Telegram Group & Telegram Channel
آن حضرت ادامه داد: اما دوم ای برادر یهودی؛
قریش همچنان در فکر و چاره اندیشی و دسیسه‌چینی برای قتل پیامبر -صلی الله علیه و آله- بودند تا اینکه در نهایت در روز دار الندوه که ابلیس به هیئت اَعورِ ثقیف (مغیرة بن شعبه ثقفی) نیز در جمع ایشان حضور داشت، پس از رایزنی‌های بسیار به این نتیجه رسیدند که از هر تیره از قریش یک نفر به نمایندگی انتخاب شود و جملگی با هم و شمشیر به دست شب هنگام به سراغ پیامبر آمده و هنگام خواب، همگیِ آنها هم‌زمان ضربتی با شمشیر بر پیکر آن حضرت وارد نموده و ایشان را به قتل برسانند. در این صورت اگر او را کشتند قریش از مردان خود دفاع خواهد کرد و آنان را تسلیم [بنی‌هاشم] نخواهند کرد و بدین ترتیب خونش هدر خواهد رفت. لیکن جبرئیل -علیه السّلام- بر پیامبر (ص) نازل شد و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود و به وی خبر داد که در چه شبی گرد هم خواهند آمد و در چه ساعتی به محل خواب آن حضرت هجوم خواهند برد و ایشان را گفت تا در همان ساعتی که به سوی غار حرکت کرد، حرکت کند.

رسول خدا -صلی الله علیه و آله- مرا از ماجرا آگاه نمود و امر فرمود که در بستر وی بخوابم و با جان خود خطر را از او دور سازم. من نیز به شتاب و شادمان از اینکه به جای وی کشته شوم فرمان ایشان را اطاعت نمودم. سپس رسول خدا (ص) رفت و من نیز در بستر ایشان خوابیدم. آنگاه مردان قریش با این اطمینان که پیامبر را خواهند کُشت وارد شدند و وقتی همگی داخل اتاقی شدند که من در آن بودم، ناگهان با شمشیر خود به مقابله با ایشان پرداخته و از خود دفاع نموده ایشان را از خود راندم، آنگونه که هم خدا و هم مردم از آن اطلاع دارند. سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین.

سپس آن حضرت فرمود: اما سومی ای برادر یهودی؛
دو پسر ربیعه و پسر عُتبه دلاوران قریش بودند که در جنگ بدر حریف طلبیدند لیکن احدی از قریش به مصاف ایشان نرفت. از این رو رسول خدا (ص) مرا که از همه‌ی اصحاب کم سن و سال‌تر و در جنگ کم تجربه‌تر بودم به همراه دو یار دیگر -خدایشان رحمت کند، که چنین کرده است- علیه آنان برانگیخت و خدای عزّ و جلّ ولید و شیبه را به دست من به قتل رساند و این سوای دیگر بزرگان قریش بود که در آن روز به قتل رساندم و غیر از کسانی است که به اسارت درآوردم و کشتگان به دست من بیش از کشتگان به دست یارانم بود و در آن روز عمو زاده‌ام -رحمة الله علیه- به شهادت رسید. سپس رو به یاران خود نموده و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین.

امام (ع) ادامه داد: اما چهارمی ای برادر یهودی آن است که مردم مکه یک‌پارچه به همراه قبایل عرب و قریش که دعوت ایشان را پذیرفته بودند به خون‌خواهیِ کُشتگانِ مشرک جنگ بدر به سوی ما حرکت کردند. جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود. پیامبر (ص) به همراه اصحاب خود به کوه اُحد رفته و در آنجا اردو زد. سپس مشرکان سر رسیدند و یک‌پارچه چون یک مرد به ما حمله آوردند و بسیاری از مسلمانان به شهادت رسیدند و آنهایی که باز مانده بودند نیز فرار کردند و من با رسول خدا (ص) باقی ماندم و مهاجرین و انصار به سوی خانه‌هایشان در مدینه گریختند در حالی که هر یک از آنها می‌گفت: پیامبر و یارانش کشته شدند. پس خدای عزّ و جلّ به صورت مشرکان زد و شکست خوردند و این در حالی بود که در رکاب رسول الله (ص) بیش از هفتاد زخم برداشته بودم که این و این از جمله‌ی آنهاست -پس ردای خود را کنار زده، دست روی زخم‌ها کشید- و در آن روز کارهایی از من سر زد که پاداش آن بر خداست ان شاء الله. سپس رو به یاران خود نمود و فرمود: آیا جز این بوده است؟ عرض کردند: چنین بوده است یا امیرالمؤمنین.



group-telegram.com/emameakher/5290
Create:
Last Update:

آن حضرت ادامه داد: اما دوم ای برادر یهودی؛
قریش همچنان در فکر و چاره اندیشی و دسیسه‌چینی برای قتل پیامبر -صلی الله علیه و آله- بودند تا اینکه در نهایت در روز دار الندوه که ابلیس به هیئت اَعورِ ثقیف (مغیرة بن شعبه ثقفی) نیز در جمع ایشان حضور داشت، پس از رایزنی‌های بسیار به این نتیجه رسیدند که از هر تیره از قریش یک نفر به نمایندگی انتخاب شود و جملگی با هم و شمشیر به دست شب هنگام به سراغ پیامبر آمده و هنگام خواب، همگیِ آنها هم‌زمان ضربتی با شمشیر بر پیکر آن حضرت وارد نموده و ایشان را به قتل برسانند. در این صورت اگر او را کشتند قریش از مردان خود دفاع خواهد کرد و آنان را تسلیم [بنی‌هاشم] نخواهند کرد و بدین ترتیب خونش هدر خواهد رفت. لیکن جبرئیل -علیه السّلام- بر پیامبر (ص) نازل شد و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود و به وی خبر داد که در چه شبی گرد هم خواهند آمد و در چه ساعتی به محل خواب آن حضرت هجوم خواهند برد و ایشان را گفت تا در همان ساعتی که به سوی غار حرکت کرد، حرکت کند.

رسول خدا -صلی الله علیه و آله- مرا از ماجرا آگاه نمود و امر فرمود که در بستر وی بخوابم و با جان خود خطر را از او دور سازم. من نیز به شتاب و شادمان از اینکه به جای وی کشته شوم فرمان ایشان را اطاعت نمودم. سپس رسول خدا (ص) رفت و من نیز در بستر ایشان خوابیدم. آنگاه مردان قریش با این اطمینان که پیامبر را خواهند کُشت وارد شدند و وقتی همگی داخل اتاقی شدند که من در آن بودم، ناگهان با شمشیر خود به مقابله با ایشان پرداخته و از خود دفاع نموده ایشان را از خود راندم، آنگونه که هم خدا و هم مردم از آن اطلاع دارند. سپس رو به یاران خود کرد و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین.

سپس آن حضرت فرمود: اما سومی ای برادر یهودی؛
دو پسر ربیعه و پسر عُتبه دلاوران قریش بودند که در جنگ بدر حریف طلبیدند لیکن احدی از قریش به مصاف ایشان نرفت. از این رو رسول خدا (ص) مرا که از همه‌ی اصحاب کم سن و سال‌تر و در جنگ کم تجربه‌تر بودم به همراه دو یار دیگر -خدایشان رحمت کند، که چنین کرده است- علیه آنان برانگیخت و خدای عزّ و جلّ ولید و شیبه را به دست من به قتل رساند و این سوای دیگر بزرگان قریش بود که در آن روز به قتل رساندم و غیر از کسانی است که به اسارت درآوردم و کشتگان به دست من بیش از کشتگان به دست یارانم بود و در آن روز عمو زاده‌ام -رحمة الله علیه- به شهادت رسید. سپس رو به یاران خود نموده و فرمود: آیا چنین نبود؟ عرض کردند: بلی یا امیرالمؤمنین.

امام (ع) ادامه داد: اما چهارمی ای برادر یهودی آن است که مردم مکه یک‌پارچه به همراه قبایل عرب و قریش که دعوت ایشان را پذیرفته بودند به خون‌خواهیِ کُشتگانِ مشرک جنگ بدر به سوی ما حرکت کردند. جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و آن حضرت را از ماجرا آگاه نمود. پیامبر (ص) به همراه اصحاب خود به کوه اُحد رفته و در آنجا اردو زد. سپس مشرکان سر رسیدند و یک‌پارچه چون یک مرد به ما حمله آوردند و بسیاری از مسلمانان به شهادت رسیدند و آنهایی که باز مانده بودند نیز فرار کردند و من با رسول خدا (ص) باقی ماندم و مهاجرین و انصار به سوی خانه‌هایشان در مدینه گریختند در حالی که هر یک از آنها می‌گفت: پیامبر و یارانش کشته شدند. پس خدای عزّ و جلّ به صورت مشرکان زد و شکست خوردند و این در حالی بود که در رکاب رسول الله (ص) بیش از هفتاد زخم برداشته بودم که این و این از جمله‌ی آنهاست -پس ردای خود را کنار زده، دست روی زخم‌ها کشید- و در آن روز کارهایی از من سر زد که پاداش آن بر خداست ان شاء الله. سپس رو به یاران خود نمود و فرمود: آیا جز این بوده است؟ عرض کردند: چنین بوده است یا امیرالمؤمنین.

BY امامِ آخِر (عجّل الله فرجه)


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/emameakher/5290

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

If you initiate a Secret Chat, however, then these communications are end-to-end encrypted and are tied to the device you are using. That means it’s less convenient to access them across multiple platforms, but you are at far less risk of snooping. Back in the day, Secret Chats received some praise from the EFF, but the fact that its standard system isn’t as secure earned it some criticism. If you’re looking for something that is considered more reliable by privacy advocates, then Signal is the EFF’s preferred platform, although that too is not without some caveats. Emerson Brooking, a disinformation expert at the Atlantic Council's Digital Forensic Research Lab, said: "Back in the Wild West period of content moderation, like 2014 or 2015, maybe they could have gotten away with it, but it stands in marked contrast with how other companies run themselves today." Telegram was founded in 2013 by two Russian brothers, Nikolai and Pavel Durov. Pavel Durov, Telegram's CEO, is known as "the Russian Mark Zuckerberg," for co-founding VKontakte, which is Russian for "in touch," a Facebook imitator that became the country's most popular social networking site. During the operations, Sebi officials seized various records and documents, including 34 mobile phones, six laptops, four desktops, four tablets, two hard drive disks and one pen drive from the custody of these persons.
from ye


Telegram امامِ آخِر (عجّل الله فرجه)
FROM American