مدعیان عرفان و تصوف

مدعیان عرفان و تصوف

⛔️نقد و بررسی برخی ثمرات نظریه وحدت شخصی وجود مقدمه۱-صوفیه قائلند که در دار تحقق تنها یک حقیقت موجود است و تمام ممکنات مظاهر ذات حقند و تغییر بین واجب و ممکن اعتباری است بدین معنا که شئ ممکن با تقید و حدود ،نمود و ظهور آن حقیقت واحد-ذات حق-است و بدون تقید…

۲-محدودیت ذات حق تعالی!

نگرش صوفیه این است که حق تعالی در همه موجودات سریان دارد و تمام صور عنصریه و طبیعیه مظاهر او می باشند.

ابن عربی می گوید:
«سریان الحق فی الصور الطبیعیة و العنصریة، و ما بقیت له صورة الا و یری الحق فیها»1️⃣

لازمه این قضیه این است که ذات قدوس حق تعالی - العياذ بالله - محدود به حدود اشیاء گردد.

ابن عربی می گوید:
« فالحق محدود بكل حد، وصور العالم لا تنضبط ولا يحاط بها ولا تعلم حدود كل صورة منها إلا على قدر ما حصل لكل عالم من صورته فلذلك يجهل حد الحق فانه لا يعلم حده إلا يعلم حد كل صورة وهذا محال حصوله ، فحد الحق محال »2️⃣

قیصری در توضیح این کلام می نویسد:
« صور العالم وجزئياته مفضلا غير منضبطة ولا منحصر ، والحدود لا تعلم إلا بعد الاحاطة بصور الأشياء وحقائقها، فالعلم بحدودها محال
فحد الحق من حيث مظاهره أيضا محال »3️⃣

این مطلب که (صور العالم لا تنضبط ) صحیح نیست زیرا صور عالم و جزئیات آن برای ما، مضبوط نیست و لكن در واقع و نفس الأمر مضبوط می باشد و خالق اشیاء ، صور و حدود همه مخلوقات را می داند و إلا خلف خالقیت و صانعیت او لازم می آید . معقول نیست که صانع، آگاه به حدود و جزئیات مصنوعش نباشد. کما اینکه عدم اطلاع حق تعالی بر حدود و صور جميع اشیاء خلف علم على الاطلاق او نیز می باشد.

هنگامی که صور عالم و حدود آن برای حق تعالی مضبوط باشد و او در جميع موجودات سریان داشته باشد لازم می آید که خداوند متعال محدود به همه حدود مضبوطه در نزد خویش گردد.

به عبارت دیگر: ابن عربی میگوید حدود و صور عالم مضبوط نیست بنابراین حد حق تعالی غیر مضبوط و مجهول است پس حد حق محال است. در جواب میگوئیم بین مقدم و تالی هیچ ملازمه ای نیست چون تحصیل علم به حدود و صور جميع اشیاء برای ما محال است و لكن این امر مستلزم استحاله محدود شدن حق تعالی به حدود همه اشیائی که خود می داند نمی شود چون این دو قضیه به یکدیگر ربطی ندارند و هیچ ملازمه ای بین آن دو امر موجود نیست.

حاصل آنکه قائلين نظريه وحدت وجود می گویند ذات حق تعالی حقیقت واحدی است که ساری در جميع اشیاء می باشد این ایده مستلزم محدود شدن ذات او به حدود اشیائی که عند الله مضبوط است می گردد.

و هر کسی که به ادله عقلی و نقلیه مراجعه نماید، می یابد که محدودیت حق تعالی به حدود اشیاء مستحیل است زیرا حد از خواص ممکنات است چرا که ممکن دارای مقدار و اندازه می باشد و هرچیزی که دارای حد باشد محتاجبه حد زننده است و نیز نیازمند به حدودش است که نیاز ‌حاجت در ذات خدا تعالی راه ندارد.
📚منابع:
1️⃣فصوص الحکم ص۱۸۱/ابن عربی اندلسی/ناشر:انتشارات الزهرا علیها السلام/۱۳۷۰
2️⃣همان[المتن]ص۲۸۱
3️⃣شرح فصوص الحکم ص۵۰۴/محمد داود قیصری رومی/ناشر:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
#عرفان_تصوف
#وحدت_شخصی_وجود
#ثمرات_وحدت_شخصی_وجود
@shiayan_page

www.group-telegram.com/us/sonnat_voice.com/2976

1.32K viewsFeb 2, 2020 at 19:32

۲-محدودیت ذات حق تعالی!

نگرش صوفیه این است که حق تعالی در همه موجودات سریان دارد و تمام صور عنصریه و طبیعیه مظاهر او می باشند.

ابن عربی می گوید:
«سریان الحق فی الصور الطبیعیة و العنصریة، و ما بقیت له صورة الا و یری الحق فیها»1️⃣

لازمه این قضیه این است که ذات قدوس حق تعالی - العياذ بالله - محدود به حدود اشیاء گردد.

ابن عربی می گوید:
« فالحق محدود بكل حد، وصور العالم لا تنضبط ولا يحاط بها ولا تعلم حدود كل صورة منها إلا على قدر ما حصل لكل عالم من صورته فلذلك يجهل حد الحق فانه لا يعلم حده إلا يعلم حد كل صورة وهذا محال حصوله ، فحد الحق محال »2️⃣

قیصری در توضیح این کلام می نویسد:
« صور العالم وجزئياته مفضلا غير منضبطة ولا منحصر ، والحدود لا تعلم إلا بعد الاحاطة بصور الأشياء وحقائقها، فالعلم بحدودها محال
فحد الحق من حيث مظاهره أيضا محال »3️⃣

این مطلب که (صور العالم لا تنضبط ) صحیح نیست زیرا صور عالم و جزئیات آن برای ما، مضبوط نیست و لكن در واقع و نفس الأمر مضبوط می باشد و خالق اشیاء ، صور و حدود همه مخلوقات را می داند و إلا خلف خالقیت و صانعیت او لازم می آید . معقول نیست که صانع، آگاه به حدود و جزئیات مصنوعش نباشد. کما اینکه عدم اطلاع حق تعالی بر حدود و صور جميع اشیاء خلف علم على الاطلاق او نیز می باشد.

هنگامی که صور عالم و حدود آن برای حق تعالی مضبوط باشد و او در جميع موجودات سریان داشته باشد لازم می آید که خداوند متعال محدود به همه حدود مضبوطه در نزد خویش گردد.

به عبارت دیگر: ابن عربی میگوید حدود و صور عالم مضبوط نیست بنابراین حد حق تعالی غیر مضبوط و مجهول است پس حد حق محال است. در جواب میگوئیم بین مقدم و تالی هیچ ملازمه ای نیست چون تحصیل علم به حدود و صور جميع اشیاء برای ما محال است و لكن این امر مستلزم استحاله محدود شدن حق تعالی به حدود همه اشیائی که خود می داند نمی شود چون این دو قضیه به یکدیگر ربطی ندارند و هیچ ملازمه ای بین آن دو امر موجود نیست.

حاصل آنکه قائلين نظريه وحدت وجود می گویند ذات حق تعالی حقیقت واحدی است که ساری در جميع اشیاء می باشد این ایده مستلزم محدود شدن ذات او به حدود اشیائی که عند الله مضبوط است می گردد.

و هر کسی که به ادله عقلی و نقلیه مراجعه نماید، می یابد که محدودیت حق تعالی به حدود اشیاء مستحیل است زیرا حد از خواص ممکنات است چرا که ممکن دارای مقدار و اندازه می باشد و هرچیزی که دارای حد باشد محتاجبه حد زننده است و نیز نیازمند به حدودش است که نیاز ‌حاجت در ذات خدا تعالی راه ندارد.
📚منابع:
1️⃣فصوص الحکم ص۱۸۱/ابن عربی اندلسی/ناشر:انتشارات الزهرا علیها السلام/۱۳۷۰
2️⃣همان[المتن]ص۲۸۱
3️⃣شرح فصوص الحکم ص۵۰۴/محمد داود قیصری رومی/ناشر:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
#عرفان_تصوف
#وحدت_شخصی_وجود
#ثمرات_وحدت_شخصی_وجود
@shiayan_page

BY مدعیان عرفان و تصوف