Telegram Group & Telegram Channel
📩 #از_شما

فلک زده (۱۹)


وکیل که تا آن موقع داشت به حرف‌های مراجعه کننده گوش داده بود از جا بلند شد، عینکش را از روی چشمش برداشت و قدری روی بینی‌اش را با دو انگشت شصت و اشاره مالید و گفت: "قصه‌ای که شنیدم برای شما یک ماجرای تلخ است و برای من یک مورد حقوقی جالب. شما یک معامله متعارف و رسمی داشته‌اید اما گرفتار اتفاقاتی شدید که هرگز در به وجود آوردنش نقش نداشتید. این گرفتاری به نابودی بخش مهمی از زندگی مادی شما انجامیده که جبران آن شاید ناممکن باشد".

"بگذارید روراست باشیم؛ چیزی که در کشور ما کمیاب است، چون همه ما استاد پیچاندن مسائل و بازی دادن طرف مقابل هستیم. من شانس زیادی برای شما در این پرونده نمی‌بینم، ناامید هم نیستم. یک چیزی بین شکست و شاید موفقیت. وضعیت دادگاه‌ها را که می‌بینید. پرونده در این شعبه باشد یک جور رأی صادر می‌شود و در آن شعبه جور دیگر. وحدت استنباط و نظر کم است. یک مشکل دیگر هم وجود دارد: همه کسانی که پشت آن میزهای بلند نشسته‌اند خودشان را صاحب نظر می‌دانند. ای کاش فقط همین بود، بعضی‌هاشان گویی صاحب ید و بیضا هستند و می‌خواهند درس به حضرت موسی بدهند. مشکل خلأهای قانونی هم باید اضافه کرد. خلاصه کلام این که من پرونده شما را قبول می‌کنم ولی هیچ قولی نمی‌دهم چون می‌خواهم صادقانه حرف بزنم".

پیرمرد قدری باقیمانده موهای سفید پشت گوشش را خاراند و گفت: "من ریش و قیچی را به دست شما می‌دهم. دیگه خسته شدم. نه اعصاب برام باقی مونده و نه حال درست و حسابی دارم. برا همین نمی‌خوام دیگه برم دادگاه. از این حرفای حقوقی هم درست سر در نمی‌آرم. وکلا هم که هر کدوم یک چیزی می‌گند؛ مثل دکترا. هر کدوم یک نسخه‌ای برا مریض می‌پیچند و آدم در می‌میمونه چیکار کنه."

وکیل چیزی نگفت. از کیفش اوراقی در آورد و روی آن‌ها چیزهایی را با سرعت نوشت و گفت: "این قرارداد آقا. مبلغ حق‌الوکاله را هم زیاد ننوشتم چون بُرد را حداکثر ۵۰-۵۰ می‌دانم. هیچ وقت دوست نداشتم که راجع به پرونده‌هایی که احتمال باخت در آن‌ها زیاد است پول زیادی از موکل بگیرم. از این حرف‌های دهن پُر کُن که وکیل اجرت عمل می‌گیرد نه نتیجه هم خوشم نمی‌آید. مردم که پول را از زیر متکا در نمی‌آورند تا برای کار بی‌فایده بدهند دست ما".

مرد سالخورده نگاهی به قرارداد انداخت و نالید: "از بس بی‌حواس هستم عینکم را همراه نیاوردم، چشام درست نمی‌بینه...". مثل اینکه دنبال رقم حق‌الوکاله می‌گشت. حدقه چشمانش را ریز کرد. مثل اینکه پیدا کرد. صورتش باز شد. خودکاری از روی میز برداشت و خط‌هایی روی کاغذها کشید؛امضا کرد. موقع بیرون رفتن گفت: "فردا شب چکش رو می‌آرم". بیرون رفت. وکیل اوراق روی میز را داخل کیفش جا می‌داد و یکی دوبار به آرامی گفت: "فلک... مفلوک... فلک زده"

ادامه دارد...

⬅️قسمت ۱۸

#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
#دفتر_وکالت_من

🆔 @sayehsokhan
👍98



group-telegram.com/sayehsokhan/36056
Create:
Last Update:

📩 #از_شما

فلک زده (۱۹)


وکیل که تا آن موقع داشت به حرف‌های مراجعه کننده گوش داده بود از جا بلند شد، عینکش را از روی چشمش برداشت و قدری روی بینی‌اش را با دو انگشت شصت و اشاره مالید و گفت: "قصه‌ای که شنیدم برای شما یک ماجرای تلخ است و برای من یک مورد حقوقی جالب. شما یک معامله متعارف و رسمی داشته‌اید اما گرفتار اتفاقاتی شدید که هرگز در به وجود آوردنش نقش نداشتید. این گرفتاری به نابودی بخش مهمی از زندگی مادی شما انجامیده که جبران آن شاید ناممکن باشد".

"بگذارید روراست باشیم؛ چیزی که در کشور ما کمیاب است، چون همه ما استاد پیچاندن مسائل و بازی دادن طرف مقابل هستیم. من شانس زیادی برای شما در این پرونده نمی‌بینم، ناامید هم نیستم. یک چیزی بین شکست و شاید موفقیت. وضعیت دادگاه‌ها را که می‌بینید. پرونده در این شعبه باشد یک جور رأی صادر می‌شود و در آن شعبه جور دیگر. وحدت استنباط و نظر کم است. یک مشکل دیگر هم وجود دارد: همه کسانی که پشت آن میزهای بلند نشسته‌اند خودشان را صاحب نظر می‌دانند. ای کاش فقط همین بود، بعضی‌هاشان گویی صاحب ید و بیضا هستند و می‌خواهند درس به حضرت موسی بدهند. مشکل خلأهای قانونی هم باید اضافه کرد. خلاصه کلام این که من پرونده شما را قبول می‌کنم ولی هیچ قولی نمی‌دهم چون می‌خواهم صادقانه حرف بزنم".

پیرمرد قدری باقیمانده موهای سفید پشت گوشش را خاراند و گفت: "من ریش و قیچی را به دست شما می‌دهم. دیگه خسته شدم. نه اعصاب برام باقی مونده و نه حال درست و حسابی دارم. برا همین نمی‌خوام دیگه برم دادگاه. از این حرفای حقوقی هم درست سر در نمی‌آرم. وکلا هم که هر کدوم یک چیزی می‌گند؛ مثل دکترا. هر کدوم یک نسخه‌ای برا مریض می‌پیچند و آدم در می‌میمونه چیکار کنه."

وکیل چیزی نگفت. از کیفش اوراقی در آورد و روی آن‌ها چیزهایی را با سرعت نوشت و گفت: "این قرارداد آقا. مبلغ حق‌الوکاله را هم زیاد ننوشتم چون بُرد را حداکثر ۵۰-۵۰ می‌دانم. هیچ وقت دوست نداشتم که راجع به پرونده‌هایی که احتمال باخت در آن‌ها زیاد است پول زیادی از موکل بگیرم. از این حرف‌های دهن پُر کُن که وکیل اجرت عمل می‌گیرد نه نتیجه هم خوشم نمی‌آید. مردم که پول را از زیر متکا در نمی‌آورند تا برای کار بی‌فایده بدهند دست ما".

مرد سالخورده نگاهی به قرارداد انداخت و نالید: "از بس بی‌حواس هستم عینکم را همراه نیاوردم، چشام درست نمی‌بینه...". مثل اینکه دنبال رقم حق‌الوکاله می‌گشت. حدقه چشمانش را ریز کرد. مثل اینکه پیدا کرد. صورتش باز شد. خودکاری از روی میز برداشت و خط‌هایی روی کاغذها کشید؛امضا کرد. موقع بیرون رفتن گفت: "فردا شب چکش رو می‌آرم". بیرون رفت. وکیل اوراق روی میز را داخل کیفش جا می‌داد و یکی دوبار به آرامی گفت: "فلک... مفلوک... فلک زده"

ادامه دارد...

⬅️قسمت ۱۸

#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
#دفتر_وکالت_من

🆔 @sayehsokhan

BY نشر سایه سخن


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/sayehsokhan/36056

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

In December 2021, Sebi officials had conducted a search and seizure operation at the premises of certain persons carrying out similar manipulative activities through Telegram channels. The fake Zelenskiy account reached 20,000 followers on Telegram before it was shut down, a remedial action that experts say is all too rare. And indeed, volatility has been a hallmark of the market environment so far in 2022, with the S&P 500 still down more than 10% for the year-to-date after first sliding into a correction last month. The CBOE Volatility Index, or VIX, has held at a lofty level of more than 30. The Security Service of Ukraine said in a tweet that it was able to effectively target Russian convoys near Kyiv because of messages sent to an official Telegram bot account called "STOP Russian War." In 2018, Russia banned Telegram although it reversed the prohibition two years later.
from us


Telegram نشر سایه سخن
FROM American