group-telegram.com/zan_j/48053
Last Update:
#حمزه_سواری ،
زادهشده در ۳۱ مرداد ۱۳۶۵،
از سال ۱۳۸۴ تا کنون، در زندانهایی از جمله شیبان،کارون ، اوین، گوهردشت و قزلحصار تحت شکنجه های گوناگون بوده است؛ محکوم به حبس ابد.
این، بیستمین زادروز او بود که در سایهی دیوارهای سرد زندان گذشت.
۲۰ × ۳۶۵ = ؟
آیا اعداد میتوانند عمق رنج انسانی را بسنجند؟ آیا میتوان با ارقام، دریای درد را توصیف کرد؟
چگونه بفهمیم که نخستین تولد در زندان، تلختر بود یا این آخرین؟ آیا نخستین ضربهی تنهایی، عمیقتر زخم میزند، یا انباشت سالها، که همچون لایههای برف بر روح مینشیند، سنگینتر؟
خود او، در برابر این اعداد، چه احساسی دارد؟ آیا آنها را چون زنجیرهایی میبیند که زندگیاش را به بند کشیده، یا چون آینهای که تصویر ازدسترفتهی جوانیاش را بازمیتاباند؟
آیا به این میاندیشد که اگر در سرزمینی دیگر زاده شده بود، یا در زمانی متفاوت، این بیست سال نه در تاریکی سلول، که در روشنایی آزادی سپری میشد؟ زندگیاش چه داستانی میداشت؟ شاید پدری میشد، معلمی، یا تنها انسانی آزاد که باد را بر پوستش حس میکند.
آیا قضات، هنگام صدور حکم ابد، به اعداد میاندیشند؟
آیا میدانند "ابد" یعنی چند شبِ بیپایان، خیره به درهای بستهی بند، در انتظار نسیم هواخوری؟ چند شنبه تا جمعه، منتظر نوبت تلفن، تا صدای لرزان مادر را بشنوی – صدایی که همچون آخرین رشتهی امید، از آن سوی دیوارها میرسد؟
و چگونه با اعداد، غم او را پس از مرگ مادر اندازه بگیریم؟ آن روز که جهانش تیرهتر شد، و آخرین پناهگاهش فرو ریخت.
مادرش، چند روز به در خیره ماند؟ چند بار گوش به زنگ تلفن بود، تا شاید خبری از آزادی یا مرخصی حمزه بشنود؟ مادری که در اوج فقر و رنج، دو پسر معلم به جامعه هدیه داد – پسرانی که تنها جرمشان دادخواهی بود، و به دار سپرده شدند. و پسر کوچکتر، حمزه، که هنوز هجدهساله نشده بود، در این گرداب گرفتار آمد و به حبس ابد محکوم شد.
با چه ترازویی میتوان وزن کرد این اندوه را؟ اندوه مادری که فرزندانش را چون شمعهایی فدا کرد، و خود در تاریکی سوخت؟
چگونه این رنج را توضیح دهیم؟ چه کلماتی بیدارکنندهاند؟ باید فریاد بزنیم که فراموش نکنیم امثال حمزه سواری، ناظم بریهی، سعید شاهقلعه، سعید ماسوری، غلامحسین کلبی و دیگران را – کسانی که بیش از نیمی از عمرشان در زندان و زیر شکنجه سپری شده. باید راهی بیابیم برای پایان این چرخهی درد: پایان شکنجهها، پایان فراموشی، پایان ابدهایی که زندگیها را میبلعند.
زیرا انسانیت، نه در اعداد، که در همدلی و عدالت زنده میماند.
#دادخواهان_دربند
https://www.group-telegram.com/Soheil_Arabi645
#قیام_علیه_شکنجه_واعدام
BY زن و جامعه (زن کارگر)

Share with your friend now:
group-telegram.com/zan_j/48053