group-telegram.com/davat1394/18001
Last Update:
حرف توی سرش نمیرود
۴:۴۸ صبح
آدم که نیست
مجبورت میکند
زندگی را زودتر بیدار کنی
همین دلشورهی لعنتی
که زل زده به سقف
شهود که
شاهد عینیتری نشانت نمیدهد
برای شعر
همین بیهودگی
که دراز کشیده روی متکا
برق کله پوک
که نمیفهمد و
نصفشب انرژی زنانه را
قطع میکند
همین پا
که ساعت ۴:۴۸
فرم عینک را نافرم میکند و
یادش میافتد
روغن ماشین نمیتواند خودش را عوض کند
همین اضطراب
که جورابش را انداخته زیر تخت
ساعت ۴۸؛۴
سرت را بخاران و بخند زن
تو مجبوری بخندی
به اکسیدانی که پوست سرت را سوزانده
ماسکهایی که با لکهای صورتت فاب شدهاند
به گیاهخواری
به حلقههای خیار
که دیگر پنجههای کلاغ را از گوشهی چشمانت نمیپراکند
به سگ نشسته توی مردمکهایت
که بلد شده فقط
پاچه گربههای سر به هوا را بگیرد
بخند زن
همین ساعت
همینقدر
۴:۴۸
بخند و با خودت لج کن
لج کن
با مسکن های نشسته ی روی صندلی
با خدای ایستاده در گوشه ی اتاق
لج کن با انگشت اشاره
که از خواب افتاده است
و بخند
به خمیازه خاموش ساعت دیواری
و لیوانی که سر میخورد
کف آشپزخانه…
#مریم_شجاع
https://www.group-telegram.com/ye/davat1394.com/18001
BY دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary

Share with your friend now:
group-telegram.com/davat1394/18001