بهت ظلم کنم، چرا نباید این کارو بکنم؟
مجری: کار من اینه که همه چیز رو سر جای خودش نگه دارم. فکر میکنم سوالات زیادی هست که پروفسور داوکینز خیلی مستقیم پرسیده و ما هنوز جوابش رو نشنیدیم.
پروفسور در مورد تولد باکره سوال میکرد، تو شروع کردی به صحبت درباره تعبیر و اسطوره. فکر میکنم هر کسی که به این گفتگو گوش میده، میفهمه که شاید جامعهای که به تولد باکره ایمان نداره (از مرحلۀ مقدماتی اسطوره نگذشتهباشه)، نمیتونه راه بیفته و پیشرفتی هم تجربه کنه. شاید این قدرتی پیشبینی هم باشه که دربارهاش صحبت میکنید.
اما به نظر من باید بفهمید که وقتی پروفسور داوکینز از شما میپرسه که آیا به این باور دارید که «عیسی از یک باکره به دنیا اومده»، منظورش چیزی شبیه به یک «واقعیت زیستی» هست. و به هر حال، گفتن "نمیدونم" یا گفتن "من صلاحیت اظهار نظر ندارم" هم جواب این سواله، اما آیا این جواب شماست؟ که شما نمیدونید؟
پیترسون: من قبلاً گفتم و همچنان به این اعتقاد دارم که عناصری در متن وجود دارند که من نمیدونم چطور باید به طور کامل براشون توضیح بدم. نمیتونم توضیح بدم که واقعیت و اهمیت مفهوم «رستاخیز (عیسی)» چیه؟ اطلاعات من فقط به همین جا میرسه.
میدونم که هرچی که اتفاق افتاد، بهخاطر شروع و گسترش داستان مسیحیت، آنقدر قدرت داشت که رم رو به زانو درآورد و کارهای بتپرستی رو خراب کرد.
پس توی این داستان یه قدرتی هست که قابل توجهه.
داوکینز: حالا بیایید سراغ «تولد باکره». خب، تولد باکره ناشی از یه «اشتباه در ترجمهی کتاب اشعیا» هست؛ خودت که اینو میدونی؟
پیترسون: با طرح امثال این سوالات، به نظرم اصل مطلب و ذاتِ پیام یک دین رو درک نمیکنید.
داوکینز: منظورت رو میفهمم.
پیترسون: نگاه کن، من میفهمم که دلایل خوبی برای بحث دربارۀ این موضوع وجود داره و سوالت کاملاً معتبره، اما از نظر من، به موضوع اصلی مربوط نیست. و بخشی از این قضیه به این برمیگرده که وقتی این گفتگو رو شروع کردیم، گفتم، مثلاً به نظر میرسه که توصیف ساختاری که از طریقش دنیا رو درک میکنیم، یه داستان و روایته. ما دنیا را از طریق یک داستان میبینیم و میفهمیم، و این یک چیز فوقالعاده است، یک کشف شگفتانگیز. این موضوع ۶۰ سال اخیر در رشتههای مختلف به وجود اومده، چون ما باید حقایق رو «اولویتبندی» کنیم. ما این حقایق رو طبق یک «الگوی خاص» اولویتبندی میکنیم و الگوهایی وجود داره که به نظر میرسه کار میکنند و بهخوبی خودشونو ترویج میدند و فرهنگها رو به سمت زندگی پربار سوق میدهند. و الگوهای دیگری هم هست، مثل الگوی «قابیل» که به ویرانی مطلق و خونین منجر میشه، و دقیقاً نمیدونم چطور این حقیقت رو تعبیر و تفسیر کنم.
اما ما در مورد ظلم به زنان صحبت کردیم. مثلاً چطور میتونی به دیدی کاملا علمی-عینی این مسئله رو مطرح کنی که با زنان باید مواجهۀ برابری با مردان داشت؟
داوکینز: این یه سوال اخلاقیه و..
پیترسون: میدونم، دقیقا!
داوکینز: ... و من دقیقاً سوالی دربارۀ واقعیت را طرح کردم که «آیا عیسی پدر داشت یا نه» که جوابی ندادی.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
BY نقدآگین
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Naqdagin/12801