Telegram Group & Telegram Channel
"راز گمشده"

باد آمد و ، بود پنجره باز ...
نامه ای را که نوشتم دزدید
متنی از عشق خیالی در او
گوشۂ برگه یکی ، بوسه به راز

تا جهیدم که بگیرم ، ناگه ...
رفت و در کوچۂ تنها لغزید
در خَم شرم بیفتادم که
چه کسی خواهد شد ،آگه از این همه راز ؟

چند روزی که گذشت
پای در کوچه کاوش ، بگشودم با ترس ...
سر بزیر از شرمی ، که نهادم آن شب
گوشۂ برگه ، یکی بوسه به راز

در خودم میرفتم ، با خودم می گفتم
کاش آن باد وَزان ، نامه را می آورد
یا اگر خواست به برگشتش نیست
بر کسی فاش نگردد این راز

ناگهان در خَم کوچه ، دختری را دیدم
ماهچهر و زیبا ، همچنان رؤیایم
چشم او پر آهنگ ، و چه سان سیمین بَر
گونه ای خنیاگر ، که دهد نغمه به ساز

سر بزیر افکندم ، و در این اندیشه
نکند نامه بدستش باشد ؟
نکند باد وزان ، از سر سرمستی
پیش او فاش نموده این راز

دخترک روی کشید ، برگه ای دستش بود !
ترسم افزونتر شد
بادِ سردی پیچید
دختر زیبارو ، چادر گل گلی اش را بگرفت
همچون آن باد که در خانۂ من
نامه ام را دزدید
برگه از دستش رفت ....!

من دویدم با باد
در سراشیب همان کوچۂ سرمست خیال
پرسشی هم در سر
چه در آن برگه نبشته ؟
چه در آن بود که رفت ... به همان راه دراز ؟

باد در وادی ابر ، برگه را با خود برد
خیس باران شدم و برگشتم
دخترک نیز ، نبود !
و من دلخسته ، با غم خویش شدم هم آواز

ژرف اندیشۂ من ، تا لب پنجره بود
باد
آن برگۂ پر رمز مرا ، با خود همراه آورد
برگه ای خیس و تهی !
واژه ای روش نبود !!
چشم تنگ باران ، واژه های دل تب دار مرا
از تن برگۂ خیس ، یکسره روفته بود
در خودم خندیدم ، و شگفتی به من افزونتر شد
گوشه برگه نبود ...!
و گمانم این بود
نکند دختر آن کوچۂ دور ...
بوسه ام را به لب چارقدش دوخته بود ؟

#امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔 @Kooh_O_Vaje



group-telegram.com/Kooh_O_Vaje/1285
Create:
Last Update:

"راز گمشده"

باد آمد و ، بود پنجره باز ...
نامه ای را که نوشتم دزدید
متنی از عشق خیالی در او
گوشۂ برگه یکی ، بوسه به راز

تا جهیدم که بگیرم ، ناگه ...
رفت و در کوچۂ تنها لغزید
در خَم شرم بیفتادم که
چه کسی خواهد شد ،آگه از این همه راز ؟

چند روزی که گذشت
پای در کوچه کاوش ، بگشودم با ترس ...
سر بزیر از شرمی ، که نهادم آن شب
گوشۂ برگه ، یکی بوسه به راز

در خودم میرفتم ، با خودم می گفتم
کاش آن باد وَزان ، نامه را می آورد
یا اگر خواست به برگشتش نیست
بر کسی فاش نگردد این راز

ناگهان در خَم کوچه ، دختری را دیدم
ماهچهر و زیبا ، همچنان رؤیایم
چشم او پر آهنگ ، و چه سان سیمین بَر
گونه ای خنیاگر ، که دهد نغمه به ساز

سر بزیر افکندم ، و در این اندیشه
نکند نامه بدستش باشد ؟
نکند باد وزان ، از سر سرمستی
پیش او فاش نموده این راز

دخترک روی کشید ، برگه ای دستش بود !
ترسم افزونتر شد
بادِ سردی پیچید
دختر زیبارو ، چادر گل گلی اش را بگرفت
همچون آن باد که در خانۂ من
نامه ام را دزدید
برگه از دستش رفت ....!

من دویدم با باد
در سراشیب همان کوچۂ سرمست خیال
پرسشی هم در سر
چه در آن برگه نبشته ؟
چه در آن بود که رفت ... به همان راه دراز ؟

باد در وادی ابر ، برگه را با خود برد
خیس باران شدم و برگشتم
دخترک نیز ، نبود !
و من دلخسته ، با غم خویش شدم هم آواز

ژرف اندیشۂ من ، تا لب پنجره بود
باد
آن برگۂ پر رمز مرا ، با خود همراه آورد
برگه ای خیس و تهی !
واژه ای روش نبود !!
چشم تنگ باران ، واژه های دل تب دار مرا
از تن برگۂ خیس ، یکسره روفته بود
در خودم خندیدم ، و شگفتی به من افزونتر شد
گوشه برگه نبود ...!
و گمانم این بود
نکند دختر آن کوچۂ دور ...
بوسه ام را به لب چارقدش دوخته بود ؟

#امیرملیحی
#کوه_و_واژه
🆔 @Kooh_O_Vaje

BY کـــوهــ و واژهــ


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/Kooh_O_Vaje/1285

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

In 2014, Pavel Durov fled the country after allies of the Kremlin took control of the social networking site most know just as VK. Russia's intelligence agency had asked Durov to turn over the data of anti-Kremlin protesters. Durov refused to do so. The regulator took order for the search and seizure operation from Judge Purushottam B Jadhav, Sebi Special Judge / Additional Sessions Judge. False news often spreads via public groups, or chats, with potentially fatal effects. During the operations, Sebi officials seized various records and documents, including 34 mobile phones, six laptops, four desktops, four tablets, two hard drive disks and one pen drive from the custody of these persons. In a message on his Telegram channel recently recounting the episode, Durov wrote: "I lost my company and my home, but would do it again – without hesitation."
from ye


Telegram کـــوهــ و واژهــ
FROM American