روزگاری در کلاس درس، وقتی از ما میپرسیدند: «در آینده میخواهی چهکاره شوی؟» بیهیچ مکثی و با اعتماد به نفسی کودکانه میگفتم: «میخواهم معلم شوم.» نمیدانم در آن ذهن پاک و بیآلایش چه میگذشت. شاید چهره آرام معلم، لبخندهای مهربانش یا نگاهی سرشار از مهر و دانایی، این شوق را در دل کوچک ما میکاشت. از آن روزها سالها گذشته است؛ سی سال. و امروز، در گذر یکی از همین خیابانهای شلوغ، مردی از من پرسید: «شغلت چیه؟» با تردید، با مکثی از جنس درد، گفتم: «معلمم.» مرد که میگفت تا دیپلم بیشتر نخوانده، لبخند زد و گفت: «شغل شریفیه، اما بهتره یه کار دوم هم داشته باشی.» و این جمله، زخمی بود بر زخمهای کهنهام. در زمانهای که دانش، رنگ باخته و زرق و برق زندگی اشرافی، جای حقیقت و آگاهی را گرفته است، سخن گفتن از معلمی، باریست گران. معلمی که وجودش را قسط و بدهی فراگرفته، چگونه فرصتی برای اندیشیدن، برای بال گشودن خواهد داشت؟ با این همه، خوشحالم... خوشحال از اینکه هنوز روزی در تقویم به نام ماست. هنوز هم، اگرچه در لابهلای استوریها و پیامها، یادمان میکنند. هنوز، ایستادهایم؛ هرچند خسته، اما استوار. به اساتید گرانقدر، این سربازان خاموش جبهه دانایی، از صمیم دل میگویم:
روزگاری در کلاس درس، وقتی از ما میپرسیدند: «در آینده میخواهی چهکاره شوی؟» بیهیچ مکثی و با اعتماد به نفسی کودکانه میگفتم: «میخواهم معلم شوم.» نمیدانم در آن ذهن پاک و بیآلایش چه میگذشت. شاید چهره آرام معلم، لبخندهای مهربانش یا نگاهی سرشار از مهر و دانایی، این شوق را در دل کوچک ما میکاشت. از آن روزها سالها گذشته است؛ سی سال. و امروز، در گذر یکی از همین خیابانهای شلوغ، مردی از من پرسید: «شغلت چیه؟» با تردید، با مکثی از جنس درد، گفتم: «معلمم.» مرد که میگفت تا دیپلم بیشتر نخوانده، لبخند زد و گفت: «شغل شریفیه، اما بهتره یه کار دوم هم داشته باشی.» و این جمله، زخمی بود بر زخمهای کهنهام. در زمانهای که دانش، رنگ باخته و زرق و برق زندگی اشرافی، جای حقیقت و آگاهی را گرفته است، سخن گفتن از معلمی، باریست گران. معلمی که وجودش را قسط و بدهی فراگرفته، چگونه فرصتی برای اندیشیدن، برای بال گشودن خواهد داشت؟ با این همه، خوشحالم... خوشحال از اینکه هنوز روزی در تقویم به نام ماست. هنوز هم، اگرچه در لابهلای استوریها و پیامها، یادمان میکنند. هنوز، ایستادهایم؛ هرچند خسته، اما استوار. به اساتید گرانقدر، این سربازان خاموش جبهه دانایی، از صمیم دل میگویم:
روزتان مبارک، ای واژهپردازان فردا
BY Quantum Programming
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
After fleeing Russia, the brothers founded Telegram as a way to communicate outside the Kremlin's orbit. They now run it from Dubai, and Pavel Durov says it has more than 500 million monthly active users. If you initiate a Secret Chat, however, then these communications are end-to-end encrypted and are tied to the device you are using. That means it’s less convenient to access them across multiple platforms, but you are at far less risk of snooping. Back in the day, Secret Chats received some praise from the EFF, but the fact that its standard system isn’t as secure earned it some criticism. If you’re looking for something that is considered more reliable by privacy advocates, then Signal is the EFF’s preferred platform, although that too is not without some caveats. Soloviev also promoted the channel in a post he shared on his own Telegram, which has 580,000 followers. The post recommended his viewers subscribe to "War on Fakes" in a time of fake news. In a message on his Telegram channel recently recounting the episode, Durov wrote: "I lost my company and my home, but would do it again – without hesitation." For Oleksandra Tsekhanovska, head of the Hybrid Warfare Analytical Group at the Kyiv-based Ukraine Crisis Media Center, the effects are both near- and far-reaching.
from pl