group-telegram.com/AdnanFallahi/121
Last Update:
🔬مسائل مورد اجماع از نگاه شافعی
ما پیش تر گزارش صریح شافعی از فقدان چهارچوب اصولی و فقهی متصلب و مرجع در قرن دوم و ابتدای قرن سوم را آوردیم. برای تکمیل بحث پیشین، لازم است متوجه این نکته شد که باتوجه به مشاهدات شافعی، او چه مسئله یا مسائلی را محل اجماع می داند. شافعی در کتاب اختلاف الحدیث می گوید که هیچیک از «سلف» نظر دیگری را لازم الإتباع نمی دانست و هر کدام آزادانه رأی خویش را بیان می کرد. نیز شافعی بر این نکته مهم تصریح می کند که اگر روایتی از سلف امت درباره مسأله ای وجود نداشته باشد نمی توان سکوت آن شخص را به موافقت یا مخالفت وی با آن مسأله تعبیر کرد[1].
شافعی در ادامه می نویسد: «خلاصه اینکه، نه احدی از اصحاب رسول الله و نه تابعين و نه عصر بعد از تابعين و نه عصر اتباع تابعين و نه هيچ يک از عالمانی که من می شناسم و نه احدی از کسانی که عامه مردم او را به علم نسبت می دهند، در هيچ موضوعی به جز جُمَل فرايضی که عامه به انجام آنها مکلّف شده اند، ادعای اجماع ننموده اند إلّا در دوره ی زمانی معاصر [من]»[2].
نتیجتاً شافعی اجماعیات را محدود به «جُمَل الفرائض» می داند که عامه مردم مکلف به آن هستند. اما «جمل الفرائض» چیست و مصادیق آن کدامند؟ شافعی در کتاب دیگرش جِماع العلم در مناظره با یکی از مخالفینش، تقسیمبندی علم شرعی بر دو نوع «علم الخاصة» و «علم العامة» را امضا می کند و در تعریف علم العامة می گوید: «علم العامة بر اساس آنچه برایم گفتی، چیزی است که تو هرکدام از مسلمانان را ببینی آن علم را نزدشان خواهی یافت و هیچ مسلمانی نیست که بر سر این علم با مسلمان دیگر اختلاف داشته باشد؛ و این علمی است که همانطور که گفتی در جُمَل فرائض و تعداد نمازها و شبیه به اینها یافت می شود»[3]. شافعی در جای دیگری متذکر می شود که جمل الفرائض، دانشِ مقدَّمی است که احدی در آن شک ندارد[4]. او مثلاً حکم طلاق را یکی از همین جُمَل فرائض می داند که احکامشان فی الجمله در قرآن تشریع شده است[5]. به نظر می رسد با همین مقدار از توضیحات، مراد شافعی از جمل الفرائض روشن شده باشد. او بدیهیاتی را محل اجماع می داند که احدی از مسلمین (از هر فرقه ی کلامی و اصولی و فقهی ای) در آن شک نداشته باشند.
لکن برای تدقیق بیشتر این معنا، همچنان همراه شافعی می شویم. شافعی در تفسیر آیه2 سوره الجمعة می گوید که خداوند جمله فرایض مثل نماز، زکات و حج و.. را در قرآن آورده و کیفیت آنها را به سنت نبوی واگذار کرده است[6]. بنابراین مشخص می شود که از نظر شافعی، جمله فرایض، اشاراتی صرفاً بدون تفسیر و تبیین هستند که تبیین و شرح آنها به سنت نبوی واگذار شده است. شافعی در کتاب الرسالة، توضیحات بسیار دقیق تر و مصداقی تری درباره جمل فرائض داده است که مراد او را بیش از پیش روشن می کند. شافعی می گوید که خداوند در قرآن کریم جمل فرائض را با «نص»، بیان کرده است. شافعی سپس مصادیق این جمل فرائض را هم بیان می کند: «فمنها ما أبانه لخلقه نصاً. مثلُ جمُل فرائضه، في أن عليهم صلاةً وزكاةً وحجاً وصوماً وأنه حرَّم الفواحش، ما ظهر منها، وما بطن، ونصِّ الزنا والخمر، وأكل الميتة والدم، ولحم الخنزير...»[7]. شافعی در باب «الفرائض التي أنزل الله نصاً» به شکل کامل به بیان این مصادیق پرداخته و مجدداً بر مطالب پیشینش تأکید می کند[8]. شافعی در ادامه، ذیل بحثی فرعی با همین عنوان «جمل الفرائض» ـ که احتمالاً ناشی از تبویب ناسخان بعدی کتاب الرسالة است ـ ضمن آوردن آیاتی درباره امر به نماز و زکات و حج، کار را تمام کرده و مراد خود از جمل فرائض را برای آخرین بار توضیح می دهد: «خداوند فرض خود درباره نماز و زکات و حج را در قرآن، استوار می کند و تبیین می نماید که کیفیت اجرای این فرض بر عهده نبی است»[9].
👇🏻👇🏻👇🏻
بخش دوم این نوشتار
BY تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

Share with your friend now:
group-telegram.com/AdnanFallahi/121