group-telegram.com/fazaelvamaaref/12184
Last Update:
#شهادت_رسول_اعظم #حدیث_قرطاس (١) #مکتبامامتپژوهیهند
💢 بسم الله الرحمن الرحيم
با توجّه به اینکه از اعظمِ مطاعن عمر بن خطّاب، نسبتِ هذیان دادن به رسول اکرم صلی الله علیه و آله است (نستجیربالله)، و این خود از مظلومیت و مصائب رسول اکرم صلی الله علیه و آله میباشد، لذا تا ایّام شهادت حضرت، در این مورد مطالبی ارائه میشود.
✍🏻 سیّد محمّد قلی کنتوری لکهنوی رحمه الله:
دهلوی (صاحب تحفه إثناعشرية) گوید:
امّا مطاعن عمر (نزد شیعه) و آن یازده طعن است.
اوّل که عمده طعنها نزد شیعه، قصّه قرطاس است، به روایت #بخاری و مسلم از ابن عباس آمده که: عمده طعنها نزد شیعه قصّه قرطاس است. به روایت #بخاری و مسلم از ابن عبّاس آمده که: آن حضرت در بیماری موت خود به روز پنج شنبه - قبل از وفات به چهار روز - صحابه را که در حجره مبارک حاضر بودند، خطاب فرمودند که: "نزد من کاغذ و دوات و قلمی بیاورید تا من برای شما کتابی بنویسم که بعد از وفات من گمراه نشوید." پس اختلاف کردند حاضران در آوردن و نیاوردن، و عمر گفت: "کفایت میکند ما را قرآن مجید که نزد ما است، حضرت را درد شدت گرفته‼️" پس بعضی تأیید قول عمر کردند، و بعضی گفتند که: هان! بیارید آنچه حضرت میخواهند از کاغذ و دوات، و شور و شَغَب بسیار شد، و در این اثناء این هم گفت که: آیا آن حضرت را هذیان و اختلاط کلام روی داده است⁉️ باز از آن حضرت پرسید که چه اراده میفرماید؟ پس بعضی از ایشان باز این کلام را از آن حضرت اعاده خواستند، آن حضرت فرمود که: "از پیش من برخیزید که نزد پیغمبران تنازع و شور و شغب جایز نیست". و نوشتن آن مطلب به این قضیه و پرخاش موقوف ماند.
✅ در این قصه به چند وجه طعن متوجّهِ عمر میشود:
اوّل: آنکه ردّ کرد قول آن حضرت را، و قول آن حضرت صلی الله علیه و آله همه وحی است، قوله تعالی: "وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی _ النجم، ۳ - ۴"و ردِّ وحی کفر است، قوله تعالی: "وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ _ المائدة، ۴۴"
دوّم: آنکه گفت: آیا آن حضرت را هذیان و اختلاط کلام روی داده است؟! و حال آنکه انبیاء از این امور معصومند، و جنون - بالاجماع - بر انبیاء جایز نیست، و الّا اعتماد از قول و فعلشان برخیزد. پس در همه حالات قول و فعل انبیاء معتبر و قابل اتّباع است.
سوّم: آنکه رفع صوت و تنازع کرد به حضور پیغمبر صلی الله علیه و آله، حال آنکه رفع صوت به حضور آن جناب کبیره است به دلیل قرآن که: "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ _ الحجرات، ۲"
چهارم: حقّ تلفی امّت نمود، زیرا که اگر مطلب مذکور نوشته میشد، امّت از گمراهی محفوظ میماند، و حالا در هر وادی سراسیمه و حیرانند، و اختلاف بیشمار در اصول و فروع پیدا کردهاند، پس وِزر و وبال این همه اختلافات بر گردن عمر است.
این است تقریر طعن با زور و شوری که دارد، و در هیچ کتاب به این طُمْطُراق پیدا نمیشود. (پایان کلام دهلوی)
📚 تشييد المطاعن، ج۴ ص٢٠
ادامه دارد ...
@fazaelvamaaref
BY فضائل و معارف
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/fazaelvamaaref/12184