group-telegram.com/econviews/12814
Last Update:
🔵 #ریاضیات_و_اقتصاد
✔️ بخش هفتم : عدم تعادل بازارها، کار آفرینی و چشمپوشی از ریاضی
✍ #دکتر_محمد_طبیبیان
به عنوان یک جریان فکری تاثیر گذار دیگر بر مکتب اتریش می توانیم مارکسیسم را نام ببریم. آن هم در وجه مربوط به ارزش نیروی کار به عنوان تعیین کننده ارزش کل تولید جامعه و نقش صاحب سرمایه به عنوان بهره کش از مازاد تولید نیروی کار. همچنین شاکله کلی الگوی اقتصادی مارکس که برمبنای اعتقاد به تضاد بین صاحب سرمایه و صاحب نیروی کار، پیشبینی می کرد که این تضاد عاقبت منجر به فروریزش سرمایداریداری خواهد شد. در این مورد بحث زیادی مطرح شده اما جدا از نقد نظریه ارزش کار توسط مکتب اتریش و پیشنهاد نظریه کارآمد تری که بعداً توضیح داده خواهد شد یک ایده مکتب اتریشی در این مورد بسیار قابل توجه و تاثیر گذار بوده است.
آن نیز توجه به نقش کارآفرین (enterprenuer) در تحول نظام اقتصادی اجتماعی و در نتیجه تاریخ بشر است. سرمایه دار در دستگاه نظری مارکس کسی است که از طریق استثمار کارگر مازاد جمع آوری می کند. سرمایه دار مکتب اتریشی آن کوشنده محیط اقتصادی است که فرصتهای جدید را تشخیص میدهد و برای کسب سود به ابتکار، نوآوری، سرمایه گذاری و تجارت می پردازد. کسانی مانند فردریش کروپ، ورنر زیمنس،اوگوست تایسن، کارل بنز، گوتلیب دایملر، ساموئل دوپونت، جیمز وات، برادران مونت گولفیر…ودر ابتدای قرن بیستم نیکولا تسلا، گراهام بل، هنری فورد، جان راکفلر، اندرو کارنگی،جی پی مورگان…و در عصر جدید بیل گیتس، استیو جابز، الون ماکس، جف بزوز… فهرست بلند بالایی از صدها هزار نفر کوچک و بزرگ که از قرن هجدهم تا کنون با توسعه صنایع و نو آوری های جدید موتور محرک تاریخ شدند. مکتب اتریش برای اولین بار در تاریخ اندیشه به این نیرو و تاثیر انگیزی آن توجه نمود.
یک اقتصاد دان مشهور نیمه اول قرن بیستم، یعنی ژوزف شومپیتر (۱۸۸۳-۱۹۵۰) که نمی توان او را کاملاً تابع مکتب اتریش دانست تفسیر قابل تاملی در مورد نقش کار آفرینان بهکار برده، یعنی “نقش تخریب سازنده”. به این معنی که کار آفرینان، صنایع سنتها و روالهای قدیمی تولید و فعالیت اقتصادی و تجارت را لاجرم تخریب میکنند تا بنیانهای نو و پر ثمر تری را بنیاد نهند. نمونه این رخداد فراوان است صنایع گاری و کالسکه سازی نابود شد از طریق تولید اتومبیل. یا اکنون تلفن خطی در معرض نا بودی است از طریق رواج تلفن همراه. کامپیوترهای بزرگ تا حد زیادی جای خود را به لپ تاپ دادهاند و دیگر دستگاه کارت پانج و ماشینهای دیگر مربوط به محصولات قدیم جایی دیده نمیشود و همراه این روند، بسیاری صنایع نابود شده اند و بسیاری صنایع با تکنولوژی جدید ظاهر گشتهاند و این فراگرد لاجرم بایستی رخ دهد تا صنعت و اقتصاد و تولید مسیر رشد را بپیماید. در آمریکا منطقه وسیعی شامل بخش های مختلف چند ایالت به کمبر بند زنگ زده ( Rust Belt) مشهور است.
کارخانه هایی (عمدتاً آهن و فولاد) که از رشتههای صنایعی بود که زمانی پر رونق بودهاند و اینک رها شدهاند، در عوض مکان های جدید تولید حاصل از نو آوری در نقاط مختلف پدیدار گردیده اند (مانند دره سیلیکون). این فراگرد تخریب و سازندگی که ابتدا شومپیتر مطرح کرد می تواند سرنوشت رشد یا فروکاهش یک اقتصاد را تعیین کند.
گرچه مشاهده نقش کار آفرینان مشاهده مهمی است اما اقتصاددانان اتریشی روشی برای سنجش این پدیده بدست ندادند و کماکان به جز یک پاسخ به نظریه مارکس در مورد نقش سرمایه داران و یک مفهوم هشداردهنده دست آورد نظری و کاربردی نداشت (در این مورد بعداً نکته ای اضافه خواهد شد).
حال پرسش مهم این است که چرا کار آفرینی رخ میدهد؟ مکتب اتریش در شاکله نظری خود، بر خلاف مکتب نئوکلاسیک ها، اعتقادی به مفهوم تعادل ندارد، بلکه استدلال آنها این است که اقتصاد دائماً از یک عدم تعادل به یک عدم تعادل دیگر در حرکت است و مثلاً تعادل عرضه و تقاضا تحقق نمییابد و معاملات در قیمت غیر تعادلی رخ میدهد. از این گزاره استفاده میکنند برای این که استدلال کنند کار آفرینان از شرایط عدم تعادل استفاده میبرند و فرصتهای جدیدی برای سودبردن مییابند و در آن جهت نو آوری میکنند.
@MohammadTabibian
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@econviews
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
ادامه
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
BY دورنمای اقتصاد
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/econviews/12814