Telegram Group & Telegram Channel
بقیه از پست بالا👆
فرخی یزدی از همان آغاز، سرنوشت خود را با اعتراض گره زده بود. در یزد، وقتی در روزنامه‌ی طوفان شعری علیه حاکم وقت سرود، با دستور مستقیم او لب‌هایش را دوختند؛ نمادی که تا امروز در حافظه‌ی سیاسی ایران باقی مانده است. این بخیه، سندی شد از دشمنی دیرینِ قدرت با زبان. از آن پس، فرخی با قلمی تند و صریح، با طنز سیاسی و لحن انقلابی، به چهره‌ای خطرناک برای حکومت بدل شد. در عصر رضاشاه که سانسور به سیاست رسمی بدل شده بود، شعر او چون تیری از میان خطوط عبور کرد. شعر برایش ابزار بقا نبود، سلاح مبارزه بود — و درست به همین دلیل، حکومت او را تحمل نکرد.

اسناد محرمانه‌ی سفارت بریتانیا و گزارش‌های پراکنده‌ی آن دوران، تصویری روشن‌تر از مرگ شاعر به دست می‌دهند. در گزارش‌های محرمانه از تهران در مهر ۱۳۱۸ آمده است که «فرخی یزدی، شاعر تندرو، در زندان قصر به‌دلیل انتقاد از دولت، با تزریق داروی ناشناخته‌ای جان باخت»؛ گزارشی که هرچند در بایگانی لندن خاک می‌خورد، اما ردّ همان زهرِ خاموشی است که پزشک احمدی در رگ‌های شاعر تزریق کرد. حکومت، به‌جای محاکمه‌ی علنی، حذف خاموش را برگزید؛ زیرا می‌دانست، در فضای ملتهب جامعه، مرگ آشکار شاعر می‌تواند شعله‌ی اعتراض را برانگیزد. پس قرار شد فرخی «در سکوت بمیرد». اما شعر، دشمن سکوت است.

مرگ فرخی یزدی، نه پایان یک زندگی، بلکه آغاز یک تاریخ دیگر است: تاریخ شاعرکشی در ایران. از او تا میرزاده عشقی، از سعید سلطان‌پور تا مختاری و پوینده، یک الگوی تکراری دیده می‌شود — قتل شاعر در لباس «حفظ نظم». در همه‌ی این موارد، قدرت به‌جای پاسخ، به حذف متوسل شد. آن‌چه فرخی را خطرناک می‌کرد، نه حزب و نه سلاح، بلکه همان چیزی بود که حکومت نمی‌توانست کنترل کند: واژه. شعر او در برابر رضاشاه همان نقشی را داشت که شعر ناظم حکمت در برابر آتاتورک یا شعر مایاکوفسکی در برابر حزب داشت؛ مقاومت شاعر علیه روایت رسمی قدرت.

اما فرخی، فقط قربانی نبود؛ او آغازگر سنتی از ادبیات مقاومت بود. در جامعه‌ای که استبداد بر زبان مردم سایه می‌انداخت، شعر او به میدان بازگشت حقیقت بدل شد. در برابر استبداد، ادبیات نه عقب نشست و نه به تملق تن داد؛ بلکه راهی تازه گشود — راهی که بعدها در شعر شاملو، اخوان، فروغ و حتی در صدای نسل‌های بعدی ادامه یافت. شعر، در این معنا، حافظه‌ی جمعی ماست؛ مکانی که خون شاعران بدل به کلمه می‌شود، و کلمه، در زمانه‌های دیگر، دوباره به اعتراض بازمی‌گردد.

در سالمرگ محمد فرخی یزدی، پرسش اصلی نه آن است که چه کسی او را کشت، بلکه چرا هر حکومتی در این سرزمین از شاعر می‌ترسد. شاید چون شاعر، برخلاف سیاستمدار، به مردم پاسخ‌گوست نه به قدرت؛ شاید چون کلمه، از گلوله ماندگارتر است. فرخی یزدی را در سلول قصر کشتند، اما مرگش آغاز یک زنجیره شد؛ زنجیره‌ای از مقاومت کلمه در برابر فرمان، از حافظه در برابر فراموشی.

امروز، پرونده‌ی او هنوز بسته نشده است — نه در دادگاه تاریخ، نه در حافظه‌ی ادبیات. هر بار که شاعری در برابر دروغ می‌ایستد، صدای فرخی دوباره از دل زمان شنیده می‌شود. استبداد، نامش هرچه باشد، در برابر شعر باز می‌ماند؛ زیرا شعر، آخرین سنگر آزادی است. محمد فرخی یزدی در مهر ۱۳۱۸ مُرد، اما روحش هنوز در هر واژه‌ی شورشی، در هر شعر آزادی‌خواهانه، زنده است. و این یعنی: شاعر را نمی‌توان کُشت، چون تاریخ، صدای او را حفظ می‌کند.
https://www.group-telegram.com/ye/davat1394.com/18060



group-telegram.com/davat1394/18060
Create:
Last Update:

بقیه از پست بالا👆
فرخی یزدی از همان آغاز، سرنوشت خود را با اعتراض گره زده بود. در یزد، وقتی در روزنامه‌ی طوفان شعری علیه حاکم وقت سرود، با دستور مستقیم او لب‌هایش را دوختند؛ نمادی که تا امروز در حافظه‌ی سیاسی ایران باقی مانده است. این بخیه، سندی شد از دشمنی دیرینِ قدرت با زبان. از آن پس، فرخی با قلمی تند و صریح، با طنز سیاسی و لحن انقلابی، به چهره‌ای خطرناک برای حکومت بدل شد. در عصر رضاشاه که سانسور به سیاست رسمی بدل شده بود، شعر او چون تیری از میان خطوط عبور کرد. شعر برایش ابزار بقا نبود، سلاح مبارزه بود — و درست به همین دلیل، حکومت او را تحمل نکرد.

اسناد محرمانه‌ی سفارت بریتانیا و گزارش‌های پراکنده‌ی آن دوران، تصویری روشن‌تر از مرگ شاعر به دست می‌دهند. در گزارش‌های محرمانه از تهران در مهر ۱۳۱۸ آمده است که «فرخی یزدی، شاعر تندرو، در زندان قصر به‌دلیل انتقاد از دولت، با تزریق داروی ناشناخته‌ای جان باخت»؛ گزارشی که هرچند در بایگانی لندن خاک می‌خورد، اما ردّ همان زهرِ خاموشی است که پزشک احمدی در رگ‌های شاعر تزریق کرد. حکومت، به‌جای محاکمه‌ی علنی، حذف خاموش را برگزید؛ زیرا می‌دانست، در فضای ملتهب جامعه، مرگ آشکار شاعر می‌تواند شعله‌ی اعتراض را برانگیزد. پس قرار شد فرخی «در سکوت بمیرد». اما شعر، دشمن سکوت است.

مرگ فرخی یزدی، نه پایان یک زندگی، بلکه آغاز یک تاریخ دیگر است: تاریخ شاعرکشی در ایران. از او تا میرزاده عشقی، از سعید سلطان‌پور تا مختاری و پوینده، یک الگوی تکراری دیده می‌شود — قتل شاعر در لباس «حفظ نظم». در همه‌ی این موارد، قدرت به‌جای پاسخ، به حذف متوسل شد. آن‌چه فرخی را خطرناک می‌کرد، نه حزب و نه سلاح، بلکه همان چیزی بود که حکومت نمی‌توانست کنترل کند: واژه. شعر او در برابر رضاشاه همان نقشی را داشت که شعر ناظم حکمت در برابر آتاتورک یا شعر مایاکوفسکی در برابر حزب داشت؛ مقاومت شاعر علیه روایت رسمی قدرت.

اما فرخی، فقط قربانی نبود؛ او آغازگر سنتی از ادبیات مقاومت بود. در جامعه‌ای که استبداد بر زبان مردم سایه می‌انداخت، شعر او به میدان بازگشت حقیقت بدل شد. در برابر استبداد، ادبیات نه عقب نشست و نه به تملق تن داد؛ بلکه راهی تازه گشود — راهی که بعدها در شعر شاملو، اخوان، فروغ و حتی در صدای نسل‌های بعدی ادامه یافت. شعر، در این معنا، حافظه‌ی جمعی ماست؛ مکانی که خون شاعران بدل به کلمه می‌شود، و کلمه، در زمانه‌های دیگر، دوباره به اعتراض بازمی‌گردد.

در سالمرگ محمد فرخی یزدی، پرسش اصلی نه آن است که چه کسی او را کشت، بلکه چرا هر حکومتی در این سرزمین از شاعر می‌ترسد. شاید چون شاعر، برخلاف سیاستمدار، به مردم پاسخ‌گوست نه به قدرت؛ شاید چون کلمه، از گلوله ماندگارتر است. فرخی یزدی را در سلول قصر کشتند، اما مرگش آغاز یک زنجیره شد؛ زنجیره‌ای از مقاومت کلمه در برابر فرمان، از حافظه در برابر فراموشی.

امروز، پرونده‌ی او هنوز بسته نشده است — نه در دادگاه تاریخ، نه در حافظه‌ی ادبیات. هر بار که شاعری در برابر دروغ می‌ایستد، صدای فرخی دوباره از دل زمان شنیده می‌شود. استبداد، نامش هرچه باشد، در برابر شعر باز می‌ماند؛ زیرا شعر، آخرین سنگر آزادی است. محمد فرخی یزدی در مهر ۱۳۱۸ مُرد، اما روحش هنوز در هر واژه‌ی شورشی، در هر شعر آزادی‌خواهانه، زنده است. و این یعنی: شاعر را نمی‌توان کُشت، چون تاریخ، صدای او را حفظ می‌کند.
https://www.group-telegram.com/ye/davat1394.com/18060

BY دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/davat1394/18060

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Russian President Vladimir Putin launched Russia's invasion of Ukraine in the early-morning hours of February 24, targeting several key cities with military strikes. Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. "We're seeing really dramatic moves, and it's all really tied to Ukraine right now, and in a secondary way, in terms of interest rates," Octavio Marenzi, CEO of Opimas, told Yahoo Finance Live on Thursday. "This war in Ukraine is going to give the Fed the ammunition, the cover that it needs, to not raise interest rates too quickly. And I think Jay Powell is a very tepid sort of inflation fighter and he's not going to do as much as he needs to do to get that under control. And this seems like an excuse to kick the can further down the road still and not do too much too soon." The company maintains that it cannot act against individual or group chats, which are “private amongst their participants,” but it will respond to requests in relation to sticker sets, channels and bots which are publicly available. During the invasion of Ukraine, Pavel Durov has wrestled with this issue a lot more prominently than he has before. Channels like Donbass Insider and Bellum Acta, as reported by Foreign Policy, started pumping out pro-Russian propaganda as the invasion began. So much so that the Ukrainian National Security and Defense Council issued a statement labeling which accounts are Russian-backed. Ukrainian officials, in potential violation of the Geneva Convention, have shared imagery of dead and captured Russian soldiers on the platform. And indeed, volatility has been a hallmark of the market environment so far in 2022, with the S&P 500 still down more than 10% for the year-to-date after first sliding into a correction last month. The CBOE Volatility Index, or VIX, has held at a lofty level of more than 30.
from ye


Telegram دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary
FROM American