group-telegram.com/sagharshafiee/1110
Last Update:
منوچهر آتشی
هنوز آنجا خبرهاییست
هنوز آن سوی کوه آوازهایی ساده می خوانند که خورشید
درنگی می دهد از پشت نخلستان
غروب غربت باز بیابان را
هنوز آنجا سوال چشم
را در پهندشت بهت
هزاران پاسخ وحشت فزای سرب و آهن نیست
هنوز آنجا سخن اندک سکوت افزون
زمین زندگی کردن فراوان یک وجب خاک زیادی بهر مردن نیست
هنوز آنجا
شقیقه ها سفید از آرد گندم
پسین خستگی وقتی که می آیند
پیاده با قطار قاطران از آسباد دره نزدیک
تنور گرم و بوی نان تازه عالمی دارد
و در شب های مهتابی
به روی ترت گندم نیمه شب ها
شروه خواندن
پای خرمن ها غمی دارد
هنوز ان سوی کوه آوازهایی ساده می خوانند که مهتاب
چمنزاران رویای نجیب بازیاران را
تماشا می کند از کوچه های آب
هنوز آنجا
خبرهاییست
به شبهای زمستان می توان تا صبح
سخن از باد و باران گفت
و تیترموک اگر پاسخ نداد از سال پر برکت
غم دل می توان با ساز قلیان گفت
هنوز آنجا ؟
دلم مشتاق کوچی با تو زین مهمان کش شوم است
که در شیب پلنگستان دیزاشکن
پیاده همسفر با آبهای بی وطن باشیم
سوی
آن سوی کوه آنجا
شبی مهمان عاموهای من باشیم.
#منوچهر_آتشی
BY وقتی باران پیانو می زند

Share with your friend now:
group-telegram.com/sagharshafiee/1110
