group-telegram.com/khanehkabul_gallery/365
Last Update:
لغتی دیگر از زبان قدیم هرات: درواخ
این یادداشت تقدیم میشود به آقای دکتر محمد راغب
درواخ به معنای "سالم" و "تندرست" و "استوار" است. شواهدی از آن در متنهای موجود از هرات قدیم، یعنی طبقات انصاری و تفسیر او و ترجمهٔ مقامات حریری و مع الواسطه در کشف الاسرار میبدی، بر جای مانده. این شواهد را، جز لغتنامهٔ دهخدا، میتوان در فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی از آقای حسندوست (ص ۱۲۹۸)، گونهٔ فارسی هروی از آقای دکتر رواقی (صص ۶۰-۶۱، ۸۶-۸۷)، سرودههای رودکی از هم او (ص ۴۸۵-۴۸۶) دید. آنچه از شواهد این چند نوشته برای نویسنده مسلم است فعلاً شواهد هروی است. با این حال، از آنچه آقای حسندوست در همان جا نقل کرده معلوم میشود که کلمه در بعضی لهجات ناحیهٔ کرمان و در بلوچی نیز رایج است. از یادداشت مرحوم طاعتی از قول استاد فروزانفر در حاشیهٔ صفحهٔ ۶۵ صحاح نخجوانی نیز مطلع میشویم که درواخ و درواق در بشرویه نیز به معنای "سالم" استعمال داشته است. آقای حسندوست همچنین خوب متوجه شده است به اینکه جزء دوم این کلمه با ahu ایرانی باستان نسبتی دارد، اما صورتی که بازساخته، یعنی druva-ahva، و معنایی که برای این ترکیب تصور کرده، یعنی "هستی سالم، وجود استوار" البته نادرست است، زیرا اولاً درواخ صفت است و ثانیاً این druva-ahva ناگزیر اسمی است مشتق از یک صفت druva-ahu که معنای آن "دارای درون درست بودن"، "دارای وجود سالم بودن" است، مانند daužaxva که مشتق است از dužahu، چنانکه در همین یادداشتها در ذیل دوزخ توضیح دادهایم. پس درست آن است که بگوییم درواخ مشتق است از druva-axw و آن یک ترکیب ملکی یا bahuvrīhi است به معنای "دارای ماهیت درست"، "دارای وجود سالم"، "دارای درون سالم" و از این جا "تندرست" و "سالم" و مانند این معانی. پس جزء دوم کلمه ahu یا ahvā است به معنای "وجود" و "جان" و مانند این معانی.
آنچه مناسب مقایسه با این کلمه است چند کلمه در زبان سغدی است. یکی rātux به معنای "راد" (در اصل "آنکه جانی بخشنده دارد")؛¹ دیگر šātuxw به معنای "شاد" (در اصل "آنکه درونی شاد دارد") که به چند املای دیگر هم در متون سغدی به کار رفته؛² سدیگر wətuxē به معنای "رنج و درد" که جزء اولش همان بد فارسی است و از این جهت طرف قیاس خوبی است برای درواخ (wətuxē اسمی است مشتق از wətux)؛³ چهارم vžāxūk به معنای "ناشاد" و "دردمند" و "بدبخت" (در اصل "آنکه درونی ناخوش دارد"). جزء دوم این کلمات هم همان axw است و از این همه معلوم میشود که درواخ نیز یک ترکیب ملکی است مرکب از druva به معنای "درست" و "سالم"، که جزء اول کلمهٔ درست هم هست، و axw و حاصل ادغام دو مصوت a. بدین ترتیب، اشتقاق درستتر درواخ به دست میآید (نیز رجوع شود به ذیل گشیداخ در همین یادداشتها).
فرهنگها به پیروی از بعضی نسخههای لغت فرس یک بیت متضمن کلمهٔ درواخ را هم به چند شکل به رودکی نسبت دادهاند که شاید اصل آن چنین باشد:
چونکه نالنده بدو گستاخ شد
در درستی آمد و درواخ شد
این لغت و این بیت را نسخههای فاتح و پنجاب و ملکالکلامی و همایی و واتیکان و بعضی دیگر دارند، ولی هیچ مسلم نیست که بیت از رودکی باشد.
———
1. Cf. I. Gershevitch, "Sogdian Compounds," in Philologia Iranica, 11;
بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ۳۴۰.
2. Cf. Gershevitch, Op. cit., 9, 11; Id., A Grammar of Manichean Sogdian, 236;
قریب، همان، ۳۷۰.
3. Cf. Gershevitch, "Compounds," 9; Id., Grammar, 391;
قریب، همان، ۴۲۸.
4. Gershevitch, "Compounds," 9; Id., Grammar, 391;
قریب، همان، ۱۲۱.
BY نگارخانه کابل
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/khanehkabul_gallery/365