Telegram
ایراندل + | + IranDel
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ مهدی تدینی
از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
اولاً حتماً ویدئوی صحبتهای ایشون رو ببینید. با حیرت تمام میگویند اگر محمدرضاشاه رو ببینند از او میپرسند «تو چهجوری حکومت کردی که همه باهات بد شدند؟» و بعد از چند نفر نام میبره.
جناب آقای زیباکلام،
سلام و ارادت،
در این ویدئو دچار پرسش و حیرت شده بودید، لازم بود پاسخی تقدیم کنم.
البته خیلی بعیده کسی که سالها معروف به «استاد دانشگاه» بوده، جواب چنین سوالی رو ندونه. اگر ندونه، بده؛ اگر میدونه و چنین پرسش مغالطهگرانهای رو میپرسه، باز هم بده، چهبسا بدتره ــ به هر حال «استاد» و «تحلیلگر» نباید خودش رو به مقام پروپاگاندیست رسانهای تنزل درجه بده.
اما برم سریع و مختصر پاسخ بدم.
بله! قطعاً حکومت محمدرضاشاه پهلوی خطاهایی داشت. برخی هم خطاهای بزرگی بوده. اما خب در داوری «نکات مثبت و منفی» و همچنین «برآیند نهایی» رو با مقدار «هزینههای صرف شده» در کنار هم قرار میدهند. این الگوی نقد یک حکومته؛ و به ویژه لازمه در تمام مراحلِ نقد، «عملکرد بدیلهای واقعی یا محتمل» رو به منزلۀ معیاری برای داوری نهایی در نظر داشته باشیم. بدون در نظر گرفتن «بدیلها» هر نقدی پوچه! اما بحث ما در اینجا کلاً چیز دیگریه... میخواییم به پرسش شما پاسخ بدیم.
ببیند حضرت آقای زیباکلام:
رویکرد انسانهای صرفاً «سلبی» نیست؛ یعنی کسی که میخواد بره سفر، فقط قصدش «سلب منزل» (یعنی خونه نبودن) نیست؛ بلکه هدفی «ایجابی» هم داره؛ خونه رو «ترک» (سلب) میکنه، چون میخواد جایی رو «ببینه» (ایجاب). این دو در هم تنیدهاند. گاه اولی مؤثرتره و گاه دومی.
کسی که از یک حکومت رویگردان میشه، فقط انگیزههای «سلبی» نداره، بلکه دنبال ایدئالها و بدیلهایی هم هست که اونها «انگیزههای ایجابی»اند.
اشکال سوال و نگرش شما اینه که انگیزۀ یک انسان رو فقط به وجه «سلبی» فرومیکاهید. خیلی خیلی بعیده کنشی از کنشهای انسان رو پیدا کنید که صرفاً «سلبی» باشه. بنابراین، در اینجا کلاً در شناخت امر سیاسی، کنش سیاسی و کلاً در شناخت کنش انسان دچار یک ایراد معرفتشناسی عمیق و ناموجهید. ــ مگر اینکه با اهداف سیاسی تعمداً تجاهلالعارف کرده باشید.
بنابراین، پرسش شما غلطه:
شما باید بپرسید آن مردم ــ و آن چهرهها که از آنها نام بردید ــ در آستانۀ انقلاب «دنبال چه بودند» (یعنی چه اهداف ایجابی) داشتند که باعث میشد به «سلب مطلق» شاه برسند؟ آنها شاه را نمیخواستند (وجه سلبی)، چون جویای اهداف و آرمانهای سیاسی و اشکال حکومتیِ برتری بودند (وجه ایجابی).
پرسش درست این است آقای زیباکلام، نه آن پرسشِ رایج در صندلیعقبِ تاکسی که شما پرسیدید. آدمیزاد همیشه انگیزههای ایجابی دارد. آنها چه میخواستند که در حکومت شاه نصیبشان نمیشد؟ چه چیزی فراتر از «آزادی اقتصادی»، «آزادی فرهنگی» و «آزادیِ شدیداً محدودشدۀ سیاسی» میخواستند که با وجود شاه یا با اصلاح به دست نمیآمد؟
حال جواب پرسشی که مطرح کردم:
مخالفان شاه سه انگیزۀ کلان، یا سه ایدئولوژی داشتند:
یک: چپها دنبال انواعی از مارکسیسم بودند. یک مارکسیست به درست یا غلطِ سیاست شاه کاری ندارد، چون نفس مارکسیسم نافی «شاه» است. در اینجا اشتباهات شاه اصلاً مهم نیست! شاه در ایدئولوژی مارکسیستی هیچ جایی ندارد. حتی اگر بینقص باشد. شاه باید لنینیست میشد تا مقبول این کمونیستهای جوان بیفتد.
دو: اسلامگرایان نیز دنبال انقلابی سیاسی و فرهنگی بودند و تحت هیچ شرایطی شاه نمیتونست به عنصری مطلوب در نظر اونها بدل بشه. مگر اینکه کلاً سیاستهای لیبرال فرهنگی و اقتصادی رو کنار میگذاشت ــ یعنی به کسی غیر از خودش بدل میشد.
سه: گروه سوم جمهوریخواهانی بودند که از سنت مصدقی میآمدند و تا سال ۵۶ همچنان از قانوناساسی مشروطه دفاع میکردند. اما بسیار مستعدِ گذار به جمهوری بودند (گرچه سر این مسئله اختلافات داخلی داشتند). این گروه تنها گروهی بودند که روی کاغذ ممکن بود تغییر رفتار شاه باعث پیوندشون با حکومت بشه. تغییر موضع بختیار نمونهشه ــ در حالی که کسانی هم مثل سنجابی چنین رویکرد سازشکارانهای نداشتند. اما این گروه هم دچار غفلتهای بزرگ بود و نمیدونست باید تا دقیقۀ آخر «اصلاحطلبِ مشروطهخواه» بمونه، چون در هر دولتی جای شاه میاومد، با وجود اون دو گروه بالایی، شکستی بس عمیقتر نصیبش میشد ــ که شد و دیدیم.
بنابراین، دعوت میکنم، به پاسخ من تأمل کنید. هیچ کنشگری صرفاً رفتار نگاتیو (سلبی) نداره و پیش از هر سلبی دیدگاههایی پوزیتیو (ایجابی) داره. اون ایجابها فرد رو به سلب میکشونه. طرح هر پرسشی منهای وجوه ایجابی، پرسشی اساساً غلطه.
اگر به این نکتۀ نظری ساده ــ اما اساسی ــ دقت بفرمایید، نه دچار حیرت میشید و نه صورتمسئلههای مغالطهآمیزی مانند این رو مطرح میکنید.
ایام به کام. الاحقر، مهدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 پاسخ به آقای زیباکلام
✍️ مهدی تدینی
اولاً حتماً ویدئوی صحبتهای ایشون رو ببینید. با حیرت تمام میگویند اگر محمدرضاشاه رو ببینند از او میپرسند «تو چهجوری حکومت کردی که همه باهات بد شدند؟» و بعد از چند نفر نام میبره.
جناب آقای زیباکلام،
سلام و ارادت،
در این ویدئو دچار پرسش و حیرت شده بودید، لازم بود پاسخی تقدیم کنم.
البته خیلی بعیده کسی که سالها معروف به «استاد دانشگاه» بوده، جواب چنین سوالی رو ندونه. اگر ندونه، بده؛ اگر میدونه و چنین پرسش مغالطهگرانهای رو میپرسه، باز هم بده، چهبسا بدتره ــ به هر حال «استاد» و «تحلیلگر» نباید خودش رو به مقام پروپاگاندیست رسانهای تنزل درجه بده.
اما برم سریع و مختصر پاسخ بدم.
بله! قطعاً حکومت محمدرضاشاه پهلوی خطاهایی داشت. برخی هم خطاهای بزرگی بوده. اما خب در داوری «نکات مثبت و منفی» و همچنین «برآیند نهایی» رو با مقدار «هزینههای صرف شده» در کنار هم قرار میدهند. این الگوی نقد یک حکومته؛ و به ویژه لازمه در تمام مراحلِ نقد، «عملکرد بدیلهای واقعی یا محتمل» رو به منزلۀ معیاری برای داوری نهایی در نظر داشته باشیم. بدون در نظر گرفتن «بدیلها» هر نقدی پوچه! اما بحث ما در اینجا کلاً چیز دیگریه... میخواییم به پرسش شما پاسخ بدیم.
ببیند حضرت آقای زیباکلام:
رویکرد انسانهای صرفاً «سلبی» نیست؛ یعنی کسی که میخواد بره سفر، فقط قصدش «سلب منزل» (یعنی خونه نبودن) نیست؛ بلکه هدفی «ایجابی» هم داره؛ خونه رو «ترک» (سلب) میکنه، چون میخواد جایی رو «ببینه» (ایجاب). این دو در هم تنیدهاند. گاه اولی مؤثرتره و گاه دومی.
کسی که از یک حکومت رویگردان میشه، فقط انگیزههای «سلبی» نداره، بلکه دنبال ایدئالها و بدیلهایی هم هست که اونها «انگیزههای ایجابی»اند.
اشکال سوال و نگرش شما اینه که انگیزۀ یک انسان رو فقط به وجه «سلبی» فرومیکاهید. خیلی خیلی بعیده کنشی از کنشهای انسان رو پیدا کنید که صرفاً «سلبی» باشه. بنابراین، در اینجا کلاً در شناخت امر سیاسی، کنش سیاسی و کلاً در شناخت کنش انسان دچار یک ایراد معرفتشناسی عمیق و ناموجهید. ــ مگر اینکه با اهداف سیاسی تعمداً تجاهلالعارف کرده باشید.
بنابراین، پرسش شما غلطه:
شما باید بپرسید آن مردم ــ و آن چهرهها که از آنها نام بردید ــ در آستانۀ انقلاب «دنبال چه بودند» (یعنی چه اهداف ایجابی) داشتند که باعث میشد به «سلب مطلق» شاه برسند؟ آنها شاه را نمیخواستند (وجه سلبی)، چون جویای اهداف و آرمانهای سیاسی و اشکال حکومتیِ برتری بودند (وجه ایجابی).
پرسش درست این است آقای زیباکلام، نه آن پرسشِ رایج در صندلیعقبِ تاکسی که شما پرسیدید. آدمیزاد همیشه انگیزههای ایجابی دارد. آنها چه میخواستند که در حکومت شاه نصیبشان نمیشد؟ چه چیزی فراتر از «آزادی اقتصادی»، «آزادی فرهنگی» و «آزادیِ شدیداً محدودشدۀ سیاسی» میخواستند که با وجود شاه یا با اصلاح به دست نمیآمد؟
حال جواب پرسشی که مطرح کردم:
مخالفان شاه سه انگیزۀ کلان، یا سه ایدئولوژی داشتند:
یک: چپها دنبال انواعی از مارکسیسم بودند. یک مارکسیست به درست یا غلطِ سیاست شاه کاری ندارد، چون نفس مارکسیسم نافی «شاه» است. در اینجا اشتباهات شاه اصلاً مهم نیست! شاه در ایدئولوژی مارکسیستی هیچ جایی ندارد. حتی اگر بینقص باشد. شاه باید لنینیست میشد تا مقبول این کمونیستهای جوان بیفتد.
دو: اسلامگرایان نیز دنبال انقلابی سیاسی و فرهنگی بودند و تحت هیچ شرایطی شاه نمیتونست به عنصری مطلوب در نظر اونها بدل بشه. مگر اینکه کلاً سیاستهای لیبرال فرهنگی و اقتصادی رو کنار میگذاشت ــ یعنی به کسی غیر از خودش بدل میشد.
سه: گروه سوم جمهوریخواهانی بودند که از سنت مصدقی میآمدند و تا سال ۵۶ همچنان از قانوناساسی مشروطه دفاع میکردند. اما بسیار مستعدِ گذار به جمهوری بودند (گرچه سر این مسئله اختلافات داخلی داشتند). این گروه تنها گروهی بودند که روی کاغذ ممکن بود تغییر رفتار شاه باعث پیوندشون با حکومت بشه. تغییر موضع بختیار نمونهشه ــ در حالی که کسانی هم مثل سنجابی چنین رویکرد سازشکارانهای نداشتند. اما این گروه هم دچار غفلتهای بزرگ بود و نمیدونست باید تا دقیقۀ آخر «اصلاحطلبِ مشروطهخواه» بمونه، چون در هر دولتی جای شاه میاومد، با وجود اون دو گروه بالایی، شکستی بس عمیقتر نصیبش میشد ــ که شد و دیدیم.
بنابراین، دعوت میکنم، به پاسخ من تأمل کنید. هیچ کنشگری صرفاً رفتار نگاتیو (سلبی) نداره و پیش از هر سلبی دیدگاههایی پوزیتیو (ایجابی) داره. اون ایجابها فرد رو به سلب میکشونه. طرح هر پرسشی منهای وجوه ایجابی، پرسشی اساساً غلطه.
اگر به این نکتۀ نظری ساده ــ اما اساسی ــ دقت بفرمایید، نه دچار حیرت میشید و نه صورتمسئلههای مغالطهآمیزی مانند این رو مطرح میکنید.
ایام به کام. الاحقر، مهدی
@IranDel_Channel
💢
👍40👎11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کُنشِ ارزشمندِ کوهنوردان زنجانی به یاد استاد محمّدرضا شجریان در سالروز درگذشتِ ایشان
صعود به قلهٔ ۳۰۰۰ متری «سندان» واقع در استان زنجان
@IranDel_Channel
💢
صعود به قلهٔ ۳۰۰۰ متری «سندان» واقع در استان زنجان
@IranDel_Channel
💢
👍33👎6
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار میکند:
آیین ویژهٔ روز بزرگداشتِ حافظ شیرازی
سخنرانان:
علیرضا مظفری
(موضوع: حافظ و مشاهیر آذربایجان)
اسدالله واحد
(موضوع: پیشینۀ حافظپژوهی در دانشگاه تبریز)
یحیی نورالدینی
(موضوع: نقش آذربایجان در تکوین و پیشبرد حوزههای حافظپژوهشی)
زمان:
یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی از ساعت ۱۷ تا ۱۹
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
آیین ویژهٔ روز بزرگداشتِ حافظ شیرازی
سخنرانان:
علیرضا مظفری
(موضوع: حافظ و مشاهیر آذربایجان)
اسدالله واحد
(موضوع: پیشینۀ حافظپژوهی در دانشگاه تبریز)
یحیی نورالدینی
(موضوع: نقش آذربایجان در تکوین و پیشبرد حوزههای حافظپژوهشی)
زمان:
یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی از ساعت ۱۷ تا ۱۹
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍30👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نگهبانِ زبانِ فارسی
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد برجستهٔ ادبیات فارسی، در هشتاد و ششسالگی همچنان بهعنوان یکی از استوارترین پاسدارانِ زبان و فرهنگ ایرانی شناخته میشود.
او پلی میان شعر کلاسیک و نو، پدید آورد و نسلی از اندیشمندان و شاعران را پرورش داد. در زادروز ایشان، ایرنا نگاهی دیگربار به زندگی و جهان شعری این شاعر نامدار و بزرگ ایران داشته است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر، پژوهشگر و استاد برجستهٔ ادبیات فارسی، در هشتاد و ششسالگی همچنان بهعنوان یکی از استوارترین پاسدارانِ زبان و فرهنگ ایرانی شناخته میشود.
او پلی میان شعر کلاسیک و نو، پدید آورد و نسلی از اندیشمندان و شاعران را پرورش داد. در زادروز ایشان، ایرنا نگاهی دیگربار به زندگی و جهان شعری این شاعر نامدار و بزرگ ایران داشته است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍40👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد داریوش پیرنیاکان:
ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانیست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده میشود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» میگویم
بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهٔ برجسته تارِ و زادهٔ خطهٔ آذربایجان ایران در آیینِ گرامیداشتِ سالگرد «ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در میراث جهانی یونسکو»
هشتم مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در تالار رودکی تهران
@IranDel_Channel
💢
ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانیست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده میشود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» میگویم
بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهٔ برجسته تارِ و زادهٔ خطهٔ آذربایجان ایران در آیینِ گرامیداشتِ سالگرد «ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در میراث جهانی یونسکو»
هشتم مهر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در تالار رودکی تهران
@IranDel_Channel
💢
👍66👎7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بیستمِ مهر ماه، روزِ بزرگداشتِ «حافظ» ایرانیان
حافظیهٔ شیراز، جایی که زمان از حرکت میایستد و کلمات به پرواز درمیآیند...
وقتی صدای جاودانهٔ استاد شجریان با شعرِ لسانالغیب در هم میآمیزد، گویی روح خود را در این فضای آسمانی پیدا میکنی...
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
حافظیهٔ شیراز، جایی که زمان از حرکت میایستد و کلمات به پرواز درمیآیند...
وقتی صدای جاودانهٔ استاد شجریان با شعرِ لسانالغیب در هم میآمیزد، گویی روح خود را در این فضای آسمانی پیدا میکنی...
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍32👎4
Telegram
attach 📎
🔴 حافظ و رندی
✍️ محمدعلی اسلامی ندوشن
«رندی» او که نمیگذارد «ضمیرش» خوانده شود، همان رندی ملت ایران است، که در طی تاریخ خود بهخصوص در دوران بعد از اسلام، آن را با خود همراه داشته. این خصیصه، برانگیختهشده از هوشِ تیز، سرزمینِ ناامن و لرزندگی رشتههای عقیدتی و شخصیتی است.
همۀ ایرانیهای اصیل، از جزئی از رندی نصیب دارند، ولی نخبگانی بودهاند که نمونۀ تام و پالودهشدۀ آن را در خود متجلی کردهاند.
یکی از خصوصیات رند آن است که ظاهرش با باطنش فرق دارد. یعنی در باطن به عمق چیزهایی میرود که در ظاهر از برون ریختنش ابا میورزد. لابد همه توجه کردهاند که حافظ چقدر از «راز» و «محرم» حرف میزند. رند، ظاهر و باطنش را متفاوت نگاه میدارد، برای آنکه دنیا امن نیست، برای آنکه نامحرمان در گوشه و کنارند، و برای آنکه «راز» جنبۀ خطیر دارد و نزد هر کس نمیتوان برملایش کرد.
ایرانی - نمیتوانم گفت از کِی، ولی از گذشتۀ دور - «راز مگویی» در صندوق سینه داشته، که حتی خود او هم از کمّوکیف آن آگاه نیست. آن را چون امانتی بینام، در نهانگاه سینه، در وجدانِ ناآگاه خویش حفظ میکند.
رندی از برخورد میان دو ضرورتِ متضاد حادث میشده است؛ یکی سازگاری و دیگری ناسازگاری. میبایست این دو را به «همزیستی مسالمتآمیز» واداشت. آنچه در بیرون میگذشته، مورد قبول نبوده، ولی چارهای نبوده جز آنکه با آن ساخته شود.
این، خاص مردمی است که در کام حوادث ناچار شدهاند دوشخصیتی بشوند، و یک نشانهاش آن است که نه مستقیم، بلکه قوسدار، کنایهای و دوپهلو حرف بزنند.
حافظ از این حیث نیز یک ایرانی تمامعیار است. آنچه از مجموع دیوان میتوان حدس زد، آن است که نحوۀ زندگی او و طرز سلوکش، با شعرهایش متفاوت بوده است.
در شعر بیپرواست، ولی در سلوک چنین نبوده است. با همه یا اکثر کسانی که مورد تحقیر، تعریض و نفی او هستند، با ادب و محابا رفتار میکرده. حافظ در رابطۀ اجتماعی مردی خلیق، محتاط و نرم بوده است. همۀ سرکشیهای درونیاش در شعرهایش به بیرون راه مییافته. حتی اگر در شعر آنقدر بیپرواست، برای آن است که جبران انفعال شرم حضورهایش را بنماید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 حافظ و رندی
✍️ محمدعلی اسلامی ندوشن
«رندی» او که نمیگذارد «ضمیرش» خوانده شود، همان رندی ملت ایران است، که در طی تاریخ خود بهخصوص در دوران بعد از اسلام، آن را با خود همراه داشته. این خصیصه، برانگیختهشده از هوشِ تیز، سرزمینِ ناامن و لرزندگی رشتههای عقیدتی و شخصیتی است.
همۀ ایرانیهای اصیل، از جزئی از رندی نصیب دارند، ولی نخبگانی بودهاند که نمونۀ تام و پالودهشدۀ آن را در خود متجلی کردهاند.
یکی از خصوصیات رند آن است که ظاهرش با باطنش فرق دارد. یعنی در باطن به عمق چیزهایی میرود که در ظاهر از برون ریختنش ابا میورزد. لابد همه توجه کردهاند که حافظ چقدر از «راز» و «محرم» حرف میزند. رند، ظاهر و باطنش را متفاوت نگاه میدارد، برای آنکه دنیا امن نیست، برای آنکه نامحرمان در گوشه و کنارند، و برای آنکه «راز» جنبۀ خطیر دارد و نزد هر کس نمیتوان برملایش کرد.
ایرانی - نمیتوانم گفت از کِی، ولی از گذشتۀ دور - «راز مگویی» در صندوق سینه داشته، که حتی خود او هم از کمّوکیف آن آگاه نیست. آن را چون امانتی بینام، در نهانگاه سینه، در وجدانِ ناآگاه خویش حفظ میکند.
رندی از برخورد میان دو ضرورتِ متضاد حادث میشده است؛ یکی سازگاری و دیگری ناسازگاری. میبایست این دو را به «همزیستی مسالمتآمیز» واداشت. آنچه در بیرون میگذشته، مورد قبول نبوده، ولی چارهای نبوده جز آنکه با آن ساخته شود.
این، خاص مردمی است که در کام حوادث ناچار شدهاند دوشخصیتی بشوند، و یک نشانهاش آن است که نه مستقیم، بلکه قوسدار، کنایهای و دوپهلو حرف بزنند.
حافظ از این حیث نیز یک ایرانی تمامعیار است. آنچه از مجموع دیوان میتوان حدس زد، آن است که نحوۀ زندگی او و طرز سلوکش، با شعرهایش متفاوت بوده است.
در شعر بیپرواست، ولی در سلوک چنین نبوده است. با همه یا اکثر کسانی که مورد تحقیر، تعریض و نفی او هستند، با ادب و محابا رفتار میکرده. حافظ در رابطۀ اجتماعی مردی خلیق، محتاط و نرم بوده است. همۀ سرکشیهای درونیاش در شعرهایش به بیرون راه مییافته. حتی اگر در شعر آنقدر بیپرواست، برای آن است که جبران انفعال شرم حضورهایش را بنماید.
@IranDel_Channel
💢
👍25👎3
ایراندل | IranDel
🔴 نشست ویژهٔ شاهنامه و جشن ملّی مهرگان در تبریز 🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند: «کلاسهای شاهنامهخوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی زمان: دوشنبه…
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت»
زمان:
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۸
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
خوانش و گزارشِ داستانِ «گیومَرت»
زمان:
دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶ تا ۱۸
(به تغییر ساعت شروع کلاس، توجه شود.)
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍25👎4
ایراندل | IranDel
🔴 شیرهای خوشرکاب و نهنگهای بارکش: روز کارگر، شادباش یا تسلیت؟ ✍️ مهدی تدینی یکم ماه مه، روز جهانی کارگر است؛ خاصترین روز در تقویم ایدئولوژی مارکسیستی که کارکردش تباه کردن زندگی کارگران و غیرکارگران بوده است. البته دنیا پر بوده از این دست وارونگیهای…
🔴 «مارِ حسادت و سیبِ تساوی»
✍️ مهدی تدینی
اینهمه ثروت در جامعه وجود داره! یکی اینقدر ثروتمند و دیگری اینقدر ندار! این چه وضعیه؟! اگر اراده وجود داشته باشه و این ثروت تقسیم بشه، وضع همه خوب میشه. یه عده از شکمسیری نمیدونن چیکار کنند و برخی از گرسنگی! یک گروه دائم ثروتمندتر میشه و یه گروه دائم فقیرتر!
خب اینها چیزهاییه که چشم میبینه. اصلاً یکی از مهمترین جذابیتهای احزاب سوسیالیست هم همین حرفا بوده. شما در هر سطحی هم باشید، سوسیالیستها همین حرفها رو با زبان ویژۀ همون سطح براتون بیان میکنند. اما واقعاً چرا ایدۀ تقسیم ایدۀ غلطی بود؟ واقعاً چه اشکالی داشت و داره که ثروت بین مردم تقسیم بشه؟! در سیستم کاپیتالیستی یه گروه واقعاً زجر میکشند! خب چرا داراییها رو تقسیم نکنیم؟
نکتۀ قضیه اینه که چیزی تحت عنوان «ثروت» پیشاپیش وجود نداره. یعنی اینطوری نیست که یک مقدار مشخصی ثروت وجود داشته باشه و همیشه هم همین مقدار تولید بشه و حالا بتونیم با خیال راحت تقسیمش کنیم؛ مثل آب دریا که تمومی نداره. بلکه این ثروت به وجود میاد و «مقدار ثروت هم وابستگی کامل به شیوۀ تولید ثروت داره». یعنی اینجوری نیست که شما در هر شیوهای از کار و تولید بتونید مقدار یکسانی ثروت تولید کنید. شیوۀ تولیده که مقدار ثروت رو رقم میزنه. چرا کاپیتالیسم رو با همۀ بدیهای احتمالیش باید حفظ کرد؟ چون کاپیتالیسم بهترین شیوۀ تولید ثروته و وقتی شما این شیوه رو از بین میبری، دیگه به ثروت قبلی دست پیدا نمیکنی. دارایی ملی روزبهروز افت میکنه؛ سطح زندگی، یعنی میزان رفاه سال به سال افت میکنه. بله، شما در ابتدا ثروتی رو تقسیم کردی... اما از این به بعد در پی تقسیم ثروت «شیوۀ تولید» رو هم از بین بردی! مثل اینه که یک دستگاهِ خیلی کارآمد رو متلاشی کرده باشید.
در سیستم بازار آزاد و کاپیتالیسم توزیع ثروت برابر نیست، اما اگر این سیستم رو متلاشی کنید، تولید ثروت کاهش پیدا میکنه و اون چیزی که در نتیجۀ «توزیع عادلانه» بین مردم به دست میاد، کمتر از اون چیزی خواهد بود که فرد در سیستم کاپیتالیستی دستمزد میگیره.
اما همۀ قضیه هم مقدار دستمزد نیست... سیستم کاپیتالیستی رقابت وحشتناکی رو در جامعه ایجاد میکنه. نتیجۀ این رقابت اینه که فقط کسانی میتونند بیشترین سود رو ببرند که کالاهایی با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت تولید کنند. کسی که از این وضعیت سود میبره کیه؟ «مصرفکنندگان» که شامل کل جامعه میشه. اگر این سیستم کاپیتالیستی رو به این دلیل که ثروت نامساوی توزیع شده متلاشی کنید، این سیستمِ پُررقابت کاپیتالیستی رو هم از بین بردید و دیگه از کالاها و خدماتی که دائم کیفیتش بره بالا و قیمتش بیاد پایین، خبری نیست! و این یعنی درجا زدن و تبدیل شدن زندگی به باتلاق!
مراقب یک خرافۀ خطرناک و بسیار پرطرفدار باشید: فناوری رو علم تولید نمیکنه! بهبود وضعیت زندگی با کمک فناوری نتیجۀ علم نیست! علم توی کتابه و هیچ دردی از کسی دوا نمیکنه، بلکه فناوری رو بازار خلق میکنه. اگر فناوری یعنی تبدیلِ علم به کالا و خدمات کاربردی، پس فناوری نتیجۀ مستقیمِ عملکرد بازاره. و توجه کنید: در سیستم کاپیتالیستی پولِ ایجاد فناوری رو دیگران میدن، اما من و شما ازش بهرهبرداری میکنیم. خریداران خودروهای تولیدکنندگان خارجی دارن پولِ تولید فناوریای رو میدن که در آینده من و شما هم ازش استفاده میکنیم؛ همونطور که بیماران آمریکایی دارن پول تولید داروهایی رو میدن که در آینده به ما هم میرسه.
پس نتیجه میگیریم: وقتی در سیستم کاپیتالیستی زندگی میکنیم، حسادت رو باید زیر پا له کنیم، چون مثل شیطان گولمون میزنه. حسادت به ما میگه درست نیست بعضی بیشتر از دیگران داشته باشند، اما بهمون نمیگه در این سیستم به طور میانگین حال همه در وضعیت ارتقای دائمی به سر میبره. اگر خواستید به این واقعیت شک کنید، سطح سیستمهای ارتباطی امروز رو با بیست سال پیش مقایسه کنید. ما در سیستم کاپیتالیستی ثروتمندتر بودن دیگران رو تحمل میکنیم، چون اگر این سیستم بر هم بخوره، وضع ما بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر خواهد شد. با همین مقدار کار، چیزی که گیرمون میاد به مراتب به لحاظ کیفی و کمّی کمتر خواهد بود. ما مدیون بازاریم ــ همان بازاری که ثروت را نامساوی تقسیم میکنه... اما این عدم تساوی کلید بهروزی عموم ماست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «مارِ حسادت و سیبِ تساوی»
✍️ مهدی تدینی
اینهمه ثروت در جامعه وجود داره! یکی اینقدر ثروتمند و دیگری اینقدر ندار! این چه وضعیه؟! اگر اراده وجود داشته باشه و این ثروت تقسیم بشه، وضع همه خوب میشه. یه عده از شکمسیری نمیدونن چیکار کنند و برخی از گرسنگی! یک گروه دائم ثروتمندتر میشه و یه گروه دائم فقیرتر!
خب اینها چیزهاییه که چشم میبینه. اصلاً یکی از مهمترین جذابیتهای احزاب سوسیالیست هم همین حرفا بوده. شما در هر سطحی هم باشید، سوسیالیستها همین حرفها رو با زبان ویژۀ همون سطح براتون بیان میکنند. اما واقعاً چرا ایدۀ تقسیم ایدۀ غلطی بود؟ واقعاً چه اشکالی داشت و داره که ثروت بین مردم تقسیم بشه؟! در سیستم کاپیتالیستی یه گروه واقعاً زجر میکشند! خب چرا داراییها رو تقسیم نکنیم؟
نکتۀ قضیه اینه که چیزی تحت عنوان «ثروت» پیشاپیش وجود نداره. یعنی اینطوری نیست که یک مقدار مشخصی ثروت وجود داشته باشه و همیشه هم همین مقدار تولید بشه و حالا بتونیم با خیال راحت تقسیمش کنیم؛ مثل آب دریا که تمومی نداره. بلکه این ثروت به وجود میاد و «مقدار ثروت هم وابستگی کامل به شیوۀ تولید ثروت داره». یعنی اینجوری نیست که شما در هر شیوهای از کار و تولید بتونید مقدار یکسانی ثروت تولید کنید. شیوۀ تولیده که مقدار ثروت رو رقم میزنه. چرا کاپیتالیسم رو با همۀ بدیهای احتمالیش باید حفظ کرد؟ چون کاپیتالیسم بهترین شیوۀ تولید ثروته و وقتی شما این شیوه رو از بین میبری، دیگه به ثروت قبلی دست پیدا نمیکنی. دارایی ملی روزبهروز افت میکنه؛ سطح زندگی، یعنی میزان رفاه سال به سال افت میکنه. بله، شما در ابتدا ثروتی رو تقسیم کردی... اما از این به بعد در پی تقسیم ثروت «شیوۀ تولید» رو هم از بین بردی! مثل اینه که یک دستگاهِ خیلی کارآمد رو متلاشی کرده باشید.
در سیستم بازار آزاد و کاپیتالیسم توزیع ثروت برابر نیست، اما اگر این سیستم رو متلاشی کنید، تولید ثروت کاهش پیدا میکنه و اون چیزی که در نتیجۀ «توزیع عادلانه» بین مردم به دست میاد، کمتر از اون چیزی خواهد بود که فرد در سیستم کاپیتالیستی دستمزد میگیره.
اما همۀ قضیه هم مقدار دستمزد نیست... سیستم کاپیتالیستی رقابت وحشتناکی رو در جامعه ایجاد میکنه. نتیجۀ این رقابت اینه که فقط کسانی میتونند بیشترین سود رو ببرند که کالاهایی با بالاترین کیفیت و پایینترین قیمت تولید کنند. کسی که از این وضعیت سود میبره کیه؟ «مصرفکنندگان» که شامل کل جامعه میشه. اگر این سیستم کاپیتالیستی رو به این دلیل که ثروت نامساوی توزیع شده متلاشی کنید، این سیستمِ پُررقابت کاپیتالیستی رو هم از بین بردید و دیگه از کالاها و خدماتی که دائم کیفیتش بره بالا و قیمتش بیاد پایین، خبری نیست! و این یعنی درجا زدن و تبدیل شدن زندگی به باتلاق!
مراقب یک خرافۀ خطرناک و بسیار پرطرفدار باشید: فناوری رو علم تولید نمیکنه! بهبود وضعیت زندگی با کمک فناوری نتیجۀ علم نیست! علم توی کتابه و هیچ دردی از کسی دوا نمیکنه، بلکه فناوری رو بازار خلق میکنه. اگر فناوری یعنی تبدیلِ علم به کالا و خدمات کاربردی، پس فناوری نتیجۀ مستقیمِ عملکرد بازاره. و توجه کنید: در سیستم کاپیتالیستی پولِ ایجاد فناوری رو دیگران میدن، اما من و شما ازش بهرهبرداری میکنیم. خریداران خودروهای تولیدکنندگان خارجی دارن پولِ تولید فناوریای رو میدن که در آینده من و شما هم ازش استفاده میکنیم؛ همونطور که بیماران آمریکایی دارن پول تولید داروهایی رو میدن که در آینده به ما هم میرسه.
پس نتیجه میگیریم: وقتی در سیستم کاپیتالیستی زندگی میکنیم، حسادت رو باید زیر پا له کنیم، چون مثل شیطان گولمون میزنه. حسادت به ما میگه درست نیست بعضی بیشتر از دیگران داشته باشند، اما بهمون نمیگه در این سیستم به طور میانگین حال همه در وضعیت ارتقای دائمی به سر میبره. اگر خواستید به این واقعیت شک کنید، سطح سیستمهای ارتباطی امروز رو با بیست سال پیش مقایسه کنید. ما در سیستم کاپیتالیستی ثروتمندتر بودن دیگران رو تحمل میکنیم، چون اگر این سیستم بر هم بخوره، وضع ما بهتر نخواهد شد، بلکه بدتر خواهد شد. با همین مقدار کار، چیزی که گیرمون میاد به مراتب به لحاظ کیفی و کمّی کمتر خواهد بود. ما مدیون بازاریم ــ همان بازاری که ثروت را نامساوی تقسیم میکنه... اما این عدم تساوی کلید بهروزی عموم ماست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍25👎2
ایراندل | IranDel
🔴 وکلای پانترک تبریز در سودای روهینگیا کردن ارومیه ✍ یادداشت وارده به درگاه تلگرامیِ «صدای قفقاز» بیانیهٔ پانترکی کمیسیون مثلاً حقوق بشر کانون وکلای استان آذربایجان شرقی از یک ترفند بسیار زیرکانه و موذیانه استفاده کرده است که در لایهٔ پنهان خود درصدد زمینهسازی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چقدر کُرد عراقی در ایران حضور دارند؟
🔴 رمزگشاییِ «احسان هوشمند» از بیانیهٔ کمیسیونِ حقوق بشرِ کانونِ وکلای دادگستری آذربایجان شرقی:
ایدئولوژی وارداتی از آناتولی با نقابِ پانترکاللهی!
کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای استان آذربایجان شرقی در اقدامی بیسابقه، با انتشار بیانیهای مدعی شده یک میلیون و ۸۰۰ هزار کُرد عراقی به استان آذربایجان غربی مهاجرت کرده و بافتِ جمعیتی این استان، در آستانهٔ تغییر جدی است. امّا رجوع به اسناد تاریخی، نشان میدهد این ادعا فاصلهٔ زیادی با واقعیّت دارد.
«احسان هوشمند» در گفتگویی، این بیانیه را «ایدئولوژیک»، «برخاسته از نگاه آناتولی»، «پانتُرکیستی» و در تضاد با وظایفِ ذاتی کانون وکلا قلمداد میکند.
🎥 گفتگو را بطور کامل از «اینجا» تماشا کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 رمزگشاییِ «احسان هوشمند» از بیانیهٔ کمیسیونِ حقوق بشرِ کانونِ وکلای دادگستری آذربایجان شرقی:
ایدئولوژی وارداتی از آناتولی با نقابِ پانترکاللهی!
کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای استان آذربایجان شرقی در اقدامی بیسابقه، با انتشار بیانیهای مدعی شده یک میلیون و ۸۰۰ هزار کُرد عراقی به استان آذربایجان غربی مهاجرت کرده و بافتِ جمعیتی این استان، در آستانهٔ تغییر جدی است. امّا رجوع به اسناد تاریخی، نشان میدهد این ادعا فاصلهٔ زیادی با واقعیّت دارد.
«احسان هوشمند» در گفتگویی، این بیانیه را «ایدئولوژیک»، «برخاسته از نگاه آناتولی»، «پانتُرکیستی» و در تضاد با وظایفِ ذاتی کانون وکلا قلمداد میکند.
🎥 گفتگو را بطور کامل از «اینجا» تماشا کنید.
@IranDel_Channel
💢
👍31👎8
ایراندل | IranDel
🎥 استاد داریوش پیرنیاکان: ریشهٔ «سازِ تار»، ایرانیست / تاری که امروزه «تارِ قفقازی» نامیده میشود، از ایران به قفقاز رفته است / به خطّهٔ «اران»، نام «آذربایجان» را جعل کردند؛ لذا بدانجا «جمهوری باکو» میگویم بخشی از سخنرانی استاد داریوش پیرنیاکان، موسیقیدان،…
🔴 داستانوارهٔ علی قمصری، آهنگساز و نوازندهٔ تار
هنرمند عزیز جناب آقای داود آزاد
با نیمنگاهی به تاریخ شکلگیری «کشور آذربایجان»* و اندکی مطالعه دربارهٔ پیشینهٔ چندهزار سالهٔ ساز تار در اشعار کهن، در آثار باستانی شوش، نگارههای شیراز و اصفهان و .. میتوان به هویت اصلی تار به سادگی پی برد.
حتی آنقدر ساده که نیازی به توضیح زیادی نمیبینم تار در ایران روی سینه قرار میگرفته تا زمانی که کنسرت باغها در دوران مشروطه لزوم تقویت صدای تار را ایجاد کرد و کاسهها بزرگتر شد.
اما اگر از این کملطفی عجیب شما بگذریم چیزی برای من غیرقابل باور است؛ اینکه چرا بعضی هنرمندان نه مطالعه میکنند نه در برابر خاکشان قدرشناس هستند.
وقتی چنین بیمهری از یک هموطن میبینیم دیگر چه انتظاری میتوان از کشورهایی داشت که نظامی گنجوی، ابنسينا، تار، مولانا، خوارزمی، ابوريحان بيرونی و صد البته خلیج فارس و جزایر سهگانه را از آن خود میدانند.
یادمان باشد، آذربایجانِ ایران، مهمترین تئوریسینهای موسیقی را مانند ارموی و مراغی به جهان هدیه کرده و شمس تبریز را در بطنش داشته.
کمی اعتماد به نفس داشته باشیم.
* منظور جمهوری باکو
@IranDel_Channel
💢
هنرمند عزیز جناب آقای داود آزاد
با نیمنگاهی به تاریخ شکلگیری «کشور آذربایجان»* و اندکی مطالعه دربارهٔ پیشینهٔ چندهزار سالهٔ ساز تار در اشعار کهن، در آثار باستانی شوش، نگارههای شیراز و اصفهان و .. میتوان به هویت اصلی تار به سادگی پی برد.
حتی آنقدر ساده که نیازی به توضیح زیادی نمیبینم تار در ایران روی سینه قرار میگرفته تا زمانی که کنسرت باغها در دوران مشروطه لزوم تقویت صدای تار را ایجاد کرد و کاسهها بزرگتر شد.
اما اگر از این کملطفی عجیب شما بگذریم چیزی برای من غیرقابل باور است؛ اینکه چرا بعضی هنرمندان نه مطالعه میکنند نه در برابر خاکشان قدرشناس هستند.
وقتی چنین بیمهری از یک هموطن میبینیم دیگر چه انتظاری میتوان از کشورهایی داشت که نظامی گنجوی، ابنسينا، تار، مولانا، خوارزمی، ابوريحان بيرونی و صد البته خلیج فارس و جزایر سهگانه را از آن خود میدانند.
یادمان باشد، آذربایجانِ ایران، مهمترین تئوریسینهای موسیقی را مانند ارموی و مراغی به جهان هدیه کرده و شمس تبریز را در بطنش داشته.
کمی اعتماد به نفس داشته باشیم.
* منظور جمهوری باکو
@IranDel_Channel
💢
👍48👎5
🔴 تذکری درباره موضوعی حساس
✍️ احسان هوشمند
یکی از عوامل فرساینده همبستگی و انسجام ملی، قومگرایی و افراطیگری قومی است. در سده اخیر گفتارهای قومگرایانه تحت تأثیر تحولات منطقهای و نیز ظهور ایدئولوژی مارکسیستی به ادبیات سیاسی گروهی از مارکسیستها در ایران راه یافت و در دهه ۲۰ و پس از انقلاب نیز هزینههای گزافی روی دست ملت ایران گذاشت. با تحولات منطقهای در قفقاز، عراق و ترکیه و بویژه از دهه ۷۰ به بعد، فرصت برای فعالیت قومگرایانه تا حدودی مهیا شد و ابتدا نشریات قومگرا و سپس نشریات قومگرای دانشجویی و تشکیل برخی جریانهای قومگرا موجب شد که قومگرایی بتواند در برخی فضاهای رسمی ایفاگر نقش برای پیشبرد اهداف خود باشد. جدا از ناکارآمدیهای موجود در نظام بوروکراتیک، نفوذ برخی از این جریانها در ساختار نظام بوروکراتیک موجب شد تا قومگرایی با آزادی عمل بیشتری در برخی مناطق کشور ظاهر شود. در اواخر دهه ۸۰ برخی فضاهای ورزشی به ابزاری برای شعارهای قومگرایانه گروهی از قومگرایان بدل شد و به تدریج دامنه فعالیت قومگرایی وارد حوزههای فرهنگی شد.
یکی از زمینههایی که به صورت مستقیم قومگرایی و محلیگرایی را تقویت کرد، انباشت ساختار نظام بوروکراتیک در استانها توسط نیروهای بومی بود؛ یعنی بومیگرایی کارکنان و مدیران عالی، میانی و پایه و همزمان بومیسازی ساختار پذیرش دانشجو و دیگر سازمانهای دولتی برای محلیگرایی و قومگرایی فرصتی فراهم کرد تا بر دامنه فعالیتهای قومگرایانه افزوده شود.
در سالهای گذشته قومگرایی در برخی رسانهها، سخنان برخی از نمایندگان مجلس و نیز برخی از مدیران استانی ظهور و بروز داشته است. این روند در شرایط کنونی در حال تسری به حوزههای مجاور است مانند آنچه به صورت محدود در بازی فوتبال ارومیه گذشت. البته افزون بر حوزههای ورزشی که گسترش قومگرایی میتواند نگرانیهایی برانگیزد، در دیگر بخشها نیز گاه شاهد اتفاقات نگرانکننده و هشدارآمیزی هستیم. بر این مبنا در تابستان گذشته گروهی با ظاهری ملیگرایانه و با هدف به قول خودشان دفاع از حقوق شهروندان کُرد، بیانیهای آماده و در سایت کارزار ثبت کردند. این گروه با مخاطب قراردادن رئیس مجلس شورا، خواهان تغییر نام استان آذربایجان غربی به «استان ارومیه» برای تقویت وحدت ملی شدند. این گروه مدعی هستند اقدام خود را با هدف مقابله با پانترکیسم سامان دادهاند. در مقابل هم تعدادی از نیروهای قومگرای تُرکگرا با درج بیانیهای در سایت کارزار، «درخواست تغییر نام استان کردستان به استان اردلان» را خطاب به وزیر کشور ثبت کردند.
در بیانیه با ادبیاتی قومگرایانه و تحریککننده و با بیمسئولیتی درباره انسجام و همبستگی ملی تعمداً به تحریک هموطنان کُرد پرداخته شده و ادعا شده چون «در کشورهای همسایه نیز استانی به نام کردستان وجود ندارد، بلکه استانهای اربیل در عراق و دیاربکر در ترکیه هستند، ما چرا کاسه داغتر از آش شده و به نامی که پانکردیسم را قویتر میکند، تن دهیم؟». این افراد پس از درج بیانیه به گردآوری امضا پرداختند و در چند روز فعالیت تعدادی امضا به پای بیانیه افزودند. متأسفانه بیتوجهی مزمنی دامن نهادهای اداری و فرهنگی کشور را درباره مباحث قومی گرفته و در سایه این بیتوجهیها گروهی از نیروهای قومگرا با سازماندهی و استفاده از خلأهای موجود، به اقدامات تحریککننده دست میزند.
اگر در دهه گذشته با استفاده ابزاری از تیمهای ورزشی که به ابزاری برای قومگرایی بدل شد و همبستگی ملی را نشانه رفت، توجه میشد و اگر با درایت و برنامه برای حفظ همبستگی ملی و انسجام ملی و مقابله با جعل تاریخ یا تحریک قومی در شمالغرب، برخورد مدبرانه و کارشناسی میشد، امروز شاهد نبودیم که قومگرایی در حوزههای دیگری به اقدامات تخریبی خود ادامه دهد. ممکن است استدلال شود که قومگرایان شمار زیادی نیستند و فعالیت شماری کم نمیتواند خدشهای به انسجام ملی و فرهنگ ایرانی و همزیستی مسالمتآمیز هموطنان وارد کند.
این استدلال در عین درستی حاوی یک بیتوجهی هم هست. گاه برخی اتفاقات بهظاهر کوچک میتواند هزینههای فراوانی را تحمیل کند. نمونههایی از این دست در تاریخ معاصر روی داده که برخی از آنها هزینههای زیادی بر جای گذاشت. درگیریهای نقده در اواخر فروردین ۱۳۵۸ و سپس رویداد غمانگیز قارنا یکی از این دست رویدادهای ناخوشایند تاریخی است که پیامدهای آن تا مدتها باقی بود. چند بار مسئولان کشور در همینجا و با همین قلم، درباره قومگرایی مورد خطاب قرار گرفتهاند و مشفقانه درخواست شده توجه بیشتری به پدیده قومگرایی و افراطیگری قومی شود اما گویا مسئولان مربوطه امور مهمتری در دستور کار دارند. استمرار تحرکاتی از جمله کارزار امضا برای موضوعات حساس و تحریککننده پدیدهای نیست که بتوان بهسادگی از آن گذشت. ریشهشناسی بروز چنین حوادثی ضروری است. / شرق
@IranDel_Channel
💢
🔴 تذکری درباره موضوعی حساس
✍️ احسان هوشمند
یکی از عوامل فرساینده همبستگی و انسجام ملی، قومگرایی و افراطیگری قومی است. در سده اخیر گفتارهای قومگرایانه تحت تأثیر تحولات منطقهای و نیز ظهور ایدئولوژی مارکسیستی به ادبیات سیاسی گروهی از مارکسیستها در ایران راه یافت و در دهه ۲۰ و پس از انقلاب نیز هزینههای گزافی روی دست ملت ایران گذاشت. با تحولات منطقهای در قفقاز، عراق و ترکیه و بویژه از دهه ۷۰ به بعد، فرصت برای فعالیت قومگرایانه تا حدودی مهیا شد و ابتدا نشریات قومگرا و سپس نشریات قومگرای دانشجویی و تشکیل برخی جریانهای قومگرا موجب شد که قومگرایی بتواند در برخی فضاهای رسمی ایفاگر نقش برای پیشبرد اهداف خود باشد. جدا از ناکارآمدیهای موجود در نظام بوروکراتیک، نفوذ برخی از این جریانها در ساختار نظام بوروکراتیک موجب شد تا قومگرایی با آزادی عمل بیشتری در برخی مناطق کشور ظاهر شود. در اواخر دهه ۸۰ برخی فضاهای ورزشی به ابزاری برای شعارهای قومگرایانه گروهی از قومگرایان بدل شد و به تدریج دامنه فعالیت قومگرایی وارد حوزههای فرهنگی شد.
یکی از زمینههایی که به صورت مستقیم قومگرایی و محلیگرایی را تقویت کرد، انباشت ساختار نظام بوروکراتیک در استانها توسط نیروهای بومی بود؛ یعنی بومیگرایی کارکنان و مدیران عالی، میانی و پایه و همزمان بومیسازی ساختار پذیرش دانشجو و دیگر سازمانهای دولتی برای محلیگرایی و قومگرایی فرصتی فراهم کرد تا بر دامنه فعالیتهای قومگرایانه افزوده شود.
در سالهای گذشته قومگرایی در برخی رسانهها، سخنان برخی از نمایندگان مجلس و نیز برخی از مدیران استانی ظهور و بروز داشته است. این روند در شرایط کنونی در حال تسری به حوزههای مجاور است مانند آنچه به صورت محدود در بازی فوتبال ارومیه گذشت. البته افزون بر حوزههای ورزشی که گسترش قومگرایی میتواند نگرانیهایی برانگیزد، در دیگر بخشها نیز گاه شاهد اتفاقات نگرانکننده و هشدارآمیزی هستیم. بر این مبنا در تابستان گذشته گروهی با ظاهری ملیگرایانه و با هدف به قول خودشان دفاع از حقوق شهروندان کُرد، بیانیهای آماده و در سایت کارزار ثبت کردند. این گروه با مخاطب قراردادن رئیس مجلس شورا، خواهان تغییر نام استان آذربایجان غربی به «استان ارومیه» برای تقویت وحدت ملی شدند. این گروه مدعی هستند اقدام خود را با هدف مقابله با پانترکیسم سامان دادهاند. در مقابل هم تعدادی از نیروهای قومگرای تُرکگرا با درج بیانیهای در سایت کارزار، «درخواست تغییر نام استان کردستان به استان اردلان» را خطاب به وزیر کشور ثبت کردند.
در بیانیه با ادبیاتی قومگرایانه و تحریککننده و با بیمسئولیتی درباره انسجام و همبستگی ملی تعمداً به تحریک هموطنان کُرد پرداخته شده و ادعا شده چون «در کشورهای همسایه نیز استانی به نام کردستان وجود ندارد، بلکه استانهای اربیل در عراق و دیاربکر در ترکیه هستند، ما چرا کاسه داغتر از آش شده و به نامی که پانکردیسم را قویتر میکند، تن دهیم؟». این افراد پس از درج بیانیه به گردآوری امضا پرداختند و در چند روز فعالیت تعدادی امضا به پای بیانیه افزودند. متأسفانه بیتوجهی مزمنی دامن نهادهای اداری و فرهنگی کشور را درباره مباحث قومی گرفته و در سایه این بیتوجهیها گروهی از نیروهای قومگرا با سازماندهی و استفاده از خلأهای موجود، به اقدامات تحریککننده دست میزند.
اگر در دهه گذشته با استفاده ابزاری از تیمهای ورزشی که به ابزاری برای قومگرایی بدل شد و همبستگی ملی را نشانه رفت، توجه میشد و اگر با درایت و برنامه برای حفظ همبستگی ملی و انسجام ملی و مقابله با جعل تاریخ یا تحریک قومی در شمالغرب، برخورد مدبرانه و کارشناسی میشد، امروز شاهد نبودیم که قومگرایی در حوزههای دیگری به اقدامات تخریبی خود ادامه دهد. ممکن است استدلال شود که قومگرایان شمار زیادی نیستند و فعالیت شماری کم نمیتواند خدشهای به انسجام ملی و فرهنگ ایرانی و همزیستی مسالمتآمیز هموطنان وارد کند.
این استدلال در عین درستی حاوی یک بیتوجهی هم هست. گاه برخی اتفاقات بهظاهر کوچک میتواند هزینههای فراوانی را تحمیل کند. نمونههایی از این دست در تاریخ معاصر روی داده که برخی از آنها هزینههای زیادی بر جای گذاشت. درگیریهای نقده در اواخر فروردین ۱۳۵۸ و سپس رویداد غمانگیز قارنا یکی از این دست رویدادهای ناخوشایند تاریخی است که پیامدهای آن تا مدتها باقی بود. چند بار مسئولان کشور در همینجا و با همین قلم، درباره قومگرایی مورد خطاب قرار گرفتهاند و مشفقانه درخواست شده توجه بیشتری به پدیده قومگرایی و افراطیگری قومی شود اما گویا مسئولان مربوطه امور مهمتری در دستور کار دارند. استمرار تحرکاتی از جمله کارزار امضا برای موضوعات حساس و تحریککننده پدیدهای نیست که بتوان بهسادگی از آن گذشت. ریشهشناسی بروز چنین حوادثی ضروری است. / شرق
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍28👎5
🔴 جمهوری اسلامی و نشستِ شرمالشیخ
✍️ سید حمزه صالحی، دکترای روابط بینالملل
اینکه [ایالات متحده] آمریکا از [جمهوری اسلامی] ایران دعوت کرده در اجلاس شرمالشيخ شرکت کند، خیلی جای تعجب نیست؛ بلکه یک اقدام حساب شده در راستای فشار بر ایران است؛ زیرا از نظر آمریکا حضور ایران در این نشست به معنی پذیرش شکست و گام گذاشتن در مسیر صلح مورد نظر آمریکا یا همان چیزی است که ترامپ به آن تسلیمِ بدون قید و شرط میگوید. اگر ایران شرکت کند، آمریکا در ادامه سعی خواهد کرد با افزایش بیشتر فشارها، مواردی مانند پیمان ابراهیم و راه حل دو کشوری را به ایران تحمیل کند چیزی که به سیاست استحاله معروف است. اما اگر جمهوری اسلامی این دعوت را نپذیرد عملاً به عنوان تنها عامل ضدِّ ثبات در منطقه شناخته خواهد شد و با نگرانی که نسبت به برنامه موشکی و هستهایِ ایران وجود دارد احتمال اقدام نظامی را علیه کشور بالا خواهد برد. بنابراین هر تصمیمی در این زمینه گرفته شود بازی دو سر باخت است.
نکته دیگر این است که در شرایط فعلی رقابت جهانی برای باز تنظیم نظم بینالملل شدت گرفته است و خیلی هم روشن شده که غرب زیاد مایل نیست، ایران را به عنوان متحد شرق و عامل برتری یافتن محور شرق در بازی جهانی ببینید؛ بنابراین اگر جمهوری اسلامی تغییر رفتار ندهد، غرب شدت برخورد خود را با ایران افزایش خواهد داد در شرایط فعلی که ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته است؛ اگر تدبیری برای خروج از وضعیت فعلی گرفته نشود؛ احتمالاً شاهد شکلگیری یک ائتلاف نظامی بینالمللی علیه کشور باشیم؛ این زنگ خطری است که متأسفانه در کشور یا نادیده گرفتن میشود یا راهکاری برای آن در ذهن ندارند.
🔴 پینوشت:
بازنشر یک یادداشت به معنای تأييدِ کل محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 جمهوری اسلامی و نشستِ شرمالشیخ
✍️ سید حمزه صالحی، دکترای روابط بینالملل
اینکه [ایالات متحده] آمریکا از [جمهوری اسلامی] ایران دعوت کرده در اجلاس شرمالشيخ شرکت کند، خیلی جای تعجب نیست؛ بلکه یک اقدام حساب شده در راستای فشار بر ایران است؛ زیرا از نظر آمریکا حضور ایران در این نشست به معنی پذیرش شکست و گام گذاشتن در مسیر صلح مورد نظر آمریکا یا همان چیزی است که ترامپ به آن تسلیمِ بدون قید و شرط میگوید. اگر ایران شرکت کند، آمریکا در ادامه سعی خواهد کرد با افزایش بیشتر فشارها، مواردی مانند پیمان ابراهیم و راه حل دو کشوری را به ایران تحمیل کند چیزی که به سیاست استحاله معروف است. اما اگر جمهوری اسلامی این دعوت را نپذیرد عملاً به عنوان تنها عامل ضدِّ ثبات در منطقه شناخته خواهد شد و با نگرانی که نسبت به برنامه موشکی و هستهایِ ایران وجود دارد احتمال اقدام نظامی را علیه کشور بالا خواهد برد. بنابراین هر تصمیمی در این زمینه گرفته شود بازی دو سر باخت است.
نکته دیگر این است که در شرایط فعلی رقابت جهانی برای باز تنظیم نظم بینالملل شدت گرفته است و خیلی هم روشن شده که غرب زیاد مایل نیست، ایران را به عنوان متحد شرق و عامل برتری یافتن محور شرق در بازی جهانی ببینید؛ بنابراین اگر جمهوری اسلامی تغییر رفتار ندهد، غرب شدت برخورد خود را با ایران افزایش خواهد داد در شرایط فعلی که ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته است؛ اگر تدبیری برای خروج از وضعیت فعلی گرفته نشود؛ احتمالاً شاهد شکلگیری یک ائتلاف نظامی بینالمللی علیه کشور باشیم؛ این زنگ خطری است که متأسفانه در کشور یا نادیده گرفتن میشود یا راهکاری برای آن در ذهن ندارند.
🔴 پینوشت:
بازنشر یک یادداشت به معنای تأييدِ کل محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍18👎1
ایراندل | IranDel
🔴 داستانوارهٔ علی قمصری، آهنگساز و نوازندهٔ تار هنرمند عزیز جناب آقای داود آزاد با نیمنگاهی به تاریخ شکلگیری «کشور آذربایجان»* و اندکی مطالعه دربارهٔ پیشینهٔ چندهزار سالهٔ ساز تار در اشعار کهن، در آثار باستانی شوش، نگارههای شیراز و اصفهان و .. میتوان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 واکنش استاد کیوان ساکت - موسیقیدان، آهنگساز و نوارندهٔ چیرهدستِ تارِ ایرانی - به اظهاراتِ اخیر در مورد خاستگاه سازِ تار
🔴 پینوشت:
● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ پارسی» همان «تارِ ایرانی»ست و از منظر تاریخی، «پارس» و «ایران» یکیست. «پارس» در طول تاریخ، عموماً بروننام و «ایران»، دروننامِ میهن و کشورمان است.
● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ آذری» همان «تارِ قفقازی» (ساز تار مورد استفاده در موسیقی مقامی قفقاز جنوبی و جمهوری باکو) است.
● استاد کیوان ساکت، در سخنان خود، از نام رسمی کنونیِ کشورِ نوبنیانِ شمال رود ارس و غربِ دریای کاسپی (مازندران)، استفاده میکنند ولی نام تاریخی آن سرزمینِ متعلق به جغرافیایِ ایرانِ بزرگ فرهنگی، «اران و شروان» است و امروزه برای تمیز دادن با خطهٔ آذربایجانِ تاریخی (شامل سه استانِ آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل) برای آن کشور نوبنیان، نام «جمهوری باکو» استفاده میشود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پینوشت:
● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ پارسی» همان «تارِ ایرانی»ست و از منظر تاریخی، «پارس» و «ایران» یکیست. «پارس» در طول تاریخ، عموماً بروننام و «ایران»، دروننامِ میهن و کشورمان است.
● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ آذری» همان «تارِ قفقازی» (ساز تار مورد استفاده در موسیقی مقامی قفقاز جنوبی و جمهوری باکو) است.
● استاد کیوان ساکت، در سخنان خود، از نام رسمی کنونیِ کشورِ نوبنیانِ شمال رود ارس و غربِ دریای کاسپی (مازندران)، استفاده میکنند ولی نام تاریخی آن سرزمینِ متعلق به جغرافیایِ ایرانِ بزرگ فرهنگی، «اران و شروان» است و امروزه برای تمیز دادن با خطهٔ آذربایجانِ تاریخی (شامل سه استانِ آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل) برای آن کشور نوبنیان، نام «جمهوری باکو» استفاده میشود.
@IranDel_Channel
💢
👍35👎5
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار میکند:
«درسگفتارهای شاهنامه»
آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زمان:
سهشنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹
(نشست نخست: سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی)
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«درسگفتارهای شاهنامه»
آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زمان:
سهشنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹
(نشست نخست: سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی)
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍24👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ پیشکش به رُوانِ مینُوی عالیجناب ناصر تقوایی
ناصر تقوایی ۱۴۰۴ - ۱۳۲۰
«اِی ایران»
کارگردان: ناصر تقوایی
آهنگساز: ناصر چشمآذر
طراح عنوانبندی: ابراهیم حقیقی
«ای ایران» قطعهای جاودانه است که ناصر تقوایی در سال ۱۳۶۹ خورشیدی نسخهای تصویری را به آن ضمیمه کرد تا سینمای ایران از چنین میراثی بیبهره نماند. قطعهای که با صدای غلامحسین بنان، موسیقیِ روحالله خالقی و ترانهٔ حسین گلگلاب، روی عنوانبندی همین فیلم خوشنشسته و پسزمینه تصویری آن هم با هنرمندی ابراهیم حقیقی، در همان ابتدا مزین به سهرنگ پرچم ملّی و نام ایران شده است. این فیلم باوجود نامهربانیهایی که دید، امروز جایگاهی رفیع در حافظهٔ جمعی همه سینمادوستان و دلبستگان به ایران دارد و خالقانش فراموش نمیشوند؛ به تعبیر ناصر تقوایی در همین عنوانبندی: «بهشت آشیانشان...»
#یادها
@IranDel_Channel
💢
ناصر تقوایی ۱۴۰۴ - ۱۳۲۰
«اِی ایران»
کارگردان: ناصر تقوایی
آهنگساز: ناصر چشمآذر
طراح عنوانبندی: ابراهیم حقیقی
«ای ایران» قطعهای جاودانه است که ناصر تقوایی در سال ۱۳۶۹ خورشیدی نسخهای تصویری را به آن ضمیمه کرد تا سینمای ایران از چنین میراثی بیبهره نماند. قطعهای که با صدای غلامحسین بنان، موسیقیِ روحالله خالقی و ترانهٔ حسین گلگلاب، روی عنوانبندی همین فیلم خوشنشسته و پسزمینه تصویری آن هم با هنرمندی ابراهیم حقیقی، در همان ابتدا مزین به سهرنگ پرچم ملّی و نام ایران شده است. این فیلم باوجود نامهربانیهایی که دید، امروز جایگاهی رفیع در حافظهٔ جمعی همه سینمادوستان و دلبستگان به ایران دارد و خالقانش فراموش نمیشوند؛ به تعبیر ناصر تقوایی در همین عنوانبندی: «بهشت آشیانشان...»
#یادها
@IranDel_Channel
💢
👍36👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کوه سبلان؛ کوه ورجاوند ایران
قبلهٔ ابدال، قلهٔ سبلان دان
کو زِ شرف، کعبهوار، قطبِ کمال است
کعبه بُود سبزپوش، او زِ چه پوشد
جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است
خاقانی شروانی؛
شاعر قرن ششم هجری، زادهٔ شروان و درگذشتهٔ تبریز
__
زکریای قزوینی، جغرافیدان، تاریخنویس و فیلسوفِ ایرانی سدهٔ هفتم مینویسد:
«زرتشت از شیز (شهری در کنار دریاچهٔ چیچست ارومیه) به سبلان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد».
🔴 رونوشت به معاونِ استاندار اردبیل!
@IranDel_Channel
💢
قبلهٔ ابدال، قلهٔ سبلان دان
کو زِ شرف، کعبهوار، قطبِ کمال است
کعبه بُود سبزپوش، او زِ چه پوشد
جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است
خاقانی شروانی؛
شاعر قرن ششم هجری، زادهٔ شروان و درگذشتهٔ تبریز
__
زکریای قزوینی، جغرافیدان، تاریخنویس و فیلسوفِ ایرانی سدهٔ هفتم مینویسد:
«زرتشت از شیز (شهری در کنار دریاچهٔ چیچست ارومیه) به سبلان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد».
🔴 رونوشت به معاونِ استاندار اردبیل!
@IranDel_Channel
💢
👍31👎6
ایراندل | IranDel
🎥 واکنش استاد کیوان ساکت - موسیقیدان، آهنگساز و نوارندهٔ چیرهدستِ تارِ ایرانی - به اظهاراتِ اخیر در مورد خاستگاه سازِ تار 🔴 پینوشت: ● در سخنان استاد کیوان ساکت منظور از «تارِ پارسی» همان «تارِ ایرانی»ست و از منظر تاریخی، «پارس» و «ایران» یکیست. «پارس»…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پیشکش به روانِ استاد رامیز قلیاف
دلی دیرم چو مرغِ پا شکسته
چو کِشتی بر لبِ دریا نشسته
تو گویی طاهرا چون «تار» بنواز
صدا چون میدهد «تارِ گسسته»
باباطاهر همدانی (سدهٔ ۴ و ۵ هجری)
سازِ «تار» از سازهای ملّی ایران است که در کلِّ جغرافیای ایرانِ بزرگِ فرهنگی، در درازای تاریخ، ردپای آن، نمایان است.
استاد رامیز قلیاف از استادان و نوازندگانِ نامدار و چیرهدستِ شاخهٔ قفقازیِ «سازِ تارِ ایرانی» بودند. درگذشت ایشان، بسیار دلگیرکنندهست؛ ولی تا ابد شنیدنِ نوای تار ایشان، التیامبخشِ دلِ دوستدارانِ هنرِ ناب جغرافیای ایران بزرگِ فرهنگی است.
#یادها
@IranDel_Channel
💢
دلی دیرم چو مرغِ پا شکسته
چو کِشتی بر لبِ دریا نشسته
تو گویی طاهرا چون «تار» بنواز
صدا چون میدهد «تارِ گسسته»
باباطاهر همدانی (سدهٔ ۴ و ۵ هجری)
سازِ «تار» از سازهای ملّی ایران است که در کلِّ جغرافیای ایرانِ بزرگِ فرهنگی، در درازای تاریخ، ردپای آن، نمایان است.
استاد رامیز قلیاف از استادان و نوازندگانِ نامدار و چیرهدستِ شاخهٔ قفقازیِ «سازِ تارِ ایرانی» بودند. درگذشت ایشان، بسیار دلگیرکنندهست؛ ولی تا ابد شنیدنِ نوای تار ایشان، التیامبخشِ دلِ دوستدارانِ هنرِ ناب جغرافیای ایران بزرگِ فرهنگی است.
#یادها
@IranDel_Channel
💢
👍22👎3
🔴 گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار میکند:
زبان کهن فهله و آذربایجان
سخنران:
پژمان فیروزبخش
زمان:
شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۵ تا ۱۷
جایگاه:
دانشگاه تهران، دانشکدۀ ادبیات وعلوم انسانی، تالار کمال
🔴 #معرفی_کتاب
فهلویّات
پژوهشی در اشعار بازمانده از عراق عجم و آذربایجان
پژوهشگر: پژمان فیروزبخش
علاوه بر زبان فارسی از دیگر زبانهای ایرانی مانند طبری، گیلکی، گورانی، شیرازی و غیره نیز نوشتهها یا اشعاری از دورۀ اسلامی باقی مانده است. مشهورترین اشعار گویشی، اشعاری است موسوم به فهلویات که از حدود سدهٔ ۴ تا ۹ هجری گاه در خلال متون عربی و فارسی یا دیوانهای شاعران مناطق غربی و شمالغربی ایران یافت میشود. نویسندهٔ کتاب حاضر با معرفی و قرائت شمار قابل توجهی از اشعار فهلوی که بعضاً برای نخستین بار به طبع میرسد، اولاً این فرضیه را مطرح کرده که زبان فهلوی در دورهای طولانی پیش و پس از اسلام، زبان ادبی مشترک در عراق عجم و آذربایجان بوده، ثانیاً از طریق بررسیهای زبان شناختی رابطهٔ زبان فهلوی را با زبان دیرین آذربایجان روشن نموده است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
زبان کهن فهله و آذربایجان
سخنران:
پژمان فیروزبخش
زمان:
شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۵ تا ۱۷
جایگاه:
دانشگاه تهران، دانشکدۀ ادبیات وعلوم انسانی، تالار کمال
🔴 #معرفی_کتاب
فهلویّات
پژوهشی در اشعار بازمانده از عراق عجم و آذربایجان
پژوهشگر: پژمان فیروزبخش
علاوه بر زبان فارسی از دیگر زبانهای ایرانی مانند طبری، گیلکی، گورانی، شیرازی و غیره نیز نوشتهها یا اشعاری از دورۀ اسلامی باقی مانده است. مشهورترین اشعار گویشی، اشعاری است موسوم به فهلویات که از حدود سدهٔ ۴ تا ۹ هجری گاه در خلال متون عربی و فارسی یا دیوانهای شاعران مناطق غربی و شمالغربی ایران یافت میشود. نویسندهٔ کتاب حاضر با معرفی و قرائت شمار قابل توجهی از اشعار فهلوی که بعضاً برای نخستین بار به طبع میرسد، اولاً این فرضیه را مطرح کرده که زبان فهلوی در دورهای طولانی پیش و پس از اسلام، زبان ادبی مشترک در عراق عجم و آذربایجان بوده، ثانیاً از طریق بررسیهای زبان شناختی رابطهٔ زبان فهلوی را با زبان دیرین آذربایجان روشن نموده است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍12👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بدرقهٔ استاد ناصر تقوایی با نوای «ای ایران»
من ار زانکه گَردم به مستی هلاک
به آیینِ مستان بَریدم به خاک
به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید
به آبِ خرابات، غُسلم دِهید
پس آنگاه بر دوشِ مَستم نِهید
مریزید بر گورِ من جز شَراب
میارید در ماتَمَم، جز رَباب
ولیکن به شرطی که در مرگِ من
ننالد به جز مطرب و چنگزن
تو خود حافظا سر زِ مستی مَتاب
که سلطان نخواهد خراج از خَراب
ساقینامه - منتسب به خواجه حافظ شیرازی
@IranDel_Channel
💢
من ار زانکه گَردم به مستی هلاک
به آیینِ مستان بَریدم به خاک
به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید
به آبِ خرابات، غُسلم دِهید
پس آنگاه بر دوشِ مَستم نِهید
مریزید بر گورِ من جز شَراب
میارید در ماتَمَم، جز رَباب
ولیکن به شرطی که در مرگِ من
ننالد به جز مطرب و چنگزن
تو خود حافظا سر زِ مستی مَتاب
که سلطان نخواهد خراج از خَراب
ساقینامه - منتسب به خواجه حافظ شیرازی
@IranDel_Channel
💢
👍18👎2