group-telegram.com/bahmanighajar/912
Last Update:
شخصی به نام آقای احمد آرانی که خودشان را دانشجوی دکتری فلسفه عنوان کردند، تحلیل انتقادی درباره یادداشت من در مورد کارنامه سیاسی فروغی ارسال کردند که اگرچه با صدر تا ذیل آن مخالفم اما متنی پاکیزه و شایسته خواندن و .... است و از همین رو ، آن را عینا منتشر می نمایم و باردیگر نیز برای نشر مطالب مخالفان اعلام آمادگی می کنم . نقد خود بر این نوشته را هم متعاقبا به اشتراک می گذارم.
تحلیل انتقادی متن آقای بهمنی قاجار ناظر به کارنامه سیاسی محمدعلی فروغی (ذکاءالملک):
ذکاءالملک یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است. کارنامه سیاسی وی، که از اواخر دوران قاجار آغاز و تا سالهای اولیه پهلوی دوم ادامه یافت، همواره در معرض نقدهای تند و ستایشهای غلوآمیز بوده است. متن یادشده، فروغی را نماینده "عافیتطلبی"، "تقدیس سازشکاری" و "اسطوره تسلیم بلا قید و شرط" میخواند و تکریم او را نشانهی "انحطاط" در جامعهی کنونی قلمداد میکند. این دیدگاه، ریشه در تقابل تاریخی میان گفتمان "مقاومت حداکثری" و "واقعگرایی سیاسی (Realpolitik)" دارد.
متن حاضر، به عنوان یک تحلیل موشکافانه تاریخی، نه در مقام دفاع ایدئولوژیک، بلکه با هدف سنجش اعمال فروغی در ترازوی «امکان عمل» و «تدبیر سیاسی» در عصری که سیاستمداران ایرانی ناگزیر از انتخاب میان بد و بدتر بودند، به نگارش درآمده است. تمرکز بر این خواهد بود که آیا سازشهای فروغی صرفاً تسلیم بود یا انتخابی تاکتیکی برای حفظ بقای دولت-ملت در شرایط ضعف ساختاری مفرط. ضرورت دوری از نکوهشهای یکسویه یا تمجیدهای غلوآمیز، رهیافت اصلی این بررسی خواهد بود.
بخش اول: هویت فکری فروغی و زمینهسازی نقد
۱.۱. فروغی، روشنفکر سازنده و معمار دولت مدرن
محمدعلی فروغی صرفاً یک سیاستمدار نبود؛ او ادیب، مترجم، فیلسوف، تاریخدان، روزنامهنگار و اندیشمندی بود که در زمرهی نسل دوم روشنفکران تحولخواه ایران قرار میگرفت. او فرزند محمدحسین فروغی (فروغی اول)، بنیانگذار نخستین روزنامه غیردولتی ایران با عنوان «تربیت»، بود. محمدحسین فروغی نقش مهمی در تنویر افکار عمومی برای وقوع انقلاب مشروطه داشت.
پروژه فکری محمدعلی فروغی حول محور ساختن نهادهای تمدن جدید در ایران میچرخید. از مهمترین خدمات او میتوان به نگارش نخستین کتاب درباره فلسفهی غرب (سیر حکمت در اروپا)، تصحیح کلیات سعدی و تأسیس فرهنگستان ایران اشاره کرد. علاوه بر این، فروغی مدرس و مدیر مجموعهای به نام «مدرسه علوم سیاسی» بود که با هدف پرورش دولتمردان و رجال سیاسی آینده تأسیس شد و بعداً به «دانشکده حقوق» تغییر نام داد. این فعالیتها نشاندهندهی باور عمیق او به اولویت دانش، قانون و نهادسازی در فرایند تجدد ایران است.
۱.۲. رویکرد روشنفکری سازنده در برابر کنش رادیکال
فروغی از معدود روشنفکران ایرانی بود که در دوران پس از مشروطه، برخلاف جریان غالب روشنفکری رادیکال، از درِ سازگاری با دولت و صنعت برآمد. این رویکرد، که میتوان آن را «رویکرد روشنفکر محافظهکار سازنده» نامید، ریشه در این داشت که برای غلبه بر خرافات سنتی و مقابله با رؤسای محلی و عشایری که در غیاب نظام متمرکز دولتی بر امور مسلط بودند، نیازمند اقتدار سیاسی-نظامی هستیم.
بنابراین، فروغی و نسل روشنفکری او، تجدد را از سطح آرمانگرایانه و نقادانه به سطح عملیاتی و تقلید از مظاهر فرهنگ غربی تقلیل دادند تا ساختار مرکزی دولت را تثبیت کنند. این انتخاب نه لزوماً نشانه سازشکاری صرف، بلکه یک تصمیم تاکتیکی برای اولویت دادن به ثبات سیاسی و ساختار دولتی متمرکز بر کنش رادیکال و اعتراضی بود. این نگاه، ماهیت فعالیتهای آتی او در برابر استبداد داخلی و قدرتهای خارجی را تبیین میکند:
او به جای تقابل مستقیم که میتوانست به هرج و مرج بینجامد، حفظ ساختار نهادی را به عنوان بالاترین شکل مقاومت میشناخت.
بخش دوم: فروغی و اتهام فقدان مقاومت در برابر استبداد داخلی
نقد اصلی متن راجع به کارنامه فروغی، فقدان هرگونه مقاومت در برابر استبداد قاجار و پهلوی و اتکای صرف به چاپلوسی است. بررسی اسنادی این ادعاها، نیازمند تفکیک میان «مقاومت ایدئولوژیک» و «مقاومت ساختاری» است.
ادامه در پست بعدی
BY بهمنی قاجار
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/bahmanighajar/912
